دوشنبه ۱۲ مرداد ۸۸


July 25 2009 , Washington DC , اتحاد برای ایران












نظرها:


لطفا شوهایی کهدر رابطه بااین جنبش بزرگ است را جهت دانلود آزاد بگذارید تا صدای حق به گوش همه برسد .خصوصا برای موبایل تا بتوانیم همه جا آن رابلوتوز کنیم

nima | March 25, 2010 02:53 AM

قسمت آخر يکي از اشعار خودم تقديم به داريوش عزيزم و ايرانيان آزادي خواه و شريف:
اعجاز گفتني بگشاي لب دلا انسان اشرفي رو سوي بالا گر مي روي عزيز يادي ز ما کن با عشق پر بگير و طوفان به پا کن .

nima | March 6, 2010 01:33 PM

سلام به دوست داشتني ترين ايراني
داريوش عزيز:هر روز که مي گذرد احساس مي کنم قلبم به تو نزديک تر ميشود.ميدانم همه به تو مي گويند دوستت دارند و اين را هم ميدانم که هر که داريوش را دوست دارد واقعا از عمق وجودش است و نمي تواند اين وجود نازنين را از دل بيرون کنند،چون شما عشق به وطن را به کما آموختید.اما باور کن داريوش جان من در چهره ي شما پدري مهربان را مي بينم که عاشقانه تمامي ما را دوست دارد.من شما را مانند پدرم دوست دارم و آرزوي يکبار ديدن شما را دارم.خوشا به حال کساني که هميشه شما را مي بينند و تمامي لبخندهايتان را با جان و دل نظاره گرند،اما من و امثال به يک عکس از شما بسنده مي کنيم.اميدوارم شما هم مرا به مانند دختر خود دوست بداريد که اين نهايت آرزوي من است.
سر نماز هميشه براي سلامتي و بازگشتت به خانه دعا ميکنم. دوستت دارم با تمام وجودم

زهرا ۲۰ ساله از تهران

زهرا امانی | November 28, 2009 03:22 PM

با سلام به شما
خواستم بگم آهنگ ؛ساعت شوم؛ که تو آلبوم جديد شماست خيلي به حال و هواي اين روزاي ايران مي خوره اگه مي شه يک کليپ قشنک براش بسازيد .با اينکه اين اهنگ مال مدتها قبل است ولي انگار شاعر تو همين روزها اين شعر را سروده است.شعرش عجيب تطبيق داره

رضا | November 28, 2009 11:23 AM

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سر ها در گریبان است
اگر دست نیازی به سوی کس بیازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است.

محسن | November 23, 2009 09:36 AM

با سلام و درود خدمت پرآوازه ترین خواننده ای که دنیا تابحال به خودش دیده
با آرزوی سلامتی سربلندی وسرافرازی برای شماداریوش عزیز
محمد هستم از ایران کشور سختی ها درد ها و...
خیلی خیلی خوشحالم از اینکه شما مثل همیشه در صحنه هستید و یار یاور ملت همیشه مظلوم ایرانید
از شما میخوام همیشه به همین شکل در صحنه باشید وتا زمانی که زنده ام روح و جان و گوشم ازصدای شما انرژی بگیره و مثل همیشه آرومم کنه
ای کاش روی موزیکهای قدیمی تون که بسیار زیبا هستند بازهم کار کنید واونا رو جدید اجرا کنید مثل چشم من و اجازه
ارزوی من و برادربزرگ ترم زیارت شماست به امید خدا روزی درایران وشاید به زودی در خارج از ایران
امید وارم در اولین کنسرت شما در نزدیکی ایران شما رو ملاقات کنم
خیلی خوشحال میشم نظر منوبخونید وجواب بهم بدید
به خدا ما عاشق شماییم.

محمد | November 18, 2009 06:17 AM

با سلام به برترین صدا به ابر مرد ایرانی
با سپاس فراوان از شما بزرگوار
داریوش عزیز نمیدانید با چه شور و آرزویی در انتظار آلبوم جدید و کارهای جدید شما هستیم.
خصوصا این روز ها که مردم ايران به دلیل وقایع
اخیر شاید بیش از همیشه احساس تنهایی و
بی پناهی دارند ..ترانه های شما همیشه جان پناه است و صداي شما يار هميشگي ماست.
پيروز و مويد باشيد
با تشکر مجدد

navid mashayekh | November 16, 2009 10:09 PM

بیستو هفت سال دارم و بیستو هفت سال با صدات بزرگ شدم هربار شنیدن صدات و ترانه هات لرزه به اندامم میندازه به خدا این صدا تکرار نشدنیه درود بر تو که آبروی موسیقی ما هستی صد سال زنده باشی عاشقانه دوستت دارم و ازت میخوام تا این حنجره جوابگوست برامون بخون...بخون با صدات زندگی میکنیم

amin | October 26, 2009 11:31 AM

سلام آشنا وقت عالي بخير
صداي تو چون ساز تو کوک باد
بيا و سلامي برايم بيار
که چون طبعم آواز تو کوک باد

احسان برات پور | October 19, 2009 10:36 PM

با درود.
(تنهایی) اگر اشتباه نکنم کاری است از استاد ایرج جنتی عطایی و فرید زولاند.
بسیار کار زیبایی بود.
داریوش جان به فکر این باش تا یک آلبوم کامل با جنتی عطایی روانه ی بازار کنی.
به قول جنتی عطایی : پاینده باشی.

آیدین | October 17, 2009 10:10 AM

سلام بر داریوش
وبلاگ جالبی دارید امید وارم موفق باشید

آرش فرهنگ پژوه | October 17, 2009 02:54 AM

داریوش عزیز نمیدونید چقدر خوشحال هستم که دارم برای شما می نویسم
شکل آواز پری ها شده ام
که تونستم اینجا شما رو پیدا کنم
با ترانه هاتون همیشه زندگیم پر از تازگی و ذوق میشه

وقتی ترانه جدیدی ازتون میشنوم واقعا ذوق میکنم و پر امید میشم
آلبوم معجزه خاموش حرف نداره. دیگه آخر همه قشنگی هاس . به خدا با صدای شما میشه تا قله البرز و خیلی بالاتر تا آخر آسمون پرواز کرد.

امیدوارم کار های جدید و آلبوم جدیدتون رو خیلی زود بشنویم که دوباره باعث نو شدن و تازه شدن زندگی ها و دلهامون بشه. من همیشه برای شما یه احترام و جایگاه خاصی رو قائلم . یعنی شما برای همه مردم یه جور خاصی عزیز هستید.
سپاس بی پایان ما تقدیم شما. ممنون از وبلاگ خوبتون.
همواره شاداب و پاینده باشید

پرژام تقوی | October 10, 2009 03:25 PM

روزي دروغ به حقيقت گفت : مــــيل داري با هم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم ، حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد . دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او را پوشيد و رفت . از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود

فرزاد | October 8, 2009 02:38 AM

سلام داریوش جان
آرزومند آرزوهاتم.
یه شعر در مورد ندا و جنبش سبز سرودم که فقط با صدای گرم تو میتونه جنبش سبز را جانی دوباره بخشد.
http://pejvak-kh.com/?p=132
دختری مشتی به بالا برده بود

در میان ولوله شعر می سرود

شعر او خشم ستم را برفروخت

تیر خشم، قلب پاکش را بسوخت

زخم قلبش زجه داد او را ز درد

یاد یاران بر دلش آهی فکند

بوسه گل را بخاطر می سپرد

زخم و خونین جان خویش را می سپرد

در نگاهش آسمان جا میگرفت

از خون پاکش جنبشی پا میگرفت

در نگاه آخرش مادر بدید

دختری تا آخر دنیا دوید

او ندا بود آن ندای نازنین

او که خونش پرده برداشت از زمین

او ندای ملتی آزرده است

بانگ ملت را به بالا برده است

او ندای مردم ایران ماست

تا به فردا همره و آوای ماست

احمدپور | October 7, 2009 05:53 PM

وطن من!

وطن من قلب من است

همانجا که تو به یغما بردی

وطن من پر از طاقچه است

طاقچه ها رنگارنگ

همه جاش حرف قشنگ

حرف اول حرف عشق

حرف دوم سرزنش

مگه اون شب

شب یلدا نبود؟

مگه امید

حرف زیبا نبود؟

پس چه شد حر ف های تو؟

حرف اون چشای تو

گل رز, نیلوفر

شاخه ها خشکیده

تو همون دشت قشنگ

لب اون رودخونه

نرسیده به درخت

رو همون گل های زرد

پروانه غصه داره

گله از قصه داره

قصه دیوونگی

شوریدگی، پژمردگی

یک حرف راس

صد تا دروغ

پروانه می خواد بره

بره سفر

ترک وطن

نگو از حرف وطن

وطن من، قلب من است

طاقچه هایی پر اشک

پر از پروانه

لا کتاب های سفید

پروانه مسافره

حرف سفر

ترک وطن

سفرم خوش

شب یلدات بی من

گل رز پژمرده

اما تو

هنوزم خندانی

"وب لاگ نون مثل جمشید www.nlikejamshid.blogfa.com"

جمشید رحیمی از خنج فارس

جمشید | October 4, 2009 11:17 PM

يكي از بزرگترين شاعران معاصر ايران كه البته خود مي خواهد ناشناخته بماند از دوستان من است اگر تمايل داشتي تا با او ارتباط بر قرار كني به من خبر بده فكر ميكنم شعر هاي او تنها با صداي تو شاهكار خواهد شد در زير چند بيت از برخي از اثار تقديم مي گردد:

نشكن بتان كه انان بت ديگري بسازند
بت و بتخانه كنندو ره ديگري بسازند

ز هرانچه تو بگويي به صلاح دين بر ما
ره ديگري برايت چه حكايتي بسازند


و....

بيا ساقي كنار من چو مي باشد دواي من
ز جام از مي تو لبريزو كن اغاز كلام من

صداقت از بر مستي درستي تا بكار ايد
بگويم راز سرم را حكايتها نهان ايد

......
....
و
ببخش اي خالق هستي به درگاهت چنين كردم
كه در مستي و گم بودن وصالت ارزو كردم

......


و صورتم در خاكها ماليده شد
زجه هاي مادرم افسانه شد


ظاهرش همرنگ با ان انبياست
بوي گندش باطني پر از رياست


داريوش عزيز اينها تنها قطره كوچكي از برخي از ابيات به ذهن سپرده من بود

حميد | October 3, 2009 11:51 AM

يكي از بزرگترين شاعران معاصر ايران كه البته خود مي خواهد ناشناخته بماند از دوستان من است اگر تمايل داشتي تا با او ارتباط بر قرار كني به من خبر بده فكر ميكنم شعر هاي او تنها با صداي تو شاهكار خواهد شد در زير چند بيت از برخي از اثار تقديم مي گردد:

نشكن بتان كه انان بت ديگري بسازند
بت و بتخانه كنندو ره ديگري بسازند

ز هرانچه تو بگويي به صلاح دين بر ما
ره ديگري برايت چه حكايتي بسازند


و....

بيا ساقي كنار من چو مي باشد دواي من
ز جام از مي تو لبريزو كن اغاز كلام من

صداقت از بر مستي درستي تا بكار ايد
بگويم راز سرم را حكايتها نهان ايد

......
....
و
ببخش اي خالق هستي به درگاهت چنين كردم
كه در مستي و گم بودن وصالت ارزو كردم

......


و صورت در خاكها ماليده شد
زجه هاي مادرم افسانه شد


ظاهرش همرنگ با ان انبياست
بوي گندش باطني پر از رياست


داريوش عزيز اينها تنها قطره كوچكي از برخي از ابيات به ذهن سپرده من بود

حميد | October 3, 2009 11:50 AM

salam dariuosh jon vaghean dosset daram 1 donya bavar kon ba sedat zendegi kardam va mikonam,faghat az khoday bozorg arezoye movafaghiyat baray khodet va khanevadat daram hamishe salem va tandorost bashi,

omid az hooland | October 2, 2009 05:10 PM

سلام داریوش جان
۹مهر روز عشق پارسیان رابه تو و همسر عزیزت تبریک میگم.
داریوش جان چرا وبلاگ رو بروز نمیکنی.نگرانتم.
برات آرزوی سلامتی وتندرستی دارم.خدای بزرگ و مهربان نگهدارتان.

مهنازقاسمی | September 30, 2009 01:43 PM

شما آرامش بخش روزهاي تنهايي من بوديد
مرسي ...براي تمام خاطرات خوب ...
ياور هميشه مومن ما .

arash | September 30, 2009 01:19 PM

سلامي دوباره بر ياور شبهاي سرد تنهايي ام داريوش بزرگ
با ارزوي تن درستي براي شما نازنين ترينم
و با يك دنيا سپاس بيكران از اين بزرگواري و افتادگي شما كه قبول كرديد در جلسه ي 26 مهر ماه حاضر بشيد
تا اونموقع لحظه شماري ميكنم و سر از پا نميشناسم تا بتونم يكبار ديگه با شما چند كلامي صحبت كنم
به اميد ديدار شما دي كشور خودمون
در پناه خداوند بزرگ
"واسه اين شرقي تن داده به باد تو گوارائي حس وطني"

عليرضا | September 30, 2009 01:15 PM

تو بهترینی...
تو تکی...
میدونی چرا ؟!
چون یک اسطوره هستی داریوش عزیز...
خیلی دوست دارم .... تک تک لحضه های زندگیم با صدای زیبای تو همرا شده .... همیشه در قلبمی...

ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میزارم تو رو اونا میبینم
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه ....

به امید آزادی ایران... زنده باد داریوش

عماد-عشق داریوش | September 29, 2009 02:04 PM

سلام ای بزرگ موندنی...
راستش غم عجیبی گرفته بود منو. یاد یک رفیق خوب افتادم که روزای غم به داد آدم میرسه. خدا برای ما نگهت داره.
آسمانی باشی...

حسین | September 29, 2009 01:09 PM

با افتخار يکي از هوادارانت هستم
بازهم يک شاهکار - ديگر بسيار زيبا
مي دانم در فرصت کمي اين کار انجام شده ولي چيزي از تعهد شما نسبت به کار حرفه اي کم نشده است .
داريوش عزيز بسيار دوست داشتني هستي
براي تو و خانواده گرامي تان آرزوي بهترين ها را دارم.
فدات شم تو رو خدا آهنگ دنياي اين روزا رو منتشر کن.
پاينده و پيروز باشي.

امید | September 29, 2009 07:07 AM

داريوش جان همچنان منتظر آلبوم جديد شما هستيم. هميشه موفق باشيد.

mohammad | September 24, 2009 02:08 PM

سلام یگانه بی تکرار ایران زمین
من نمیدونم با این عشق بی فرجامی که به شما دارم چطور زندگیمو دور از شما سپری میکنم
و میدونم که دیدن شما و لمس شما یه آرزوی محاله
ولی شاید یه روز خود خدا به شما بگه که من چطور فدایی عشق شما بودم
سپیده 23 ساله از آذربایجان غربی
میپرستمت

سپیده | September 23, 2009 04:51 AM

حسرت امید
یادتو در سر دارم؛عشقتو در دل دارم.
این ره را میسپارم؛ای عزیز.
اگه این راه بی سرانجامه؛اگه خورشید سرد و سرآبه.
اگه هیچ چی نیست توی راهم؛دیگه چرا پس بیقرارم؟
میخوام دیگه برم؛برم؛از سیاهی دل بکنم.
میخوام فراموشت کنم؛بیرون ز آغوشت کنم.
میخوام نبینم پرچمو؛این سه رنگ پر از غمو.
میخوام به آسمون بگم؛دیگه ندارم عشقمو.
وای؛از روزهای سوخته؛وای؛از عمرهای رفته.
وای؛از عشقهای پرپر؛وای؛از دنیای بی بر.
آی آدمها اینجا کجاست؟این کویره یا خاک ماست؟
چرا پر از ظلمیم به هم؟چرا خونه پر از بلاست؟
سه رنگ تو عشق بود؛یادته؟دنیا قشنگ بود؛یادته؟
خورشید چه گرم بود؛ یادته؟پرچم سه رنگ بود؛یادته
دوستت دارم؛تو میدونی؛خط عشقو تو میخوانی.
اما برا این صحبتها وقتی نمونده ؛میدونی.
باید بریم زجر بکشیم؛دور از وطن آواره شیم.
تو شب سرد نقره ای؛باید به دل خون بکشیم.
آی؛ آدمهای روسیه؛آی؛مردمهای زرد چهر؛
از جون ما چی چی میخواین ما رو میخواین یا نمیخواین؟
این سرزمین تاریخ داره؛قصه داره ؛غصه داره.
قلبش پر از درد و غمه؛زخم نکنین اونو ؛همه.
اگه دشمن با ما بودین؛تو این تاریخ با ما بودین.
بودن ما بود شماست؛نبودمون نیست شماست.
این مملکت ویرونه هست؛عشق ما نفرین شده هست.
نمیتونیم با هم باشیم؛از جهلی که توی ما هست.
یادتو در سر دارم؛
این ره را میسپارم؛ ای عزیز!
اگه این راه بی سرانجامه؛اگه خورشید سرد و سرآبه.
اگه هیچ چی نیست توی راهم؛دیگه چرا پس بیقرارم؟
اگه یک روز با هم باشیم؛مهربون؛ با وفا باشیم.
شاید باز هم ما بتونیم؛از این غربت رها بشیم.
اون پرچمو در بیاریم شیر و خورشید روش بذاریم.
رنگهاش رو باز ما شاد کنیم؛شهرامونو آباد کنیم.
اگه بخواین ایرونیها؛همین حالا؛همین حالا.
نه مردمان روسیه؛نه چینی ؛نه کره ایه؛
نمیتونن برده کنن؛قلبهامون را پر خون کنن...
اگه بخوایم؛بدیم با هم؛ به این وطن شادی همه؛
خورشید لبخند میزنه ؛دوباره لبخند میزنه
یادتودر سر دارم؛عشقتو در دل دارم.
این ره را میسپارم؛ای عزیز.
اگه این راه بی سرانجامه؛اگه خورشید سرد و سرآبه.
اگه هیچ چی نیست توی راهم؛دیگه چرا پس بیقرارم؟


- آرش-الف
________________
مسجدسلیمان 30/01/1388

آرش | September 22, 2009 06:34 PM

بانوی ایران
بانوی ایران ؛
نگین گوهری ؛
ای تو خاتون سرای خاوری.
بهر تو با صدهزار زخم و دریغ ؛
اشک میریزم چو بارانی ز میغ.
من تو را در پنجه افسون شب؛
در دل زنجیرهای ظلم شب؛
باز میبینم میان بغض و غم.
در تو میبینم هزاران خواهش و آه و دریغ!
در تو میریزد به صد درد درشت؛
درگه ویران عشقت,
زانکه فرهاد تو کشت.
غیرتم را درسرای باستان؛
در دل خاک کبودش؛ با هزاران زخم جان؛
باز میبینم که خشک است و نزار؛
میگریزد از برش پیوند و بار.
من بدیدم خود همان روزی که کردی در برت؛
جامه عصمت فروشی بهر نانی در کفت.
خود بدیدم کان عجوز زشت وپیر؛
بر تنت میکرد ردای ناگزیر.
کان عجوز پیر همان نامردمیست؛
خود همان فقر است و دیگر هیچ نیست.
من بخود گویم به آه و صد غریو:
"رستم دستان من آخر کجا خسبیده ای؟
از بهر چه بنشسته ای؟
اینک حدیثی دیگر است؛
در جان من تیره غم است.
چون برانم خویشتن را من ز فقر؟
از نداری و پلشتی و شرنگ؟
از کجا یابم من اسبت رخش را؟
تا بیایم بهر جنگ ازدها؟
تا رهانم من ورا از دست شب؛
وانهم از گردنش” زنگار شب."
بانوی ایران نگین گوهری؛
ای تو خاتون سرای خاوری؛
من ز بهر غمزه چشمان تو؛
خود چگونه میدراندازم ؛بگو؟
خود چگونه آورم جشن و سرور؛
در میان کوچه های تار و کور.
خود چگونه با همین خونینه قلب؛
پر ز زخم تیر فقر و جهل و” قلب”؛
باز آیم تا بگیرم من برت.؛
تاج خاتونی گذارم بر سرت.
بانوی ایران نگین گوهری؛
ای تو خاتون سرای خاوری؛
میکنم نفرین بر آن بد سیرتان ؛
کاین چنین بر گردنت بستند نشان.
میدهم امید بررویت چو ماه؛
کاین نوای مرغ حق تا صبحگاه؛
میزند بانگ غیور فروهر؛
میدمد در جان ما صبحی دگر.
وین سرای و بند وپالان خویش را؛
میکنم ناگه به صد تیغ شعاع؛
هر شعاعی همچو خورشید خواهمی؛
کو ببندد ره به هر نامردمی.
سر نهم من دربیابان از برت؛
تا بجویم رخش بهر مرکبت.
خود برانم در پی ات پر خواسته ؛
تا برمت آنجا که باشدت باسته.
زان سپس خواهم نشستن در بری؛
تا ببینم روی چون تو مهتری.
آن زمان کو سفره ایرانمان؛
باز چینی با همان سین هفتمان.
بانوی ایران؛نگین گوهری؛
ای تو خاتون سرای خاوری؛
من تورا بوسم به هر زخمی توراست.
من تو را گریم به هر دردی توراست.
من سرانجام از رهی خواهم رسید؛
با همان رستم و رخشش؛ با هزاران رنگ عید.
تا سرانجام باز آرم من برت؛
تاج خاتونی که باشد زیورت.
زیوری کو لایق فرقت بود؛
تا بباشی خرم و باشم برت...

اآرش-الف
__________
کرج 24/01/1377

آرش | September 22, 2009 06:11 PM

درود بر گيتي

و درود بر تو اقاي اقبالي

من از تو هم ميهن گرامي سپاسگزارم براي هر انچه به ما دادي وخواهي داد براي عشق براي ميهن براي ازاديمان و براي خوب انديشيدن سپاس سپاس ودرود بر تو باد
ع.ک تهران ساعت ۴۰/۲ بامداد

ع.ک | September 22, 2009 04:15 PM

درود
**هم زباني ها اگه شيرين تره همدلي از هم زباني بهتره**
داريوش جان پاينده باشي و جاودان (که هستي)
بي صبرانه منتظر دي‌وي‌دي کنسرت لس‌آنجلس شما هستم (آيا پيش فروش مي‌شود)
بدرود.

Danial | September 22, 2009 05:40 AM

سلام داریوش نازنین من
من 23 سالمه و تو دنیا بعد از مادرم شما بزرگترین عشق زندگی من هستید . آرزو میکنم یه روز شما رو از نزدیک ببینم تا جلوی شما زانو بزنم و از شوق بوسیدن دستهای شما تا میتونم گریه کنم . فقط اینو بدونین که یه دختر به اسم سپیده از آذربایجان داره به عشق شما نفس میکشه .

سپیده | September 22, 2009 04:27 AM

درود و هزران درود بی پایان به داریوش نازنین

داریوش عزیز سبزی تو شکوه تو حضور تو باز هم ستودنی است وقتی تلاشهای بی وقفه ی تو را می بینم بر خود می لرزم و آرزوی آزادی بی قیدو شرط ایران عزیز را می خواهم که این آزادی شایسته ی حضور توست در این خاک پاک .
نازنین ایران سالیانی است که در سکوت خود خفه شده بود و این اتفاق تنها بهانه ساده برای فریاد بود و این جنبش تا به ثمر نرسد تا حق مسلم را ازآن خود نکند دست بردار این بی شرمان حکو متی نخواهد بود .
آزادی حق تمامی کوشندگان این راه است و آنچه مهم تر از همه است حضور دوباره ی تو در خاک وطنت است که باور کن این آرزوی تمام ملت ایران است و در میان این همه دوستدارنت من تو را بیش تر دوست می دارم نازنین.
به امید فردای سبز با حضور تو بهاری که هیچ گاه خزان را نخواهد دید...

هستی | September 22, 2009 12:39 AM

سلام داریوش نازنینم
متاسفانه در ایران اصلا خبر ها به درستی پخش نمی شه و برعکس بازار شایعه داغه.
میخواستم از این گردهمایی و کلا خبرهای رسمی و واقعی که در خارج و یا حتی داخل کشور اتفاق می افته مارو با خبر کنی.
حتی اگه ممکنه یک وب سایتی در این مورد تهیه کنی تا ما هومتنان داخل کشور بیشتر متوجه اوضا و احوال دوروبر خودمون باشیم.

راستی این آهنگ جدیدتم(تنهایی) بسیار زیباست مثل همیشه.
دوسدار و وفادار تو بزرگ موندنی
میثم

میثم | September 21, 2009 02:16 AM

سبزهای خارج ازایران٫ حالا نوبت شماست

روز ایران (قدس سابق) با پیروزی مردم و جنبش سبز به پایان رسید. جنبش سبز ثابت کرد که زندست٫ حتی بیشتر از گذشته و به پختگی رسیده. سبزها نه از شاخ و شونه کشیدن رهبر ترسیدند نه از تهدید سپاه. نه گلوله و شکنجه و تجاوز وحشت زدهشون کرد و نه اعترافات استالینی فریبشون داد. مطمئنا در این مدت ایرانیهای خارج از ایران نقش مهمی در اطلاعرسانی و تقویت روحیه سبزهای داخل داشتند و انصافا جنبش رو هرجای دنیا که بودن همراهی کردن. ولی الان زمان مهمترین آزمایش سبزهای خارج از ایران رسیده. احمدی نژاد به اولین سفر خارجی و مهمترین سازمان بین الملی میره. هم اکنون بهترین فرصته تا صدای سبزهای داخل از حنجره سبزهای خارج از ایران در آزادی کامل فریاد بشه و دولت کودتا رو رسوا کنه. ایرانیهای خارج٫ تو رو خدا فراموش نکنید هموطنانتون جلوی گلوله ایستادن تا کشورمون رو آزاد کنن. ندا و سهراب و بقیه شهیدان جنبش را یادتون نره. حالا نوبت شماست که در آرامش و آزادی خارج از ایران دین خود را به جنبش ادا کنید. اگر آمریکا و کانادایید که حتما و اگر اروپایید و امکانش رو دارید به نیویورک برید و صدای جنبش رو به گوش سران دنیا برسونید. احمدی نژاد سعی کرد با مطرح کردن هلوکاست در سال نوی یهودیان تا حدی رسانه ها رو از تمام واقعیات قدس منحرف کنه. حالا نویت شماست که جنبش سبز رو تمام قد جلوی دوربینهای رسانه های دنیا به نمایش بگذارید. بیایید تا بزرگترین تظاهرات تاریخ سازمان ملل رو ما برگذار کنیم. بیایید کاری کنیم که این روز به عنوان روزی در تاریخ ثبت بشه که نیویورک سبز شد. فراموش نکنید که ایرانیهای داخل همه با هرنوع دیدگاه و عقیده در قالب جنبش سبز برای آزادی مبارزه می کنند و جونشون رو به خطر می اندازن پس بیاید اختلاف سر پرچم و هر چیز دیگه ای رو کنار بگذاریم و آزادی رو فریاد بزنیم. باید ایرانی باشه و این ایران آزاد باشه تا ما بتونیم پرچممون رو به احتزاز دربیاریم. جنبش سبز ایران از شما انتظار داره و مردم داخل ایران منتظرند که رسانه های دنیا رو هفته آینده در تسخیر سبز ها ببینند. یکبار دیگه تکرار می کنم... هرجای دنیا که هستید اگر امکانش رو دارید٫ و هر مرام وعقیده ای که دارید٫ هفته آینده به نیویورک برید و فریاد جنبش سبز ایران بشید

nima | September 20, 2009 10:50 PM

در بين اتفاقات اخير همايش اتحاد براي ايران که متشکل از همبستگي بيش از صدکشور مختلف جهان براي حمايت از خواسته هاي به حق مردم ايران بود را ميتوان باشکوه ترين آنان دانست
با سپاس از شما داريوش عزيز براي حضور باشکوهتان در اين اتفاق تاريخي و بزرگ و اينکه با حضور خود آن را
بطور چشمگيري زيباتر و استثنايي تر کرديد.
پاينده و سرافراز باشيد

yek doostdar | September 19, 2009 03:11 PM

با سلام داریوش عزیز ، هنوز هم در حالدیدن رویای آزادی و ر کنار هم بودن هستیم به امید آنروز. ترانه ای تازه گفتم برای حضور سبز مردم در روز جمعه روز قدس البته این میل شخصی است و آنرا در وب منتشر نفرمایید.

سبز پوشا
به اعتراضات سبز مردمی در 27 شهریور

هنوزم دارن سبز پوشا / می شکفن تویه کوچه ها / هنوزم فریاد سکوت تویه گلوشون/ صورت پرکینه شب شده پریشون / هنوزم ترس و دلهره ثانیه ها رو می شمره / چشمای ستاره امشب هنوزم از گریه پره ! / هنوزم بوی ظلمت و دد / می پیچه تویه قصه ها / هنوزم توی شام های ممتد / پر ِ قلب ستاره از غصه ها / هنوزم ترس و دلهره ثانیه ها رو می شمره / چشمای ستاره امشب هنوزم از گریه پره ! / هنوزم گل عشق ایستاده بر خاک / کاوه با ماست بگو بگو به ضحاک / هنوزم دارن سبز پوشا / می شکفن تویه کوچه ها / هنوزم ترس و دلهره ثانیه ها رو می شمره /
چشمای ستاره امشب هنوزم از گریه پره ! / با سپاس

رضا دستپاچه | September 19, 2009 12:04 PM

با سلام به بهترین خواننده ی دنیا

ببار اي خوب ديروزي
بر اين بازار خودسوزي
كه اين غم‌خانه بي مِـي
ندارد آب مردافكن
برقصانم غزلبانو
بچرخانم غزلبانو
ميان گفتن و خفتن
ميان ماندن و رفتن

ميان گفتـن و خفتن
ميان ماندن و رفتن

امان از راه بي‌عابر
امان از شهر بي‌شاعر
امان از روز بي‌روزن
امان از اينهمه رهزنامان از باد بي‌باده
امان از سرو افتاده
امان از روز بي‌روزن
امان از اينهمه رهزن

امان از...

منتظر آهنگ جدید تون هستم.

دنیای این روزای من...

مجید | September 17, 2009 03:12 AM

سلام به مرده غمگینه صدا
به خدا خیلی دوستت دارم
من محسن هستم از ایران این پیغام رو می فرستم
از 9 سالگی دارم با شما وآهنگهاتون زندگی میکنم
الان دیگه 24 سالم شده خیلی مشتاق دیدار شما هستم
اگه شما سرراهم قرارنگرفته بودید الان من هم به خاطر شرایط سخت زندگی ممکن بود طرفدار نظام فاسد آخوندی شده بودم حرف واسه گفتن زیاد دارم امیدوارم باز هم بهتون سری بزنم و حرف هامو بگم چند تاهم موزیک ویدیو درست کردم ولی با سرعت پایین اینترنت توانایی ارسال شون رو ندارم
تا بعد بدرود
خدایا آنچه از عمر من هست برجای
بستان و به عمر داریوش افزای

محسن | September 15, 2009 12:18 PM

سلام.من يك جوان مشهدي از نسل سوم و دانشجوي رشته فيزيك هستم.
اين غزل را كه يعد از انتخابات 88 و اتفاقات بعد از آن نوشتم به همه ايرانيان و دانشجويان و شما تفديم مي كنم :
شب مي خزد بر اشتياق كوچه هاي شهر
طابوت ها آماده اند اينجا براي شهر
دربا دلش تنگ است و دارد موج ميگربد
در سوك تنها كشتي بي ناخداي شهر
اكسير اينان را ببين! جادوي قرن است اين!
مس مي شود با ورد جادوگر طلاي شهر
وقتي عدالت مثل گردنبند افتاده ست
بر گردن باريك و آويز صداي شهر
من غربتم را ناله هاي گربه اي لاغر
گم مي كند در كوچه هاي ناكجاي شهر
پايدار باشبد...

ايمان | September 13, 2009 03:12 PM

سلام داریوش جان
همیشه نشان دادی کنار این ملت بودی و برای این ملت ترانه خواندی .
افتخار میکنم که طرافدار تو هستم .
دوستت دارم یاور همیشه مومن

کیوان | September 12, 2009 10:11 PM

ممنون از این غیرت وهمیت همیشگی شما نسبت به میهن .
عرق به میهن را من از تو آموخنم وخواهم آموخت داریوش عزیز

امیر احمدی | September 12, 2009 03:03 PM

...میاره ایران؛ بهارو...
وای که روزها چه گذشته؛
روزهای بچگیهامون؛
روزهایی که پر عشق بود؛
روزهای سادگیهامون.
اما امروز چه غریبیم؛واسه چشمها و دلهامون.
دیگه خنده رو لبها نیست؛پر درده تو دلهامون.
͓ ͓ ͓ ͓
خاطرات بچگیهام ؛توی قلبم صاف و ساده؛
میپیچه توی وجودم؛منو آروم نمیذاره.
͓ ͓ ͓ ͓
دیگه هیچ کی دلشو دوست نداره.
دیگه چشمها واسه هم وقت نداره.
اگه عشقی دیگه اینجا نباشه؛پارسی هم دیگه بی معنا میشه.
͓ ͓ ͓ ͓
سعدی و حافظ ؛فردوسی؛
دلهاشون غریبه میشه.
عشق و مستی پر میگیره؛سرزمین چه تیره میشه.
دیگه بارون نمیباره؛دلهامون بیچاره میشه.
غیرت و عشق و رفاقت؛برامون بی معنی میشه.
͓ ͓ ͓ ͓
یادمه تو کوچه های بچگی؛دوستهامون چه مهربون با هم بودن.
توی غصه ها و خنده های هم؛همشون یاور و همزبون بودن.
͓ ͓ ͓ ͓
اما حالا خاطراتم مثل ابری تو هوا هست.
نقش ایام گذشته؛مثل ابرها توی باد هست.
آخه مردم چه شدیم ما؛چرا از هم دور شدیم ما؟
کجاست عشق و کجاست حرمت؟
زیر پاها خرد شدیم ما
͓ ͓ ͓ ͓
کاش صدای قلبهای ما؛عشقو یادمون بیاره.
دوباره محبت و مهر توی خاکمون بباره.
کوچه ها پر ز صدا شن؛از صدای خوب بازی.
پسرها و دخترهامون همگی پر عشق و شادی.
همگی رفیق و همراه؛برای ایران بخوانن؛برای افسانه ای از کمان آرش بخوانن.
میدونم یک روزی آفتاب میاد و اینو میدونم؛
که میاد رو پشت بومها؛جغدها رو خاموش میذاره؛
از دل سوخته ماها غصه را بیرون میاره.
پس میخوانم خوب و روشن ؛فصل خوب خاطرات رو.
میدونم یه روزی امید ؛میاره ایران بهار رو...

آرش-الف
مسجدسلیمان – 14/03/1382

آرش | September 12, 2009 12:34 AM

داریوش جان

حتما شعر جدید خانم بهبهانی رو دیدید شعری سیاسی و زیبا
امیدوارم با اهنگ زیبای هومن عزیز

توسط شما اجرا بشه


پس البوم های شما چه شد؟؟؟
مگر خودتون نگفته بودید در 1 سال 3 البوم میدهید به بازار

ما همچنان منتظر البوم حافظ هستیم

با تشکر از ابر مرد ایران زمین

حسین | September 11, 2009 05:31 PM

داریوش عزیزم

خوشهالم امروز بعد از 28 سال .به تمامی دوستان و افرادی که نظرات سو نسبت به افکار و شخصیت شما داشتن ثابت کردم که انتخابم درست بود.
داریوش جان شنیدن صدات ارامشی به من میده
که وصف نشدنی.(خوار چشم دشمنان چشم تنگ
افتخوار ما به تو بی انتهاست).

میروم دلمردگیها را ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
بر کلام نا هماهنگ جدایی خط کشم
بر سرود افرینش نغمه ای موزون کنم.

Hasan | September 11, 2009 05:46 AM

داريوش عزيز شما بي شک هميشه بهترين بوديد و هستيد و هميشه بهترين خواهيد بود...هر اثر جديد شما درخشش يک ستاره ي جديد است در آسمان هنر
و موسيقي

به شما افتخار مي کنيم ؛ از شما و از تک تک کارهاي بي نظيرتان سپاسگزاريم ؛ وبي اندازه و خيلي زياد دوستتون داريم..

پاينده و شاد باشيد

doostdar shoma | September 10, 2009 04:14 PM

داريوش جان اگه امکان داره خيلي ممنون ميشم آهنگ زيباي ؛صبح بهار؛رو که بصورت تمريني خونده بودين اجراي جديد بکنيد چون خيلي آهنگ قشنگيه .
پرنده صبح شد بيدار کن ما را ....

mohammad | September 10, 2009 11:32 AM

درود بر شما
مصاحبه شما با امير قاسمي را ديدم و مشارکت فعال شما براي برگزاري مراسم و همدلي با مردم سر زمين مظلوم ايران
اين همدلي و همراهي و مردانگي شما ستودني است

پاينده باشيد و شادمان

ايران يزد

كورش زربند | September 9, 2009 11:39 AM

سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتل‌عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را؟

الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کرده‌ست پاره پاره فضا را

از شرع غیر نام نمانده‌ست، از عرف جز حرام نمانده‌ست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را

انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بی‌گناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را

سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آنچنان‌که نبودند
کو چاره‌ساز نفرت و نفرین، تهمینه‌های سوگ و عزا را؟

زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنان‌که عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را

سجاده تار و پود گسسته‌ست، دیوی بر آن به جبر نشسته‌‌ست
گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را

nima | September 6, 2009 10:27 PM

سلام بر چراغ مهربوي من
شنيده بودم كه قديما چنتا آهنگ تركي يا همان آذري خونده بوديد
چرا اونارو هيچ جا نمي شه پيدا كرد ؟
اگه مي شه اونا رو ماسه ما ميل(ايميل) كنيد .
خيلي ممنون مي شم اي ياور هميشه مومن
هر وقت هم تونستيد نامه هم بفرستيد
دوستتون دارم بيشتر از هر چي كه دوست داريد

AKHEN | September 6, 2009 01:03 AM

سلام بر سلطان صدا
داريوش جان آرزوي من اين است که روزي تورا در سرزمين ايران زيارت کنم

پس ببين يادت بمونه کسي هم اينو ندونه
زنده بوديم اگه فردا وعده ما لب دريا
-------------------------------------
اونا که اول بازي توي خونه تومن
پيش پاي اسب دشمن
اون همه سرباز چيدن
ببين امروز هم تو بازي
ميون شاهو وزيرن
هنوز هم بدون حرکت
پشت ما سنگر ميگرن.......؟

رضا داریوش باز | September 2, 2009 07:36 AM

سلام تک خواننده ی محبوب من
این همه غم از کجاست که همه با هم جمع شدن
توی صدای شما . میشه من یه روز صدای شما رو بشنوم

شقایق | September 2, 2009 01:17 AM

اين شعرو اينhttp://s-m-meraji-wale.blogfa.com/cat-8.aspxجا ديدم ببين ميشه خوندش
دیگه پرپر شده بال و پر هر بادبادکی

دیگه از خاطر ما رفته روزای کودکی

نه دیگه اتل متل میگه کسی رو پاهامون

نه می تونیم بخونیم که جمجمک برگ خزون

حالا دیگه قصه مون گرگم و گله می برم

شده و ما چو پونیم باید بگیم نمی ذارم

دیگه حالا عکسای کتابا رنگی ندارن

که ماها رو ببرن تو باغ رویا بذارن

آسمون اومده پایین سقفامون کوتا شده

دیوارامون جمع و جور به شکل تابوتا شده

نه دیگه محبتی مونده و نه خوبیامون

نه دیگه مزه میده آب نبات چوبیامون

دست کی بالای دست کیه حرفی بزنین

شماها که زیر دستین – همه تون مثل منین

زنبورا کجان بیان با ویز و ویز غوغا کنن

هرکی خورد گوشتامونو – نیش بزنن رسوا کنن

یه دوسدار | August 29, 2009 03:26 AM

سلام..
رفیق ِ روزهای بی قراری..

۩ ۩ ●•▪·˙·..شادی..·˙·▪•● ۩ ۩ | August 28, 2009 01:44 PM

سلام به یاور همیشه موئمن . اسیرتم بخدا تک صدایی ...
داریوش جان داریم تلف میشیم تو این ایران = ویران شده خونه دلداران به حق/حق است بمیرند؟ آن یاوران به عدل!؟

--------------------------------------------------------
بهتر است روی پاهایت وایسی و بمیری تا زانو بزنی و زندگی کنی.

احسان سرگردون | August 27, 2009 01:44 PM

سلام بر حضرت داريوش اقبالي رهبر ملت آزديخواه ايران
با تو اي همدرد اي عشق با تو درمان يافت اين دل
عصر ما عصر فريبه
عصر اسم هاي غريبه
شهر ما سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
وعده هاش همه دروغه
وعده هاش همه دروغه
وعده هاش همه دروغه

رضا داریوشی | August 26, 2009 12:56 AM

در مقابل ترانه هاي تو که به من حس زندگي کردن و دوست داشتنو ميده چي ميتونم بگم؟؟؟؟جز اينکه بگم خيلي خيلي خيلي زياد دوستت دارم...

mona | August 25, 2009 05:29 PM

سلام

به خواننده رویایی من و رویایی که برام به حقیقت پیوست.

رویایی که بتونم با داریوش بزرگم صحبت کنم.

الان از سر شوق نمی دونم چی بگم اما می خوام یه جمله بگم و اون اینکه

با تمام وجودم دوستت دارم

فردین | August 25, 2009 03:40 PM

سلام بر افسانه ی تکرار نشدنیه موسیقیه ایران نقطه ی عطف صدا استاد داریوش اقبالی


داریوش عزیز امن بدجوری تو کف این اهنگ دنیای این روزهای من شدم یه حالی به ما بده اینو زودتر ÷خش کن من نوکرتم عزیز .

راستی چرا خبری از البوم جدید توی سایت شما نیست ؟؟؟ نکنه دیگه نمیخواهید البوم بدید . اون موقع مجبوریم با طرفدار هاتون شورش کنیم که شما البوم بدید ها ؟؟؟حالا من گفته باشم اگه البوم جدید ندادید دیدید 70 میلیون ایرانی جلوی در خونتون تجمع کردن دیگه شکایتی نکنید ها . از ما گفتن بود . فقط تو رو خدا عین معجزه ی خاموش اینقدر طول نکشه واگرنه ما دق میکنیم این سری دیگه


موفق باشی

رضا | August 24, 2009 02:53 PM

درود بر رهبرم

استاد رهبر الگو سرور و تنها رفیقم شمایید

امیدوارم با دوست بزرگوار خودتون ابی عزیز دوباره مثل ترانه
نون و پنیر دو صدایی بخونید

من هرروز با آهنگای شما و استاد حامدی زندگی میکنم

امیدوارم هرچه زودتر در ایران ببینمتون

بهنام | August 22, 2009 03:44 AM

سلام-من سينا هستم و
خيلي شما را دوست دارم و
اين شعر ها را واسه ي شما گفتم
:D :D :D :D :D :D
مادر

اگه بارونم نياد
رو گل هايي که تو کاشتي
که به خاک باغچه دادن ابرو
رو گل هايي که با هم
حتي با عطر گل هاي گل فروش
نميدن يه لحظه عطر اغوشت
مي چينم دونه دونه شبنم هارو رو برگ هاشون
تا برگردي خونه
تا خونه پر بشه از خيال تو
لحظه هاي بي تو بودن هميشه مثل شب هستن
کاش ميشد که فاصله تو تا خونه-بپيچم رو قرقره
تا زودي بياي خونه
که ديدنت لالاييه
که بي تو خوابم نميره
منو نازم بکني-تا من خوابم ببره-
تا بپره رنگ شب
تا وا بشن گيسهاي ابر هاي سياه از همديگه
تا بياد خورشيد خانم
به دنيام رنگ فردا بزنه
هنوزم چشم هاي من به اون دره
تا تو بياي خونه
تو منو دادي به دنيا
دنياتو به من سپردي
حالا هم رفتي از اينجا
تا بياري دنيا رو براي من
اما
اما دنيا واسه من خود تويي
وقتي مثل بچگي بخوابم تو اغوشت
*******************
>> >>

عطر گل ياس

تو ميدوني که چرا توي گلدون هاي رو باغچه من گلي نيست؟
که به جاي گل هاي شقايق و اقاقيا پر روياي منه؟
رويايي که کاشتمش به جاي گل
رويايي که اب اون گريه هامه
وحشت ديدن گل تو اين گلدون
ميزنه تبر به رويا هاي من
رويايي که تو براش يه بوته ي ياس بودي
که توي خونه ي همسايه ماست
که نشسته پشت ديوار
که حتي نزده تکه به ديوار خونمون
که فقط عطرش مياد
که همين عطر گل ياس
واسه من شده يه رويا-که گرفته جاي دنيام
راضيم به اين تا ابد
تا اون لحظه ي مرگ
پرم از عطر ياس
کاش ميشد همين يه عطرو کسي از من نگيره
نه دست باد مخالف
نه عطر همه گل هاي دشت
که پر از نرگس و رازقيه
نه گلي که در بياد تو باغچه هام
که همين عطر بسه واسم توي دنيا

[email protected]
[email protected]


سینا | August 21, 2009 10:27 PM

سلام داریوش جان
ممنونم از این که همیشه همراه حق و آزادی بودی
به امید خدا سحر نزدیک است .
افتخار میکنم که کوچکترین طرفدار تو هستم
یاور همیشه مومن من دوستت دارم

کیوان | August 21, 2009 05:25 AM

سلام داريوش جان

من درد در رگانم
حسرت در استخوانم
و چيزي نظير آتش در جانم پيچيد !

( احمد شاملو)

سهراب | August 18, 2009 01:56 PM

داريوش جان بسيار عالي بود - خيلي ممنون - اميدوارم هر چه زودتر آلبوم حافظ رو ارائه کني . بازهم بخاطر آهنگهاي خاطره انگيزت ممنونم.

محمد | August 16, 2009 02:56 AM

داريوش عزيزم سلام .ما سي سال است كه زير چكمه هاي اين تشنگان قدرت زجر مي كشيم من طعم دوري از وطن را نچشيده ام ولي مطمن هستم از زندگي تحت حاكمان خونخوار و بيرحم بهتر و راحت تر است و بدتر از ان اين است كه تازيانه به نام دين بخوري . ما تلاش كرديم كه ايران را ازاد كنيم ولي نتوانستيم چرا كه اين مقدمه مبارزه بود ما بيدار شديم و مبارزه مي كنيم و جان ناقابلمان را در راه وطن همچون شهداي قيام اخير اهدا مي كنيم . و به حاكمان نظام مي گويم ما را بزنيد بكشيد كه ما را بيدار كرديد و ديگر به خواب نمي رويم .

سروش | August 15, 2009 04:28 PM

چه روزگاری است
شیطان در حریم فرشته می بینم
باید از خود پرسید!
چگونه شکسته شد حرمت حریم فرشته ؟
آخر حتی اگر در نهانخانه ی دل
در خانه ی می
با اشک نی
غسلش داده باشند
بازهم با ورود شیطان به بارگاه فرشته
عرش بر فرش می نشیند
از این بی صداقتی
از این بی حرمتی
از این بی طاقتی
از این بوسه ی شیطان بر زنخدان فرشته
از این جراحت مذ موم
از این هم آغوشی ی آتش آب
از این صداقت معدوم
از این قتل عام بنفشه
از این طلوع غروب وار
از این آوار
از این عروسی تبر با ریشه
از این گناه همیشه
از این حراج صداقت / به شرط خیانت
نه /نه
باور نمی کنم !!!
زنده باد ایران مرگ بر دیکتاتور
زنده باد داریوش

مرجان | August 15, 2009 09:16 AM

با درود به بهترین خواننده ی دنیا

اي هواي تازه باغ معلق
اي قديمي مثل خواب دور زورق
همتي كن پاي اين طاق شكسته
دل دلي كن اي صداي خوب برحق

نور ديروز و هنوزم
اي چراغ سايه سوزم
گـُر بگير از شام بي‌ما
تا ته روز مبـــــادا
امیدوارم آلبوم جدیدتون زودتر آماده بشه...

مجید | August 15, 2009 08:25 AM

درود بر داريوش بزرگ
با آرزوي سلامتي و تن درستي براي شما نازنين بزرگ
با يک دنبا سپاس از شما که از روز شروع اعتراضات در کشور تا به امروز حتي يک لحظه هم سکوت نکرديد و با همايش ها و گردهمايي هاي مختلف تعداد بسيار زيادي از مردم خارج از کشور رو گرد هم جمع کرديد و همه رو باهم متحد و يک دل و يک صدا کرديد
واقعا از تمام اعماق وجود مثل هميشه به داشتن رهبري و راهنمايي به بزرگي شما افتخار ميکنم و مثل هميشه ارزوي ميکنم به زودي زود در خاک خودمون بتونيم به زيارت و پابوس شما مشرف بشيم
با يک دنيا سپاس از تو بزرگ موندني و طلايه دار روز
پاينده و استوار باشيد
خدانگهدار

عليرضا | August 15, 2009 04:38 AM

شعر زیبای زیر را خانم صدیقه وسمقی، شاعر معاصر و استاد دانشگاه، سروده و به جنبش سبز مردم ایران تقدیم کرده است. «موج سبز آزادی» با توجه به غنای محتوایی این شهر، از فعالان عرصه موسیقی دعوت می‌کند تا برای این شعر آهنگ و کلیپ بسازند

سکوت سبز مرا بشنوید تا وقت است
رسید واقعه، کاری کنید تا وقت است

زمان برای تأمل نمانده دیگر باز
شتاب عقربه ها بنگرید تا وقت است

هزار بغض فروخورده در گلو دارم
جواب من به صداقت دهید، تا وقت است

دروغهای شما را شنیده‌ام بسیار
کلام تازه‌تری آورید تا وقت است

ز پیش روی من ای قاتلان آزادی!
روید سوی دگر، گم شوید تا وقت است

ز ترس لشگر سبزی که لاله در دست است
روا بُوَد به جهنم روید تا وقت است

مرا ز چنگ و ز دندان خود نترسانید
به صلح، رأی مرا پس دهید تا وقت است

nima | August 15, 2009 12:05 AM

دوباره سلام،آره منم همون مزاحم هميشگي.
راستش غرض از مزاحمت اين است كه الان كه داشتم ميخوابيدم گفتم ترانه "نترسون" رو گوش بدم واز روي گوشي توي دلم (از روي صفحه ذخيره شده)بخونم متوجه اين شدم كه اونجايي كه خوندين:چه ترسي داره بر لب خونين آزادي...
از اين خاموشه تا خورشيد...
از اين سر چشمه تا دريا خوشا شكستن و رستن.
شما تو متن نوشتيد شكفتن و رستن.
كدوم درسته شكستن يا شكفتن؟
آخه خوندين شكستن و رستن.
بي ادبي منو ببخشيد.
يه سوال ديگه داشتم آلبوم جديدتون كي آماده ميشه؟
اصلا ميخواين آلبوم بدين؟
"دوستدارتون سعيد"

سعيد | August 14, 2009 01:55 PM

سلام داريوش عزيز، بتهون ميگويد:آنكه از تلاش باز نمي ايستد سرانجام موفق مي شود و اين را بدان
"گل را ميتوان زير پا له كرد ولي عطر و بوي آن را نمي توان در فضا كشت."
¤تقديم به تو اي گل¤

سعيد | August 14, 2009 12:22 PM

داریوش عزیزم.
برای 28 سال الگوی رفتاری و کرداری من در زندگی بودی.اهنگ (تنهایی) رو تازه دانلود کردم.حرف نداره
خواننده های دیگه حالا حالا ها به شما نمیرسن
چون شما علاوه بر داشتن یک صدای استثنایی انسانی شایسته هستید.

پایدار باشید.

حسن | August 14, 2009 06:49 AM

آه اي ديار دور اي سرزمين کودکي من
خورشيد سرد مغرب بر من حرام باد تا آفتاب توست در آفاق باورم
اي خاک يادگار اي لوح جاودانه ايام
اي پاک اي زلال تر از آب و آيينه
من نقش خويش را همه جا در تو ديده ام
تا چشم بر تو دارم در خويش ننگرم
اي کاخ زرنگار اي بام لاجوردي تاريخ
فانوس ياد توست که در خوابهاي من زير رواق غربت همواره روشن است
برق خيال توست که گاه گريستن در بامداد ابري من پرتوافکن است
اينجا هميشه روشني توست رهبرم
اي زادگاه مهر اي جلوه گاه آتش زرتشت
شب گرچه در مقابل من ايستاده است
چشمانم از بلندي طالع به سوي توست
وز پشت قله هاي مه آلوده زمين
در آسمان صبح تو پيداست اخترم
اي ملک بي غروب
اي مرز و بوم پير جوان بختي
اي آشيان کهنه سيمرغ
يک روز ناگهان چون چشم من ز پنجره افتد بر آسمان
مي بينم آفتاب تو را در برابرم

با آرزوي ديدار تو بزرگ مرد هنر ايران زمين در سرزمين پدري ات

معین | August 13, 2009 08:13 PM

سلام داريوش عزيزم من حسين از تهران هستم و از طرفداران پر و پا قرص تو هستم و در حال حاضر ۱۶ ماه است که پاک هستم و به جلسه ميروم. يکي از آرزوهايم اين است که با تو بتوانم صحبت کنم! اگه برات امکان دارد يه ايميل بهم بده مرصي. حسين ۲۴ساله از تهران محله دولاب

حسین | August 13, 2009 01:25 PM

داریوش جان

سلام، دوره جوانیم با آهنگ های تو گذشت. نمیدانی که چقدر غصه می خوردم تو را با آن حال اعتیاد میدیدم، چه شبها که تا صبح از غصه تو گریه کردم و برایت دعا کردم و نمیدانی چقدر الان خوشحالم که تو را شاداب و سالم میبینم . امیدوارم سالهای سال ، سالم باشی و با آهنگ های زیبایت مردم را شاد کنی.

با آرزوی روزی که در یکی از کنسرت های در ایران تو را ببینیم.

ستاره | August 13, 2009 10:19 AM

همیشه بهترینی داریوش عزیز...

به امید آزادی ایران

نیلوفر | August 11, 2009 11:53 PM

سلام داريوش نازنين!

اولين نظرمو تو وبلاگتون به خودم تبريک ميگم!از وطن
تماس مي گيرم!بارها وبلاگو ديده بودم ولي نمي دونم
چرا نظر نمي دادم!با آدمهاي بزرگ و آزاده مخصوصا
اگه هنرمند باشن حرف زدن و باز هم براي اولين بار
حرف زدن يه کم سخته و باز مخصوصا بعد عمري
علاقه!

شما دو بار هنرمنديتون و خوبيتونو ثابت کردين!يه بار
وقت هنر و يه بار وقت کار خير و آزادگي!همواره ما
شما رو ستايش مي کنيم و حضورتون توي دل ما و
خاطرات ما و خونه هاي ما و اجتماع و مردم ما براي
ما مغتنمه!هميشه در پناه خداي خوبيها باشين!

ضمنا داريوش گرامي من هم دستي در شعر و ادب
دارم و مخصوصا براي حوادث ناگوار اخير هم شعر
کلاسيک و هم ترانه دارم و در دست سرودن هم
تعدادي دارم که رو به ازدياد ميره!اگه قابل دونستين
بهم بگين تا در اختيارتون بذارم تا استفاده کنين!من
هميشه افتخار خواهم کرد که حنجره شما قابل اين
ناقابل باشه!

سپهر | August 11, 2009 11:31 AM

داریوش جان سلام

جنبش سبز در ایران رو به منزوی شدن و سکون حرکت میکنه و اگه حرکتی نشه برای همیشه خاموش میشه منتظر اهنگ جدید شما هستیم تا بلکه یه تکانی به جامعه و این جنبش داده بشه.
همچنین منتظر البوم صفر و اهنگ دنیای این روزای من هم هستم.

در ضمن میخواستم بدونم اهنگ که برای لباس شخصی ها خوناده اید کی به دست مردم میرسه؟؟؟

با تشکر

حسین

حسین | August 10, 2009 02:51 PM

داریوش نازنین بمان مادر را برای مادران سوگ وار وطن که نگاهشان را از سنگ فرش کوچه ها ور نمی دارندوباره بخوان دوباره بخوان

جبار | August 6, 2009 02:28 AM

با سلام فراوان به ياور هميشه مومن قلب پاييزي من باغ دلواپسي خوندنم ترانه نيست هق هق بي کسيه در ايران خفقان بيداد ميکند.گرز گران در گلويت است اگر حرف حق زده باشي.دنيا به چشمان حقيقت جويان سياه شده .گرگان پير هنوز به حضرت ازرائيل سلام نگفته اند.نميدانم کي قطار مرگ به ايستگاه آنان ميرسد.شايد فقط يک سيل خانه غارتگران را خراب کند .غريب اين ديارم يه آشنا ندارم.به اميد فرا رسيدن هر چه زودتر آن سيل

محمد امین | August 6, 2009 12:16 AM

ديروز فمهميــ ــدم که هم سن دخترت هستم دُرست!

فکر نکنم این نظر هم مثل قبلی،نیازی بر تاییدش باشد!

همین که تو می خوانی برایم کافی ست:)

۩ ۩ ●•▪·˙·..شادی..·˙·▪•● ۩ ۩ | August 6, 2009 12:01 AM

با درود به بهترین خواننده ی دنیا

نور،نور ديروز و هنوزم
اي چراغ سايه سوزم
گـُر بگير از شام بي‌ما
تا ته روز مبـــــادا

فقدان آهنگساز چیره دست و توانا جناب آقای عبدی یمینی رو به شما و خانواده ی محترم آن مرحوم تسلیت میگم.

آلبوم امان از... ، شاهکاری از این آهنگساز توانا بود.

مجید | August 5, 2009 02:56 AM

با درود به بهترین خواننده ی دنیا

سحر که حکم قاضی برد به سنگسارت
نماز عاشقی را به خون دل وضو کن

امیدوارم هر جه زودتر آلبوم جدیدتون رو آماده کنید.

مجید | August 5, 2009 02:43 AM

سلام داريوش عزيز
اميدوارم که هميشه جاويد باشي و ما زير سايه ات از موزيک هاي زيباتون استفاده کنيم.

سعيد | August 5, 2009 12:47 AM

سلام ای بزرگ موندنی.
سپاس بابت همراهیت. و همینطور بابت سخاوتت در پخش آهنگهات در این فضای مجازی.
خدا رو شاکر باش که اینقدر بهت عزت داده. نمیدونم بدونی یا نه ولی همیشگی شدی در دلهای این همه دوستدارت.

آسمانی باشی.

حسین | August 5, 2009 12:15 AM

با سلام داريوش عزيز ... /


ایران خانوم

بمناسبت 1آگوست روز اتحاد ایرانیان

مادر من ایران خانوم تو بستر بیماریه

یه حادثه یه فاجعه عجب درد غریبیه

هرچی پزشک معروفِ بالاسرش آوردن

یکی یکی معاینه یکی یکی نظر میدن

پزشک چینی میگه داره حال بیمار وخیم میشه

جنس چینی میدیم بهش تا اقتصاد چین شکوفاشه

دیگه باید اعضای بدنشُ عوض کنیم

جاشون اعضای مشابه چینی میذازیم

پزشک روسی میگه مبارک باد بر همتون

چی مبارکه ؟ روز مردن مادرتون

اگه میخواین اون شفاء پیدا کنه

اگه باز میخواین که برگرده بخونه

باید هرچی میگم گوش کنید

نکته هارو موبه مو اجرا کنید

باید به ما بشکه های نفت و گاز بدین

تویه حوض خونتون اجازه پرورش ماهی بدین

پزشک امریکایی میگه شمارو من مداوا میکنم

اگه بدید رضایت دوستانه گفتگو میکنم

فک و فامیلای ایران خانوم غیرتی می شن

آخه تو اژنوی چه به مادر من ؟

احدی حق نداره نگاش کنه

چه برسه باهاش اختلاط کنه

پزشک انگلیسی میگه روش کارمن فرق میکنه

ایران خانوم رو زیر چشمی ورانداز میکنه

چندتا تلفن از این ور

چند تا نگاه از اون ور

میگه باید صورت حساب منُ بدین

مزد چک آپ و معاینمو بپردازین

فک و فامیلای ایران خانوم تا مبلغُ می بینند

شاکی میشن آخه بهبودی در ایران خانوم ندیدند

پزشک انگلیسی میگه روش من طبابت انگلیسیه

تاثیر قرص و آمپولام چهل سال دیگه دیدنیه

حالا نوبت به پزشک ایرانی رسیده

صدای قلب ایران خانوم ُ شنیده

میگه مادر خدا بهت رحم کنه

فکری بحال امروز و فردات بکنه

اگه قرار باشه هردفعه سرما بخوری و عطسه بکنی

بری پیش پزشک روسی و انگلیسی و امریکایی و چینی

دیگه چیزی ازت نمی مونه

دوای دردت بی اثر می مونه

آخ ایران خانوم علایم پیریتم که مشهوده

به فرهنگ و تاریخ و آیینِت آسیب رسیده

هر سالم که چندتا از بچه های نازتُ میکُشن

یا تویه هوا یا رویه زمین به دارورگبار میکِشن

آخی این غم چیه که تویه چشماته

میدونم غصه دوریه جگرگوشه هاته

راستی مادر رفتی خونه مبادا تلویزیونُ نگاه کنی

قراره چندتا از بچه هاتُ نشون بدن مبادا تو ببینی

خلاصه ایران خانوم مادر من

مراقب خودت باش

مواظب خودت باش

رضا دستپاچه | August 4, 2009 04:56 PM

داریوش جان ما دوستت داشتیم ، با این حرکت‌های قابل ستایش تو ، حالا دیگه خیلی‌ بیشتر از همیشه دوستت داریم.

Babak | August 4, 2009 08:05 AM

سلام به عزيزترينم
به اميد ديدار تو، به اميد در آغوش كشيدن تو در ايران و به اميد آزادي

golab | August 4, 2009 06:17 AM

با درود به بهترین خواننده ی دنیا

بیا قفل و کلید رو مهربون کن
که سخته سوت و کور خونه هامون
بیا با دستای هم پل ببندیم
که رد شه قاصد از رودخونه هامون

امروز فقط اتحاد...

مجید | August 4, 2009 01:47 AM

Did you notice 'the rain of change' my friends? wow! enchantingly amazing. viva 'the voice of a nation'!

afshin | August 3, 2009 10:08 AM

نام:

ایمیل:

صفحه شخصی:

نظر:

فارسی English

لطفا بيش از يک‌ بار کليد «بفرست» را فشار ندهيد؛

لطفا مرتبط با مطلب اصلی، گویا و در صورت امکان کوتاه بنویسید؛

وارد نمودن نام و آدرس ایمیل معتبر الزامی است؛

اطلاعات تماس شما نزد مدیریت و نگارنده وبلاگ محفوظ است؛

نظر شما پس از بازبینی منتشر خواهد شد؛

در صورت عدم تمایل به درج و انتشار نظرتان در وبلاگ، این درخواست را در نظرتان ذکر نمایید.



ارسال مطلب به دوستان

آدرس ایمیل گیرنده را وارد کنید:

آدرس ایمیل خود را وارد کنید:

می توانید به این ایمیل یک پیام هم اضافه کنید (اختیاری):