جمعه ۴ فروردین ۹۱





عید نزدیک است، آیا کسی را میشناسید که خوشبختی رفو کند؟
حقیقتی است که اگرجلوی اشتباهات را نگیریم ، اشتباهات جلوی ما را خواهند گرفت...
وقتی عشق را جایگزین نفرت کردیم
وقتی ایمان را جایگزین نا امیدی کردیم
وقتی یقین را جایگزین شک کردیم
وقتی نور را جایگزین سیاهی کردیم
وقتی یکرنگی را جایگزین نفاق کردیم
وقتی اگرها را با باید ها عوض کردیم
وقتی آگاهی جای انکار و دروغ را گرفت
وقتی تجاوز و کشتار جوانان ما خاتمه یافت
وقتی پیشگیری را جایگزین مبارزه کردیم
وقتی آموزش را جایگزین خرافات و درس ناپذیری کردیم
وقتی قبل از نقد از جامعه خود را زیر سوال بردیم
وقتی قبل از بازسازی ایران اول به بازسازی خود پرداختیم
وقتی از رخوت اجتماعی به وحدت و اتحاد ملی رسیدیم،
فقط و فقط آن زمان است که براستی آزاده خواهیم زیست، بخاطر بسپاریم که زندگی اسم نیست فعل است، زندگی عشق نیست عاشق شدن است، زندگی ترانه نیست ترانه خواندن است، زندگی رقص نیست رقصیدن است، زندگی داشتن و خواستن نیست، بودن و ساختن است.
در آستانه نوروز ، پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت، چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست ، بنگریم و بیاموزیم که چگونه میتوانیم با زمین ما نیز پوست بیاندازیم و جوانه بزنیم.
این حضور ماست که کلام تا سکوت، از دردمند تا توانمند، از پیر تا جوان، هویت ملی و آینده ملت ما و این کهن دیار را نقش میزند.
بین فاصله دو دست مرزی است به نام من و تو ، ای عزیز، تو بگو این گم کرده خویش را چگونه پیدا کنیم ؟


نظرها (78)