یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۸۸



هویت هر سرزمینی در گرو ملت و فرهنگ آن است ، واگر تاریخ
این سرزمین را با سرگذشت مردم آن عجین ندانیم ، هرگز دری
بسوی فراسو برایمان باز نخواهد شد.
ذهن من سالهاست تلنگر میزند که چرا باور نداریم که آنچه برما و
این کهن دیارمیگذرد از تحقیر و انکار هویت ملی ما سرچشمه
میگیرد؟
انکارهویت مان را درفقدان حضور ملت در شعارهایی چون
"خدا، شاه ، میهن" دیده ایم ، و حال اجرای قوانین شرعی و
اسلامی، نه تنها همان انکار را ، بلکه ارثیهء 30 سال تحقیرهویت
این کهن دیار را نیز با خود به ارمغان آورده است.

بیاییم از آسمان ابر گرفته نهراسیم و دلسرد نشویم ، ابرهای انکار
را در پستوی خانه هامان نهان کنیم ، وهویت ملی به تارج رفته مان
را بازیابیم.
بیاییم خوشه های درهم تنیدهء مشکلات فرهنگی مان را در کنارهم،
و به یاری هم بشکافیم ، و از وحشت ملی به وحدت ملی برسیم.
بیاییم "من" ها را ترک کنیم ، از رخوت اجتماعی، قهرمان پرستی
و تعصب کورکورانه پرهیز کنیم ، و با دست های خود افتخاراتمان
را دفن نکنیم.
بیاییم هوشیاری خاموش مان را بیدار کنیم ، و راهکاری بجوییم تا
تاریخ سرزمین مان به تاریخ تکرار و انکار مبدل نشود.
حضورماست که از کلام تا سکوت ، از قیام تا انزوا ، از دردمند تا
توانمند ، از پیر تا جوان ، از هرقومیت این تبار، هویت این کهن دیار
را نقش میزند.

به گواه تاریخ باشکوه این سرزمین، پلیدی ها هیچگاه نتوانسته اند
در مسیر اهداف والای ملی هراسی در دل ملت عاشق و لایق این
دیار بیافکنند.
امروز اولین روز آیندهء ما و دیار ماست، و بودن یعنی تاریخ زندگی
را رقم زدن.
بین فاصلهء دو دست ، مرزی است به نام من و تو...
این گم کردهء خویش را کجا یابیم؟




-->WATCH IN HD QUALITY <--



weblog_ferdosi.jpg



نظرات شما در این رابطه منعکس می گردد


نظرها (111)