October 2015June 2013January 2013October 2012August 2012March 2012February 2012December 2011October 2011July 2011March 2011January 2011December 2010June 2010May 2010March 2010February 2010January 2010December 2009August 2009July 2009June 2009May 2009March 2009February 2009January 2009December 2008September 2008August 2008October 2007August 2007October 2006May 2006March 2006October 2005September 2005June 2005May 2005April 2005ای نازنین، ای نازنین، در آینه ما را ببین...قدرت از ناتوانی سرچشمه میگیرد...یا راهی بیابیم ، یا راهی بسازیم...در این خواب بدِ بد ، من و تو خوبِ خوبیم...آذربایجان سنین باشین ساغ اولسوننوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست...یکی بود، یکی نبود...با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟سرفراز یاور ایران من...این راه من بود . . . |
سه شنبه ۱۱ مهر ۸۵ طلبکاریم یا بدهکار؟دوستان عزیزم،
نمی خواهم و نمی توانم بنشینم تا یک حادثه و یا اتفاقی رخ دهد، بلکه شرایط به گونه ایست که می خواهم اتفاقی را در کنار هم بوجود بیاوریم. اما متأسفانه می بینم ما تن های تنهاییم، و من هم دست بسته و تنها. از این رو بود که این پنجرهء استمداد را باز کردم تا دستی به دستی بپیوندد، و با ارتباطی هدفمند، مرهمی بر زخمی گذاشته شود. در زندگی، هیچ کاری را به اندازهء مفید بودن و تأثیر مثبت داشتن بر روی دیگری زیبا نمی بینم. من از هدفم بر نخواهم گشت، چرا که زیبایی زندگی را می خواهم با کسانی ببینم که در شرایط بی رحمانه زندگی می کنند. ما در شرایط تفرقه بسر می بریم، ولی خود هنوز نمی دانیم تفرقه چیست؟ ما آزادی اندیشه و عمل را فقط در قد و قوارهء خود می پسندیم، از گفتگو با یکدیگر گریزانیم و دگر اندیشی یکدیگر را به رسمیت نمی شناسیم. بو مارشه، نمایشنامه نویس فرانسوی می گوید: "تا آزادی انتقاد نباشد، ستایش از زندگی نیز نمی تواند وجود داشته باشد. تا آزادی انتقاد نباشد، رشد و پیشرفت نیز در زمینهء فردی، اجتماعی، سیاسی، ادبی و فرهنگی صورت نخواهد گرفت". موفقیت در یک کار گروهی مستلزم دارا بودن ویژگی هایی چون تحمل انتقاد و شنیدن نظر مخالف، پذیرش اشتباهات خویش، احترام به نظر دیگران، احساس مسئولیت، رعایت قوانین و ارج دانستن منافع جمع به منافع شخصی است. مشکل را می بایست از ریشه ای ترین عنصر زنجیرهء یک حرکت اجتماعی، یعنی نزد فرد فردمان حل کنیم. چرا که جامعه ای متشکل از افراد دور از هم و بی اعتماد نمی تواند یک حرکت سازندهء جمعی را پدید آورد. ما به یک خانه تکانی فرهنگی نیاز داریم. این امر میسر نخواهد بود مگر اینکه در وهلهء اول اسارتمان را در تار و پود عادات و ویژگی های مخرب، با تمام گوشت و پوست و استخوان خود لمس کنیم، و این مهم جز با نگاهی بی تعارف و دقیق به رفتارها و گفتارهایمان در هر لحظه از زندگی حاصل نخواهد شد. مطلق گرایی در هر زمینه ای مانع پیشرفت است و مخرب، اعتراف کنیم که روندی که تا امروز پیش گرفته ایم سازنده نبوده و به راهکار بیاندیشیم. تمام راه حل ها با تفکر شروع شده، از دیگران نخواهیم برایمان فکر کنند، هر کدام پیشاهنگ هایی باشیم که با دگراندیشی، روشنگری، و فعالیت های جمعی، قدم های هدفمند بر می داریم. ما نیاز به رهبری جمعی داریم و نه رهبری فردی. چرا از تفکر گریزانیم؟ تفکر نه درد دارد و نه خرج! آیا هرگز به این نکته توجه کرده اید که چرا ما همیشه برای نیستی آماده ایم، اما نه برای هستی؟ آیا با این مورد برخورد داشته اید که همیشه طلبکار فکر گرفتن طلبش هست، ولی بدهکار فکر پرداخت بدهی خود نیست؟ حال سئوال من از شما عزیزان این است که آیا ما از این زندگی و یا این دنیا، خود را طلبکار می دانیم یا بدهکار آنیم؟ اگر خود را طلبکار می دانیم، طلب ما چیست؟ و اگر بدهکاریم، بدهی خود را چگونه می خواهیم بپردازیم؟ مثل هر انسان متفکری که مملو از توانایی های منحصر بفردی می باشد، راه حلی بیابیم تا بتوانیم توانایی های خود را مکمل توانایی های جمعی کنیم. بیائیم دنیا را بسازیم، نه با دنیا بسازیم. پیروز و موفق باشید داریوش اقبالی نظرها:درود خداي يکتا بر داريوش عزيز.همچنان ادامه بده و روز به روز قويتر باش زيرا سحر نزديک است.به ياري حق انقلابي ديگر در پيش رو داريم. در طي همين سالهاي اخير.عمر اينها بيش از ۳۰ نخواهد بود.شايد هرگز همديگر را نبينيم ولي هدفمان يکيست.من سرباز وطنم.جملاتم را به خاطر بسپار اي عزيز هم قبيله...اگر سري به کلبه درويشانه ما بزني...گرچه سايتمان را فيلتر کردند.بدرود... اسماعيل از ديار رضا شاه كبير | January 30, 2009 11:15 PMبراي بوسيدن خاک اين سرزمين ** بايد باشي از تبار پاک اريايي اين چند بيت از شعر من تقديم به درويش هميشه عاشق يعني داريوش evin | January 16, 2009 12:33 AMبا سلام خدمت کلیه دوستان و اسطوره بنده جناب داریوش دوستان چقدر خوب میشد اگه ما همه داریوش میشدیم داریم بهش میگیم منتظریم تا بیاد ایران داریوش نیا تا همیشه در دلها بمانی حامد | January 14, 2009 04:28 AMبا تقدیم دورود به ستاره بی بدیل آسمان هنر وفرهنگ ایرانزمین جناب داریوش با سلام خدمت شما. من محمد هستم ۱۷ ساله از بابل. به نظر من ما بدهکاريم من چند روز پيش از رفيقم شنيدم يک مجله عربی ايران عزيز ما رو مثل چاه فاضلاب کشيده و ما ايراني ها رو مثل سوسکهايی که همه جا ريختن اگه اين درست باشه من به آدم بودن خودمون شک می کنم ۲۵۰۰ سال تمدن ما کجا رفته که عرب ها ما ايرانيا رو مسخره ميکنن؟ يعني ما همون نوه و نتيجه های داريوش و کوروش هستيم؟ کوروش و داريوشی که حتی اسمشون دنيا رو به لرزه در ميآورد فکر می کنين ما رو ميبخشن؟ من بعيد می دونم آقای داريوش منتظر ديدن شما در ايران هستيم محمد | November 18, 2008 04:13 PMبه نظر من وبلاگ بسیار مفیدی برای مردم ایران زمین میباشد محمد حسین | November 13, 2008 01:50 AMسلام دايوش جان. همين الان كه دارم مينويسم نا خود آگاه اشكم سرازير شده. نمیتونم مانيتور را ببينم ولی اميدم اينكه اين حرفام رو درك میكنی. يادش بخير دوم دبيرستان وقتی با رنگ رو تگ تگ درهای كلاس نوشتم داريوش دوستت دارم از تك تك آدم های دبيرستان چك خوردم. يادش بخير. فقط دوست دارم به اين نوشته هام يه جواب خشك و خالی بدی كه غلامت سرش بخوره به سقف. خيلی دوست دارم آقا داريوش. تموم زندگيم به يه نگات بستست. موفق باشی مرد مردان جواد مهدوی زاده | November 6, 2008 07:16 AMدرود بر داریوش بزرگ بر صدایش بر آهنگهایش و بر معنای بلند این آهنگها به امید این که روزی در وطن برای ما عاشقان ترانه هایت را بخوانی دوستت دارم به عنوان یک مبارز کم سن و سال بدون هیچ یاری در شهر خودم(اگرچه در اینجا تنهام ولی تمام ایران سرای من است نه من تنها نیستم تو هم تنها نیستی ما همه با هم مرگ باد بر این کودکان ضحاک) saeed | November 2, 2008 02:27 AMداریوش امیدوارم این پیامو بخونی. من جوانی ناامید که سالهاست از اعتیادم رنج می برم که فقط زمانی شما رو در برنامه آینه می بینم تصمیم به ترک می کنم چند ماهی جلسه میرم و پاک می مونم اما تو رو به خدا قسمت میدم کمکم کن. الان که دارم تایپ می کنم بعض گلومو گرفته. hadi | October 20, 2008 04:58 AMسلام داريوش جان. داريوش جان دوست دارم تا يک قدمی خدا. روزهامو با تو شب مي کنم. تنها کمکی که تو اين عصر می تونم کنم اينه که يه وبلاگ کوچولو دارم که فقط ماله توست. داريوش است که بر تار و جان می نوازد. همه جوره در خدمت داريوش عزيز و تمامی هوادارانشم. در بست مخلص همه. ياور هميشه مومن / تو برو سفر سلامت حسین حیدری اقبال | September 23, 2008 05:45 AMآخه من چی میتونم بگم. من از بچگی با تو بزرگ شدم. وقتی که ده سالم بود با ضبط کوچیکی که داشتیم آهنگاتو با کیفیت بد گوش میکردم و توی دفترم می نوشتم (پر از غلط املایی). تا بالاخره کتاباتو تونستم گیر بیارم ..... از دنيا طلب آزادی و محبت و صلح و آرامش داريم. ولی گويا دنيا به فکر پرداخت طلبش نيست. بايد برای گرفتن طلبمان حرکت از اين بيش شتابان کنيم Salaam | September 20, 2008 01:18 PMسلام داريوش جان!اميدوارم زندگی در هر صبح و شام با نسيم لذت و نشاط و سرخوشی اش برتو بوزد. روزها می گذرند و فصلهای زيبای خدا در پی هم تداوم می يابند هر روز انسانهايی می روند و انسانهای ديگری جايشان را می گيرند. زندگي ظاهری مردم عوض می شود. روابط انسانها دگرگون می گردد. حاکمان مستبد پی در پی جای همديگر را اشغال می کنند. اما سلام به گرمی چشمه های جوشان و سوزان قطب. داريوش عزيزم يک آسمان ستاره تقديمت. داریوش جان دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم. داریوش عزیز یه دفعه دلم خواست دو کلمه برات بنویسم... سلام داريوش جان. من سامان از شيراز هستم. 28 سالمه و از كودكی عاشق اشعار قشنگت بودم. بخون و بخون و بخون كه با صدای زيبای تو و ترانه های با معنايت زندگی زيبا می شود. سامان | August 24, 2008 02:07 AMسلام آقای داریوش اقبالی من را که به جا می آورید امید الحاقی هستم من در نظرهایم گفته بودم که برادر بزرگم امیر الحاقی خیلی به شما علاقه داشت. برادرم همین ماه پیش خودکشی کرد. امید الحاقی | August 18, 2008 09:27 PMدرود بر تو. داریوش جان، ما جوانان انقلاب میکنیم، فریاد میکشیم، بر می خیزیم، و می میریم. اما پیروز می شویم و همه ی اینها نزدیک است. به امید پیروزی بر دشمنان پارس زیبا محمد رضا | August 17, 2008 11:40 AMداریوش عزیز وجود تو و حضور تو مدرکی است که بر مبنای آن ما بدانیم هنوز میتوانیم به خودمان افتخار کنیم موزیک ویدیوی جدید چشم من بسیار زیباست و دیدنش باعث خوشحالی زیاد دوستداران تو و موسیقی شد. امیدوارم همیشه شاد و سرافراز و پر غرور باشی که باعث شادی و سرافرازی و غرور همه ما هستی darya | August 14, 2008 12:10 PMما نباشيم که باشد که جفای تو کشد داریوش خدای من تو هستی. 16 سال دارم و از 5 سالگی با تو بزرگ شدم، 11 ساله عاشقتم و تو را می پرستم بیشتر از خدا. با آرزوی این که همیشه مثل همیشه موفق، سربلند و پایدار باشی و همیشه صدای ناب شما دست نوازش بکشه روی دل پر خون من. دوستت دارم leyla | August 9, 2008 10:57 PMدمت گرم و سرت سلامت هم آهنگها و هم کار مبارزه با اعتیاد هر دو عالی اند داریوش | August 3, 2008 12:57 PMسلام داريوش جان. پرنده ی مهاجرت رو از همه ی آهنگات بيشتر دوست دارم. اميدوارم به آرزوی نهاييت برسی. سعید | August 1, 2008 10:54 PMداریوش جان سلام و درود فراوان به تو هموطن عزیزم. در حقیقت من هم مانند شما وطنم را تا سر حد جنون دوست میدارم و از دیدن ظلمی که به یک همنوع می شود سخت دلگیر و آزرده میشوم. و با دیدن ستم در حق هموطنم نمی توانم ساکت بنشینم و چون کمی تا قسمتی {اگر بتوان نام ترانه بر آن نهاد} به گفتن ترانه مشغولم سعی بر آن داشته ام که در برخی از ترانه ها به این موضوع برسم تا شاید ذره ای از دینی که گذشتگان درمورد حفظ این خاک مقدس بر گردنمان نهادند را ادا کنم و خود نیز ذره ای بیارامم و از آنجا که شما را فردی وطن دوست یافتم میخواستم این ترانه ها را با شما در میان بگذارم. گوشه ای از یکی از این ترانه ها را در ادامه نوشته ام اگر مایل به همکاری با من بودید مرا در جریان بگذارید بسیار بسیار خوشحال و مشعوف می شوم و اگر از ترانه خوشتان نیامد باز هم مرا در جریان گذارده و راهنمایی کنید. اشکان راهی چنان ندارم بی دوست زندگانی، بی دوست زندگانی ذوقی چنان ندارد رها تنهای تنها | July 21, 2008 10:54 PMبزرگ موندنی، ابر مرد موسيقی، جاودانه صدای ايران، نقطه ی عطف صدا، ياور هميشه مومن. سلام آقای داريوش. می دونم هزاران بار اينا رو شنيدی، البته لايقشم هستی. من شما رو از پدرم به ارث بردم. يه ترانه دارم که راجع به از بين بردن عشق توسط اين نامرداست. البته نه کوچه بازاری. خيلی مودبانه و نمادين. چطور ميتونم به دستتون برسونم تا ببينينش. شايد خوشتون بياد. ايميلمو گذاشتم. لطف مي کنين اگه جوابمو بدين. من منتظر می مونم. وعده ی ما لب دريا. کسری | July 20, 2008 10:39 AMاین جسم آدما نیست که باقی میمونه بلکه آثاریه که از خودشون باقی میزارن. داریوش عزیز وطن! تو معنای مجسم این جمله ای که بودن مهم نیست، چگونه بودن مهمه ... و تو همیشه بهترین بودی و خواهی بود. دوستت داریم ای ابر مرد مشرقی ... به ما هم کمک کن تا ارزشمندتر باشيم و موثرتر. شهرام نوروزی | July 19, 2008 02:36 PMسلام داریوش عزیز! من نویسنده داستانهای کوتاه در مجله "جوانان امروز" هستم. به تعداد روزهای عمرم با ترانه هایت زیستم و چه کلماتی که با الهام از حرفهای تو به داستان تبدیل نشدند. به هر حال مدیون تو هستم. دوست دارم اگر اولین کتاب داستانهای کوتاهم چاپ شد امضای تو روی صفحه نخستش نقش ببندد. چون نگارنده حقیقی آن تو خواهی بود. اگر خدا بخواهد شاید تا یک سال آینده این کتاب چاپ شود. در هر حال معنای چکیده داستانهای من این است "ما به دنیا بدهکاریم چون دنیا زیباست و ما خواسته و نخواسته آن را زشت کرده ایم. اما باید تلاش کرد جهان را زیبا نمود و اولین گام زیبا کردن و آراستن خود به صفات الهی است. من همیشه امیدوارم و در این راه کوتاه نمی آیم. دوستدار تو، ایمان 27 ساله از اهواز ایمان مسگرزاده | July 4, 2008 08:00 AMسلام سلام داریوش عزیز، من می خواستم ایمیل شخصی شما رو داشته باشم. راستش به خاطر علاقه زیادی که به شما و متن شعرای که انتخاب می کنید داشتم کتاب الکترونیکی یعنی پی دی اف که شامل تمامی آهنگ های شما میشه بعلاوه اسم آلبوم شاعر یا ترانه سرا و آهنگساز، تنظیم کننده رو آماده کردم. می خواستم اگه امکانش هست اول از سایت رسمی خودتون و همین وبلاگ و سایت دوست داران شما پخش بشه. اگه به ایمیل من یا بلوگم جوابشو ارسال کنید ممنون میشم داریوش جان. فعلن خدا نگهدار امیر نیلی | July 2, 2008 05:38 AMسلام بر داریوش نازنین. داریوش جان چند روز پیش از یه مغازه آهنگ رازقی شما رو خواستم یه سی دی داد که وقتی گذاشتم دیدم کنسرت چند سال پیش شما بود و با آهنگ فریاد زیر آب شروع شد. چون فریاد زیر آب رو خیلی دوست داشتم و ازش به اندازه یه زندگی خاطره دارم یه دفعه منقلب شدم و قلبم گرفت. یه لحظه احساس کردم دارم تموم میکنم سرمو گذاشتم رو میز بعد از مدتی فشار قلبم باز شد. به گمونم اگه روزی به کنسرتت بیام اونجا تموم کنم. خوشحالم میکنی اگه یه سری به وبلاگم بزنی. برای پستای جدیدت سیستم کامنت گذاری نمیذاری؟ آبتین | June 29, 2008 03:43 AMدوباره مي سازمت وطن اگر چه با خشت جان خيش ستون به سقف تو ميزنم اگر چه با استخوان خيش (دوستدارت حامد اسلامی از ايران) اگه ميشه برام پيام بزار داريوش جان. سپاس گذارم حامد | June 26, 2008 01:50 PMسلام به اسطوره آزادی به خدا اینجا پر است از ظلم و اسارت. امیدوارم روزی فرا برسد تا بتوانیم به کمک شما و با شما در زیر این آسمان آبی با دلی شاد و بی کینه زندگی کنیم (مردی منتظر از ایران زمین) حمید | June 26, 2008 01:17 AMسلام اقای داریوش، خوشحالم که برای شما این مطلب رو می فرستم. فقط بدونید به شما افتخار می کنم. امیدوارم صدای شما همیشه برای ما زنده باشه، یکی از دوستداران شما علی | June 20, 2008 08:53 AMهمیشه صدایت را که به وسعت تمام دنیاست ستایش میکنم و تمام لحظات زیبای عاشقیم را مدیون توام ای بزرگ موندنی narges | June 17, 2008 05:31 PMدرود بزرگوار. تارنگارم را با مطلبی مرتبط با آهنگ راهی به روز کرده ام. وقتی اگر بود نگاهي بينداز. برقرار باشيد کورش | June 12, 2008 08:52 AMبا سلام و آرزوی سلامتی. من پسری 19 ساله از خرم دره از شهرهای استان زنجان. عاشق شما هستم عاشق صدات عاشق داریوش. بزرگترین آرزوی من زیارت شماست. نه من میتونم بیام پیش شما و نه شما میتونید بیایید پیش ما می خوام اگه لطف کنید روی عکستون امضا کنید و به این آدرس بفرستید. خودمان مستاجر هستیم نمی دانم آدرس بعدیمان کجاست به خونه ی خواهرم بفرستید ایران - استان زنجان - شهرستان خرم دره (....) با تشکر علیرضا گروسی | June 12, 2008 12:55 AMسلام داريوش عزيزم. ما همه در ايران واقعا به اميد روزی هستيم که از نزديک شما رو ببينيم و صدای شما رو بشنويم. می خوام يه چيز جالب بگم. دوست پسر من عاشق شما است منم به همين خاطر آهنگهايی که از شما دوست داره متن اونها رو با عکسهای شما همراه هر صفحه يک شاخه گل خشک شده و آهنگها رو هديه دادم و خيلی خوشحال شد. فقط يه گله دارم من متن آهنگها رو خيلي سخت می تونستم پيدا کنم. اگر دسترسي به آنها راحت تر باشه عاليه. موفق، شاد، خوشبخت و سرافراز باشی.. رزا و سعيد رزا قدرتی | June 8, 2008 11:32 AMJust wanted to say you're not all alone Dariush as I felt like the way you felt but in smaller scale. I think people don't want to listen, see and understand what you're saying. Just have a look at the comments, many of them are just prasing you and writing your lyrics??? I don't know why they don't even listen to their so-called "favorite singer" for God sake? I don't know why they're blind to see what you have written up there! BABA to ro KHODA bolandshid az KHAB, dige BASE!!! Mohamadreza | June 4, 2008 07:55 PMدرود بر داریوش عزیز. آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. جه در هنر و پرستیژ کارهات که در این زمینه تک هستی و چه از لحاظ شخصیتت و فعالیت های زیبای اجتماعی که داری و باعث افتخار ما هستی. درود مجدد به تو تک ستاره در غربت ما و بدان که در قلبها جا داری کیاوش | June 4, 2008 08:00 AMسلام خواننده محبوب من داریوش عزیز. با بهترین آرزوها برای شما. کودکی من و ماندگاری چهره و صدایتان هنگام اجرای آهنگ های برادر جان و شقایق و یاور همیشه مومن... ماندگاری صدایتان را برای سال ها و سال ها آرزو می کنم. در عرصه خوانندگی، در ژانری که می خواندید تک بودید و تک ماندید. فروغ | May 29, 2008 08:45 AMسلام به داريوش عزيزم که با آهنگات زنده هستم به اميد اينکه يه روز شما رو تو ايران ببينم و اميدوارم موفق و مويد باشی. دوستدارت مريم دختری تنها mariam | May 26, 2008 10:37 AMسلام داریوش جان من که با آهنگهای شما زندگی کردم عاشق شدم زخمی شدم و حالا با تمام وجودم میگویم که بیشتر از ستارگان آسمان دوستت دارم من مثل بقیه دوستان بلد نیستم زیاد خوب بنویسم برای من دنیایی ارزش دارد که خدا باشد عدالت باشد و تو باشی و دنیایی که جنگی نداشته باشد سلاح هسته ای و شیمیایی نباشد و مردم بیش از همیشه عاشق همدیگر عاشق حقیقت و مهمتر عاشق خدا باشند. بیتا | May 26, 2008 07:20 AMسلام بزرگ، سلام عزيز، سلام وسعت صدا. نميدونم چی بايد بگم. اينقده خوشحال شدم وقتی اين وبلاگتو پيدا كردم كه نگو. الان فقط اين جمله به ذهنم ميرسه: دوستت دارم. سی سال عمر دارم و حداقل بيست سالشو با تو بزرگ شدم. باز هم ميگم دوستت دارم. مثل هميشه بزرگی، بزرگ باش و بزرگی كن. اميد | May 25, 2008 10:24 PMداریوش عزیز ترانه های زیبای شما را همیشه گوش میدهم خصوصا در مسیر رفتن به دانشگاهم که در شهر دیگری است و ساعتها طول میکشد، ترانه هایتان همسفر من هستند و همین موقعیت باعث شد عمیق تر به آنها گوش کنم و بیش از پیش تفاوتشان را با کارهای دیگر بفهمم. داریوش عزیز شما هنرمند عزیز و خوش فکر وخوش صدای ما هستید و امیدوارم هرچه زودتر به میان عاشقانتان برگردید. بدانید که همیشه به یادتان هستیم و ترانه هایتان برایمان پر از خاطره های شیرین است. parisa | May 14, 2008 05:31 AMپاینده ايران. من يک جوان ۱۸ ساله هستم که با تمام قدرت خود برای سر بلندی نام ايران تلاش ميکنم. باعث افتخار است اگر به من سر بزنيد ابراهیم | May 14, 2008 01:59 AMداريوش جان سلام خيلي دلم می خواد از نزديک ببينمت نمی دونم چی بگم فقط دوستت دارم بی نهایت امید | May 12, 2008 12:33 AMسلام بر سلطان خوانندگان ايران. داريوش جان خيلی خوشحالم که تونستم باهات ارتباط برقرار کنم. خيلی خاطرت رو ميخوام، خواننده فقط داريوش، فقط داريوش. اگه افتخار بدی و به ما هم سر بزنی ممنون می شم. به اميد ديدار سید | May 10, 2008 11:56 PMدر بدر هميشـگی كولی صد ساله منم، خاک تمام جادههاسـت جامه كهنه تنم داریوش عزیزم خیلی دلم برایت تنگ است آنقدر که اندازه اش از قلبم بزرگتره، ای کاش میتونستم به تمام کنسرتهات بیام اما افسوس که در آن سوی کره زمین هستی، و من اینجا. کاش من رو به عنوان یک دوست راه دور بپذیری نمیدونم آیا اصلا این پیام من رو خواهی خوند یا نه.... من مینویسم شاید احساس من که از قلبمه جایی در این کهکشان با انرژی مثبت سرگردانی گره بخوره و معجزه خاموشی، یه حادثه ای روشن بشه و من بتونم با داریوش عزیزم تماس بگیرم کاش زمانی، لحظه ای، حادثه ای، آرزویم به حقیقت میشکفت و در شبی مهتابی با تو همکلام میشدم و تو میگفتی کی هستی و من میگفتم یه بیتاب و تو میگفتی دلت کو و من میگفتم که دریاب و می دیدی که در آن لحظه ماه درخشان تر از خورشید میشد تا به تو بگوید که چقدر راست میگویم رزیتا | May 6, 2008 11:54 PMداریوش عزیز میخواستم از کنسرت نوروزی دبی بسیار تشکر کنم. خیلی خیلی عالی و بی نظیر بودی. ما برای اینکه از نزدیکتر ببینیمت از ساعت 7 در جلوی سن ایستادیم و با وجود اینکه برنامه ی اولین گروه که روی سن رفتند برایمان تحملش سخت بود ولی تنها به عشق تو و از ترس از دست دادن جایمان در ردیف جلو همچنان ایستادیم و نمیدانی که چه جوری لحظه شماری می کردیم که برنا مه های قبل از تو تمام شود و تو بیایی. تا اینکه مثل خورشید آمدی و تمام وجود ما را مملو از عشق و شادی وصف ناپذیر کردی. داریوش عزیزم نمیدانی که آن شب و دیدن تو یکی از بهترین اتفاق های زندگی من شد که هر روز در ذهنم مرورش می کنم. برنامه ات بقدری قشنگ بود و قشنگ تنظیم شده بود که حد نداشت و این هم از سلیقه و نبوغ خودت است. با تمام وجودم برای این شب بیاد ماندنی زیبا ازت ممنونم و امیدوارم هرچه زودتر تکرار شود roya | May 5, 2008 03:14 PMداریوش عزیزم در حالی که بی تابانه منتظر آلبوم جدیدت هستم با تمام وجودم آرزو میکنم کاش راهی به ما نشون بدی که ما هم در ایران این افتخار رو پیدا کنیم که از کار جدید تو که حتما خیلی هم هزینه برده حمایت مالی کنیم. و تو رو در مشکلات انتشار آلبوم تنها نگذاریم. چون این یک وظیفه است و در کنار حمایت احساسی حمایت مالی هم باید و باید باشه وگرنه این طرفداری اگر فقط تعارف و تعریف باشه اصلا کامل نیست roya | April 27, 2008 02:24 PMدهان دختر زيبا تهی ز دندان است دوست دارم اميدوارم هميشه باشی و بخونی هميييييييشه سعید | April 27, 2008 03:21 AMداریوش عزیز تو نه تنها یک خواننده بی مانند هستی بلکه فصل جدیدی را در فرهنگ و ادب ایران زمین گشوده ای که پیش از این به این شکل وجود نداشته و آنهم جان بخشیدن به ادبیات است با صدایی غیر قابل باور و اجرایی آسمانی .همینکه تو ترانه ای را میخوانی گویا آن ترانه روح میگیرد وبه عنوان یک ایرانی سرشناس شروع به زندگی میان ما میکند و تفاوتش با بقیه این است که جوانی جاودانه دارد .ترانه های تو هنر و ادبیاتند. به خاطر اینکه داریوش ما هستی از تو سپاسگزارم رویا | April 25, 2008 01:30 PMسلام، من اين همه سال فکر ميکردم سايت داريوش ۲۰۰۰ تنها سايت شماست... کاش اين سايت رو روی شوهاتون ميزديد.. خيلی دوستون دارم احسان | April 25, 2008 01:02 PMاول از همه کاش ميدانستم که اين حس بيدارت فقط برای ايران و ايرانيان است يا خير. بعد هم بايد بگويم که شما جايت گرم است و دست و بالت باز است، برای کسانی که لبهاشان دوخته و پر و بالشان سوخته اين حرف ها خواب و خيالی بيش نيست. طعنه بر کبک مهاجر طعنه بر ما و دل است، ای کاش ما هم چون عقابی بال و پر ميداشتيم. يا حق ياور هميشه عاشق سید مجتبی حسینی | April 24, 2008 08:08 AMسلام داريوش عزيز، نمی دونم هنوز هم نظرات اين وبلاگت رو می خونی يا نه.. اميدوارم به زودی زود در ايران ببينمت. تويی که با آهنگهات چه در شادی چه در غم روحم رو تازه کردی و جان دوباره بخشيدی. اميدوارم در هدفت موفق باشی مریم | April 19, 2008 05:23 PMشعر زمستان گشته را برايمان بخوان فریاد | April 15, 2008 10:33 AMدرود بر داريوش بزرگ. هنوز هم چونان جوانی ام دل به ترانه هايت می سپارم. شادمان می شوم اگر دمی دل به غزل های بنده بسپاريد. نگاه شما به غزل های عوامانه ی بنده برايم ارزشمند است. ارادتمند شما: پيام سيستانی/نروژ پيام سيستانی | April 13, 2008 01:10 PMدوست دارم در حد مرگ. نمی تونم چیز دیگه ای بگم. یاور همیشه مومن بمون. فقط خوش باش. بهنام | March 31, 2008 07:14 AMباسلام به بزرگ مرد ایران داریوش عزیز میخواهم بگویم راهی را که شروع کردی هرکز ترک نکن من و خیلی از مردم به عشق تو از دام شیطان اعتیاد آزاد شدیم و خودم بر این عقیده استوارم تا خودم آزاد نشوم چگونه دیگران را آزاد کنم. داریوش راه تو راه ماست، به امید دیدار یاور همیشه مومن کوروش | March 25, 2008 12:17 AMسلام ای یاور وطن. دوست داشتم به عنوان یک طرفدار عاشقت که هیچوقت نتونسته تو رو از نزدیک ببینه جزو اولین کسانی باشم که ساعاتی پس از تحویل سال این نوروز باستانی را به تو تبریک گفته باشم. در ضمن در رابطه با سؤالت باید بگویم که ما به دنیا بدهکاریم چون می توانستیم به عنوان اشرف مخلوقات بهتر با آن کنار بیاییم تا خودمان هم با آسایش کامل در کنار هم زندگی کنیم. دوستت دارم .آرزویم فقط یکبار دیدار توست زهرا | March 20, 2008 01:46 AMسلام ای اسطوره تمام ناشدنی موسيقی ايران... سال نو بر تو كه سالهاست از دامان مام وطن دوری مبارك. باور كن از اينكه مستقيم با تو حرف می زنم آنقدر خوشحالم كه نمی توانم جمله بندی خاصی داشته باشم. صميمانه دوستت دارم. كاشكی می شد به وبلاگ من هم سر بزنی. بی صبرانه انتظار روزی را می كشم كه تو را در ايران از نزديك زيارت كنم. رسپينا | March 18, 2008 12:37 AMسلام ای بزرگ موندنی ای ياور هميشه مومن، ابر مرد مشرقی. از زمانی كه خودم را شناختم با تو بودم امان از باد بی...!!! كياوش | March 10, 2008 10:10 PMداريوش عزيزم امروز اتفاقی اسمتو سرچ كردم و وقتی فهميدم می تونم از ايران بدون محدوديت وبلاگ تو رو كه عشق منی بخونم خودت فكرشو بكن چقدر خوشحال شدم! سلامی به گرمی خاك پاك ايران تقديم تو باد منصور | March 9, 2008 05:37 AMداریوش من عاشق خودت و ترانه هاتم... خیلی دوستت دارم و دلم میخواد تا همیشه باشی و آقای ترانه ها باشی... از طرف نینا رحمانی کیا - تهران نینا | March 9, 2008 01:32 AMسلام، خوشحالم از اینکه براتون میتونم پیام بفرستم. عمری را با زمزمه های شما طی کردیم، صداتون جاودانه ست. امیدوارم باز مثل قدیما با صدای دلنشین طوفان احساس برپا کنی. منتظر آثار جدید و شاهکارهایی مثل قدیما هستیم. برای این صدا حیف است که ساکت بماند. چند سالیست از آن داریوش رویایی خبری نیست. به امید دیدار محمدرضا | March 8, 2008 08:45 PMبه صلیب صدات مصلوبم ای دوست... سایه | March 4, 2008 03:22 PMسلام داريوش جان، اولين باريست كه برات نظر ميدم. من الان 33 سالمه منم متولد بهمنم، 3/11. داريوش جان امروز حدود 20 ساله كه صدای زيبات آهنگهای دلنشينت توی گوشم تا جائيكه تونستم سعي كردم سرمشق زندگيم باشی. داريوش جان در عجب از قدرت خداوند و استعدادی كه در وجود تو نهاده. آرزويم جوابی از گوشهای دل تنگت است. داريوش جان تولد مبارك سبحان | March 2, 2008 01:25 AMداریوش عزیزم، اولین بار بود که به وبلاگ برخوردم و بسیار خوشحالم که تو هم برای هموطنانت می نویسی اما ای کاش کمی بیشتر و مرتب تر ادامه دهی. باور کن همین خانه کوچک در صورت تداوم و تازگی می تواند نتایج بزرگ حاصل کند... ناهید | March 1, 2008 09:52 AMياور هميشه مومنم داريوش من. ای بزرگ موندنی،از وقتی نفس کشيدم تو رو يادم مياد. اول از توی نوارای برادرم، بعد از توی قلب خودم. با آهنگات زندگی مي کنم. دوستت دارم. ای سخاوت تنت بهترين بوسيدنی، جوابم رو میدی؟ maral | February 29, 2008 04:44 AMداریوش عزیز، مدت هاست که این خانه خاک می خورد و هر روز می آیم و خبری نیست. فکر می کنی طلبکاری یا بدهکار؟ شاهین | February 29, 2008 01:20 AMسلام داریوش جان. من یکی از هواداران شما هستم. اولین باری که دارم نظر میدم. همه ی ما برای اینکه دنیا را بسازیم این همه رنج رو تحمل مکنیم. هیچ وقت از تلاش خودت دست برندار. منتظر جوابت هستم Sajady Ahmad20 | February 26, 2008 07:11 AMسلام داریوش عزیز. کجایی که ببینی ایران روز به روز حلقه آزادی دورش تنگ تر و تنگ تر میشه. چه فایده ما حرف می زنیم ولی کجاست اون عمل. ما داریم دچار روزمرگی میشیم، امروز با فردا هیچ فرقی نداره و این یعنی فاجعه. اعتیاد در هر خانه و دیواری رسوب کرده، کوچیک و بزرگ و پیر و جوون فرقی نداره. جوانان ایرانی هر روز در مرداب اعتیاد بیشتر فرو می روند و دولت ما هم دقیقا همینو میخواد. دیگه چه اهمیتی داره که نفت قیمتش رفته بالاتر، چه فرقی به حال اون آدمای ساکن حلبی آباد تهران میکنه. به خدا داریوش عزیز من کسانی رو میشناسم نون شب که سهله، چهار پنج روز یک بار غذا می خورن، اونم یک تیکه نون. اون وقت رییس جمهور ما میگه ما در منطقه رتبه فلانم هستیم. آخه چه ارزشی داره؟ کجا هستن اون کوروش کبیر اون نادر شاه؟ ما تا کی میخواهیم بشینیم حرف بزنیم به خدا هر روز بدتر میشه. به امید آزادی ایران. sina amini | February 23, 2008 10:49 AMسلام داریوش جان من یه مهندس کامپیوترم تو ایران تو یه شهر جنوب تو شرکت نفت کار می کنم خودم بچه تهرانم زن و بچه ام تهرانند اینجا خیلی تبعیض قائل می شن بین آدما اصلا ضوابط معنی نداره همه چی روابطه من حتی هنوز یه خونه اجاره نکردم زن و بچمو ببرم خونه خودم موندن خونه پدر زنم خیلی دوست دارم باهات درد دل کنم میدونم وقتت پره به فکر ما هم باش حسن بهمنی | February 18, 2008 11:36 PMداريوش من الان که دارم اين نوشته رو برات مينويسم ميخواد گريه ام بگيره. خيلی دوست دارم. عاشق ترانه هاتم عاشق صداتم. راستی يادت که هست زنده مونديم اگه فردا وعده ما لب دريا soheila | February 18, 2008 07:20 AMسلام آقای اقبالی... نمی دونم اصلا اینا رو میخونی یا نه ولی چون دلم پره می نویسم ایمیلو داری خواستی جواب بده نخواستی... هیچی من نمیخوام و دوست ندارم مثل بقیه حرفهای تکراری بزنم، می دونم گوشت از تعریف و تمجید پره فقط میخوام بگم وقتی خودت آخرین پیامت مال سال 85 است دیگه کدوم تلاشی معنا داره؟ من هم یکی از دوستدارهای آهنگای توام ولی اونا فقط یه آهنگند همین! تو کشوری که به هر سایتی سر میزنی بسته ست، حتی وبلاگ خودت خیلی راحت پیدا نمیشه برای گفتن اسمت دستو پا میلرزه تو رو خدا از شجاعت نگو که حالم بد میشه چون تو اینجا نیستی که هی میگی لنگش کن... زمان شاه من که نبودم ولی میگن زندونی می کردند می زدند، ولی حالا اول می کشند و بعد تحقیق میکنند چرا کشته شد؟ همش شعار. خودتون انفلاب کردین، من که نبودم خودتون پشیمون شدین رفتین اونور دنیا داد می زنین بپا خیزید! نقل طرف شد که با آذریه دعوا کرد بهش گفتن (تزول)رفت شهر خودش و توی خونه اش و روشو کرد به طرف آذربایجان و داد زد تزول باباته تزول خودتی! زنش میگفت یواش بابا الان خون بپا میشه!!! آخه خدا پدرتو بیامرزه دنبال چی هستین؟ امید! که چی این نظام بره شما برگردی که چی حالا اونجا چیه مثلا؟! غریبی تنهایی فکر میکنی ماها اینجا تنها نیستیم؟ میخوای انقلاب کنیم یه بد اندر بدتر بیاد؟ همه جوونای هم دوره تو مردند همه جوونای هم دوره منم بمیرند که خر بره الاغ بیاد. نمی دونم شاید دارم چرند میگم، شاید زیادی ناامید و خسته ام خسته ام خسته ام خـسـتـه می فهمی؟ نه هیچ کس نمی فهمه کسی نمیخواد یا نمیتونه بفهمه دیگه نمیخوام زنده باشم که فردایی بیاد که ما لب دریا وعده داشته باشیم یا نه م.س. | February 16, 2008 09:12 AMسلام. با توجه به اینکه از کودکی با آهنگهای داریوش عزیز خو گرفته ام و همواره این هنرمند بزرگ ایران زمین را اسطوره آزادی و آزادگی می دانم، هم اکنون به این تفکر افتادم که به عمق تفکرات اجتماعی این هنرمند مردمی و اجتماعی بنگرم و بیشتر با افکار عاشقی چون داریوش اقبالی آشنا شوم. لطفا در مورد سیاست هم در این وبلاگ بنویسید. با تشکر آرمین آرمین از بابل | February 12, 2008 06:59 AMداريوش عزيزم سلام - نميدونی چقدر خوشحالم كه باهات حرف ميزنم و تو نوشته من رو ميخونی - به مولا نوكرتم. ميدونم منتظر شنيدن اين جور حرفا نيستی... سلام به سلطان صدا، داريوش من پنجاه و هفتمين بهار زندگيت را تبريک می گويم. ۱۵ بهمن روزی است که زمين نفس ميکشد. به اميد ديدار. negar | February 4, 2008 07:51 AMسلطان عشق من تولدت مبارک سعید | February 4, 2008 04:45 AMسلام ای بزرگ موندنی. تولدت مبارک عزیز. ما هنوز منتظر روایت زندگی هامان هستیم: شطرنج. آسمانی باشی. حسین | February 3, 2008 11:08 PMداريوش عزيز سلام. نمی دونم چه طوری اين روز عزيزو روز ميلاد تو بهت تبريک بگم... هميشه وقتی می خوام راجب تو بنويسم قلمم قفل ميشه. کلمات ياريم نمی کنن... تو وبلاگم به خاطر تولدتون آپ کردم. خوشحال ميشم سر بزنی بزرگوار... مدت زمان زیادی از آغاز نگاهت می گذرد همان نگاهی که آدم را به یاد آغاز دنیا می اندازد وقتی که تنها یک انسان برای دوست داشتن وجود داشت. سلام به ابر مرد مشرقی جاودانه مرد سرزمين آريايی، حضرت استاد داريوش کبير عزيز و دوست داشتنی. من آرزو داشتم يه روزی به هر طريقی با شما ارتباط پيدا کنم شايد شما از همينجا پيغام من را بخونيد. خدا رو چه ديدی. ايميل خودمو نوشتم و در حال حاضر بزرگترين آرزويم اين است که برايم پيغامی بفرستيد. من عليرضا ۱۷ ساله از شهرستان کرج هستم. در ضمن ايام سوگواري اباعبدلله را خدمت شما تسليت عرض ميکنم. به اميد رهايی، يا علی مدد عليرضا | January 16, 2008 01:10 PMسلام.اميدوارم هميشه خوش باشی... من الان دارم آهنگ آشفته بازار را گوش می دهم. واقعا دنيا آشفته بازار است چون: دوستی داشتم عاشق شما (داريوش) بود آن قدر که وقتی داريوش برای او مي گذاشتی آرامش عجيبی ميگرفت و با تمام وجود آن را درک می کرد و به من هم سفارش می کرد داريوش گوش دهم اما من تازه فهميدم داريوش يعنی چه؟ او ديگر پيش من نيست و به مسافرت دوری رفته که ديگه برنمی گرده. به شما پيشنهاد مي کنم هر چيزی که داريد قدرش را بدانيد چون وقتی از دستش می دهيد تازه متوجه وجودش می شويد. دلم تنگ است... دلم می سوزد از باغی که ميسوزد نه ديداری نه بيداری نه دستی بر سر ياری مرا آشفته می دارد چنين آشفته بازاری... momy | January 8, 2008 10:15 AMبا سلام من از کسانی هستم که همواره از ثروت بی بهره بوده و همواره استعدادهايم قربانی کمبود امکانات و شرايط شده. اما........ اما من از قلب تخت جمشيد سخن می گويم و خون اجدادم هنوز هم در رگهای من جريان دارد. من زمانی با انديشه های ناب شما آشنا شدم که هيچکس درد مرا درک نميکرد. و اينک دنيا را تاريکی فرا گرفته و تاريکتر از آن جايی است که ما مشغول زندگی و تحصيل هستيم...... شرايط مزخرفی بر ما در اين کشور حکمفرماست. درد مرا تو ميدانی و ميدانی که چه ميگويم... اما خدا با ماست، ما بايد صلح و آرامش را برقرار کنيم ما ميتوانيم اگر دوست داشته باشيم، آه خدايا تو اين جهان به اين بزرگی من فقط يه آرزو دارم. چه ميشه يه روزی دستای کوچيک و نرم داريوش رو سرم دست نوازش بکشه؟ فقط همين! دارویوش کبیر | January 5, 2008 11:32 AMSalam... It was heart breaking for me when you called jews "mokharreb". Was it a jew who drag you into drugs? I don't know the answer, but I know that a jew helped you get out of it. I'm sure you know what to do. Do the right thing. Be a man. Bahram Bahram | January 2, 2008 05:58 PMسلام آقای داريوش من از شما خواهش دارم اگر ممكن است يك شماره برای من ايميل كنيد تا بتوانم با شما فقط و فقط چند كلمه صحبت كنم. اگر اين لطف را به من بكنيد تمام دنيا را به من داده ايد. آقای داريوش من منتظرم. دوستدار شما امید اميد الحاقی | January 1, 2008 07:58 PMآقاي داريوش از اين كه نظر من را خوانديد و نشان داديد ممنونم از شما خواهش دارم كه جوابتان را برای من ايميل كنيد من برای خواندن جواب شما لحظه شماری می كنم من را نااميد نكنيد باز هم ممنون اميد الحاقی | December 30, 2007 08:14 PMسلام .می دونم هیچ وقت اینو نمی خونید اما می خواستم بهتون بگم شوهر من خیلی شما را دوست داشت و آرزو داشت شما را از نزدیک ببینه و من از طرف اون این پیام را به شما دادم. من سر یکی از ترانه های زیبای شما (فریاد زیر آب)با اون دوست شدم و بعد از دو سال ازدواج کردم و بعد از دو سال اون از پیش من رفت. همیشه بهم میگفت: اگه داریوش بمیره من چی کار کنم اما خودش زودتر از شما رفت. حداقل به این آرزوش رسید... azar | December 30, 2007 01:36 AMسلام بر آزاد مرد ايران. جناب داريوش من نشانی از زجر هم ميهنان تو در داخل کشور هستم. و تشنه ی آزادی شقايق. خيلی تلاش کردم که با شما ارتباط داشته باشم اما تا حالا نتونستم. من نويسنده هستم و قلمم به نام آزاد بر مرکب عشق بر صفحات کاغذ جاری می شود خيلی دوست دارم فقط يکی از شعرهای من با صدای غرور آفرين شما خوانده شود. يکی از کتابهای من به چاپ رسيده و دارم دومی را به چاپ می رسانم. و برای ارتباط و ساختن خانه ای آباد از جان و دل برای شما مايه می گذارم. منتظرم. ياعلی azad | December 29, 2007 01:57 AMسلام داريوش عزيزم. می بينی هيچکس حرف حسابی براي گفتن نداره. اينجا ما فقط توی بغض و کينه چرخ می زنيم در حالی که خودمان پر از نقص و اشکاليم. من نمی دونم چی به دنيا بدهکارم. همينقدر می دونم که خيلی به خودم بدهکارم. هر وقت بدهی هايم را با خودم صاف کردم حتما مثل تو چيزی برای گفتن خواهم داشت. به اميد آن روز. روح پاکت بر تن خسته ات مستدام. برادر کوچکت، مسعود ف. masoud | December 25, 2007 12:15 PMخيلي دوستون دارم به اميد خواندن سرود آزادی در ايران. اميد الحاقی | December 15, 2007 02:59 PMبا سلام داريوش عزيز. داريوش جان قبل از هر چيزی تشکر و قدردانی می کنم از شما و تمامی کارهای ماندگارتان مخصوصا دکلمه ی کمال. داريوش جان برنامه ای از شبکه tv didar پخش ميشود كه هست به نام گنج حضور كه بر اساس غزليات مولانا و حافظ و مثنوی كه با تهيه و اجرا پرويز شهبازی كه زمان پخش آن به وقت ايران هست روزهای سه شنبه ساعت 5:30 بامداد تا ساعت 7:30 صبح و تكرار آن به وقت ايران مجدادا ساعت 17:30 بعد از ظهر تا 19:30 از دنيا طلب آزادی و محبت و صلح و آرامش داريم. ولی گويا دنيا به فکر پرداخت طلبش نيست. بايد برای گرفتن طلبمان حرکت از اين بيش شتابان کنيم. ere | December 12, 2007 11:35 PMدرود بر تو ای بزرگ مرد موسيقی. به اميد حضورت در وطن عزيز dariush | December 11, 2007 03:04 AMسلام بر مرد والايی كه تصور ارتباط با او قلبم را به تپش و دستانم را به لرزه انداخته است. سلام داريوش عزيز و مهربان و عاشق و آزاده... فكر می كنم ما هم از دنيا و زندگی طلبكاريم و هم به آن بدهكاريم. دنيا بايد به ما زيبايی، آرامش و احساس حضور خدا و حمايت او از ما در تمام لحظه های زندگی را بدهد. اما ما بايد خودمان، با كمك هم، آزادی، صلح، سلامتی و شادی و مهم تر از همه عشق، عشق ناب و بی توقع را به هم هديه كنيم. اين هم بدهی ما به دنياست، كه اگر همه انسانها، در تمام تاريخ، توانسته بودند اين بدهی را بدهند، شايد اكنون تعريف ما از دنيا چيز ديگری بود. مدت كوتاهی است كه با تو و شعرهای بی همتا و آهنگهای استادانه و تفكرات والايت آشنا شده ام و عاشق همه چيزت شده ام. صدای تو، آهنگهای تو، قدرت و هنر خوانندگيت و شعرهای پر مفهومت، همه بی همتا است. گرچه من هم مثل همه عشاق در آرزوی ديدارت می سوزم اما می دانم كه هرگز تو را بيرون از ايران نخواهم ديد. زهی افسوس و دريغ و درد كه در ايران ما گوشهای صاحبان قدرت تحمل شنيدن صدای پيغمبر گونه و بر حق تو را ندارد. بدان كه ايرانی های بسياری هستند كه قلبشان به شوق شنيدن صدای پر از عشق تو از دور می تپد و برای سلامتی، شادی، موفقيت و استوار بودن تو، كه فرياد بلند خاموشان و بی پناهانی با تمام وجود دعا می كنند. گرچه خيلی از آنها حتی برای همين تماس كوچك هم ناتوانند. در راهت استوار باش، بدان كه خدا هميشه مردان حق را ياری می كند. با تمام آنچه خدايمان در وجودم نهاده آرزو می كنم هميشه شاد و پيروز و پر افتخار باشی... مريم | December 7, 2007 08:18 AMبازم سلام به بزرگ مرد تاریخ هنوز منتظر جوابتون هستم. داریوش جان به قول قدیمیها که میگفتن قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود همه منتظریم که اونقدر توانی در خودمون احساس کنیم که دریا بشیم تا بتونیم هر موج سنگینی را به راحتی رد کنیم. دوستت دارم با تمام وجودم و آرزوی سلامتی برات میکنم تا همه پیش هم به خوبی و خوشی زندگی کنیم. دوباره می سازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش rima | December 1, 2007 05:01 AMبا سلام به تمامی ایرانیان همراه با داریوش عزیز که این مطلبو میخونن. کاش بتونیم قدرت و تحملمون را زیاد کنیم و در دامنه دیدمون را به دنیا وسیع کنیم و آگاهیمون را افزایش بدیم و با هم مهربون باشیم. واقعا الان تو مملکتی که همه اعصابا خورد همه به فکر نون شب تا یک لقمه گیر بیارن تا به بچه هاشون بدن همه دارن سه شیفته کار میکنن میشه؟ واقعا آب در هاون کوبیدن نیست؟ از ما که گذشت داریوش جان باز شاید جایی امیدی برای نسل آینده باشه. وای از آن ماست که با مردم هشیار چه کرد RIMA | November 29, 2007 02:49 PMما به میهنمون بدهکاریم. ما به او خاک عزیزمان بدهکاریم و به تمام جوانان ایران زمین. نسلی سوخته، نسلی بدون امید آزادی از دست تازیانه عرب پرست. داریوش جان، امیدوارم همیشه پاینده باشی و سپاسگذارم از این همه زحمت. shahin | November 25, 2007 02:04 AMداريوش عزيز. اميدوارم در سلامتی کامل به سر ببری. من يک به ظاهر جوان هستم اما به لطف قفس اکنون ۷۰ سال دارم. به اميد آزادی ايران زمين که من هم مثل تو عاشق آن هستم Radical | November 14, 2007 05:49 AMداریوش نازنین! همانطوری که خودت اشاره کردی ما تفکر نمی کنیم. سالیان سال است که با دینی بر ما حکومت کرده اند که مجال اندیشیدن به ما نمی دهد. کاش ذره ای بر این دین می اندیشیدیم آنگاه درمی یافتیم که خیانت ها بر ما شده آنگاه درمی یافتیم که ما را از میراث اجداد بزرگوار مان یعنی فرهنگ بی همتا و کامل دور نموده اند و فرهنگ جانوران را جایگزین آن کرده اند. به امید داشتن افکاری سالم و به دور از خرافات و به امید آزادی ایران عزیز از چنگ دژخیمان زمان. اندیشه | November 13, 2007 03:10 AMسلام... فکر کنم برای اولين بار باشد که به يک خواننده سلام کرده ام. راستی چرا ما آدم هايی را که بيشتر به چشم می آيند برای خود و ديگران اسطوره می کنيم؟ چرا؟ لحن تندی بود نه؟ اميدوارم اشتباه نکرده باشيد، آنقدرها هم که فکر می کنيد خشن نيستيم. می گويند سلام قولی است از پرودگار رحيم پس پيغام عزيز مهرباني تقديم شما باد. سلام اقای اقبالی، داريوش بودن چه احساسی داره؟ ابراهیم | November 9, 2007 12:33 PMسلام بر عشق .......داریوش mohsen | November 7, 2007 07:23 AMسلام میشه یکی منو راهنمایی کنه چه طور می تونم ترانه هامو به آقای داریوش برسونم ....؟ به چند تا ترانه سرا تو ایران نشون دادم گفتن مختصه آهنگای داریوشه .... می خوام نظر ایشون رو بدونم elaheyeh sharghy | November 2, 2007 01:46 AMسلام یاور همیشه مومن دوست دار تو احسان مجیدی احسان | October 30, 2007 03:03 PMسلام. آناهيد هستم... به دادم برس داريوش عزيز، به دادم برس. فقط اينو توی آهنگ نگو، توی ترانه نگو، می خوام که به دادم برسی آناهید | October 26, 2007 09:39 AMدرود بیکران خدمت داریوش اقبالی، در این 19 سالی که از عمر پر فراز و نشیب من گذشته، به جرات باید بگویم که هیچ صدایی و هیچ نوایی و هیچ موسیقی، نتوانسته مانند موسیقی تو همساز با حرکت فکری، عاطفی و... من نوعی باشد! به جرات میگویم که بهترین خواننده تاریخ ایران هستی! نیک میدانم که در کشوری که بنان ها، فروغی ها و شجریان ها را به دنیا نشان داده چنین حرفی بسیار گران خواهد بود، ولی در قبال ارج گران شما بی شک، جز تصویری از حقیقت نخواهد بود... سلام آقای اقبالی. من و همسرم در دوبی برای بار سوم شما را دیدیم و این بار بیشتر از هر بار دیگر با برنامه ات ما را به گذشته و جوانی و روزهای خوش عاشقی و بی دغدغه بودنمان بردی. یک هفته گذشته و هنوز در حال و هوای همون روزهاییم. از نت اول که تصویر معصومیتت در فریاد زیر آب بود تا نت آخر که با تو همصدا حسود را خواندیم ما رو به سفر دور و دراز بردی. از این که روزهای خوش فراموش شده را با فریاد و دشنه و مرحوم بیات و ایرج و خودت زنده کردی متشکریم. تا دیداری دیگر خدا همیشه نگه دارت باشد و خاطره سازت. حامد و میترا | October 20, 2007 01:59 AMداریوش عزیز و دوستان، داریوش نازنینم سلام... هم به دنیا بده کاریم هم طلبکار... بده کاریم چون همیشه سعی نکردیم بهترین باشیم ... از دنيا طلب آزادی و صلح و آرامش داريم اما افسوس ... دوستت دارم، آتنا AteNa | October 19, 2007 12:25 PMدوبی رو آتیش زدی و منو هم همینطور. از وقتی توی هتل به آغوشت کشیدم، هنوزم عطر تنت روی پیراهنم مونده، نه دیگه هیچوقت می پوشمش و نه می شورمش، می خوام عطرت همیشه با من باشه، همیشه روی پیراهنم و توی نفس هام.... دوستت دارم فرزان | October 19, 2007 10:05 AMسلام بر استاد عزیز داریوش بزرگ. ما تا کی باید چشم انتظار باشیم که یک روز بیای ایران و از نزدیک ببینیمت؟ یه ملت چشم انتظارت است. يا حق Dr.Ro0t | October 9, 2007 11:19 PMاگر خوابم اگر بيدار اگر مستم اگر هوشيار مرا يارای بودن نيست تو ياری کن منو ای يار امير | October 6, 2007 12:21 PMسلام داریوش جان. من همه جوره هستم. تا پای جونم واسه تایین هدف و ادامه ی اون وامیسم. نه شعاری هست نه حرفی. حرف هست همراه با عمل. اما مشکل ما چیه؟؟؟ داریوش جان ما هدفمون رو نمیدونیم چیه. هدف داریم اما باید از کم شروع کنیم. سلام آقای داریوش! من مهدی هستم از یزد و باید بگم بزرگین! بزرگ! من هم عاشق آهنگهاتونم هم عاشق خوی و منشتون! داشتم به این شک می کردم که ماها از نسل آریایی و یا به قول سبکتکین سالور نسل شجاعان هستیم و بزرگانی مثل کوروش، داریوش و... امروز ما رو تشکیل دادن. اما شما بهم ثابت کردین که تمدن یعنی اصل یعنی هویت یعنی عظمت که در رحم پاک خودش بزرگمردی مثل شما رو پرورش داده! میدونین هر وقت میرم به تخت جمشید و آرامگاه کوروش اونوقت به عضمت ایرانمون پی میبرم. کاش همه هر چند وقت یکبار اینکارو بکنن! سلام. از تو ميخواهم ای مرد تنها مرد خسته. تکيه ات بر شانه ام زن تا ببينی با ظلمت شبها چه خواهم کرد. تا به چشم خود ببينی اين آسمان بر سر اين نا مردمان ويران کنم. ظلم و ظالم خارج از ايوان کنم. نام نيکت بر سر در ايران کنم. تکيه بر شانه ام زن. داريوش جان گوشه چشمی هم به کلبه درويشی ما کن در حسرت توست. امید | October 1, 2007 07:20 PMدرود بر تو داریوش عزیز. raha andish | September 21, 2007 02:28 PMسلام داريوش نازنينم. من محمود هستم از کرج. اگه يادت باشه چند بار هم تلفنی باهات صحبت کردم. ما طلبکاريم. چرا بايد شما رو که اسطوره آزادی و آزادی خواهی هستی رو در کشور نبينيم. شمايی که بيش از ۳۵ ساله که از درد مردم خونديد. چرا؟ و باز هم چراهای بی پاسخ. باشد که روزی شما رو در ايران ببينيم. به اميد ايرانی آباد و آزاد... محمود | September 19, 2007 03:19 AMپاينده و پيروز پارسی جاودان... حمیدرضا | September 18, 2007 02:37 AMسلام و درود بر نقطه ی عطف صدا، احساس و انديشه من شما رو خيلی دوست دارم. دوست دارم در ايران بخونی امین | September 17, 2007 11:21 PMسلام بر پیامبر صلح و آزادگی سلام بر ابر مرد آریایی و سلام بر اسطوره تکرار نشدنی موسیقی ایران. بعد از خدا تو رو میپرستم چون افکارت خدایست... فرهاد | September 12, 2007 05:35 AMاگر همه چیز در این مملکت ویران است گناه جوانان چیست؟؟؟!!! اکنون وظیفه همگانی ماست تا جوانان این مرز و بوم را آگاه کنیم... باید به هم کمک کنیم به هر نوعی که میتوانیم salamat | September 5, 2007 10:01 AMسلام داريوش. "ما جمله اسيران من مايی خيشم اينجاس همان علت صددستگی ما" چی بگم داريوش. از ايران بگم يا از اصفهان يا از زاينده رود. دانشجو ام -دانشگاه آزاد- با يه بدبختی شهريه مو ميدم - نيستی ببينی مثل يه سرباز با آدم رفتار ميکنن. باور کن هميشه ميگم کی اونقد وضعم خوب ميشه که برم داريوشو از نزديک ببينم برای همين برات از خدا سلامتی و عمر زياد آرزمندم تا يه روزی از نزديک ببينمت. مطمئن با سوقات اصفهان فراموش نميشه. خيلي عزيزی واسه من پس مراقب خودت باش. آرزومه يه ايميل ار داريوش داشته باشم. از خودش. منتظرم رضا | September 1, 2007 06:34 PMدوستت دارم بی نهایت داریوش. فـدایت اسـطوره بی همتا. منصور ۲۴ ساله از ایران منصور | August 29, 2007 12:05 AMسلام به سلطان قلب ها... داریوش عزیز فقط دوست دارم بدونید که قلب یک ملت با شماست... قلب ایران عزیزمون.. پاینده باشید sara | August 25, 2007 08:31 PMسلام داریوش عزیز، از زمانی که این سایت را یافتم همیشه برایتان مینویسم. داریوش عزیز، در اینجا آنچنان ما را به بازی گرفته اند که نپرس. کاش میشود گفت ولی شاید... میخواهمتان و آرزویم دیدار شماست. به امید دیدار حامد | August 23, 2007 09:27 AMاواخرِ سالِ 2006 هم گذشت... به سویِ اواخر سال 2007 هم در شتابیم!... هنوز هم برای شنیدنِ بهترین صدا، صدای قلب خود، صدای جاری، ولی ماندگارِ عبورِ زمان بی تابیم... خبری از سال یخ زده ی سفر نشد... خبری از قصه گوی خوش صدای شطرنجِ روزگارِ تلخ نشد... ما هنوز به انتظار، لب دریا مانده ایم... بی صبرانه منتظر آلبوم جدید یا حتی خبری از آن هستیم..! محمد | August 23, 2007 06:19 AMدو هفته پیش گریک تیاتر رو به لرزه در آوردی. ده ساله لس آنجلسم و ده ساله همه کنسرت های تو رو اومدم، از هیچکدوم با حس این چنین عجیب و غریب بیرون نیومده بودم. این کنسرت یک چیز دیگه بود، تو یک چیز دیگه بودی، برنامت یک چیز دیگه بود..... منو بردی به کوچه پس کوچه های خاکی اصفهان وقتی عاشق شدم با شقایق و چشم من و دستای تو. بیست سال پیش که توی تنهایی میشدم آرتیست فیلم فریاد زیر آب و از طرف چاقو می خوردم و زخمی سوار موتور می رفتم پیش آذر. اون شب کلی گریه کردم داریوش، دمت گرم که دلمو صاف کردی و دیدم هنوزم همون عاشقم دمت گرم کیوان | August 19, 2007 07:22 PMداریوش عزیز. یاور همیشه مومن. سلام. بی مقدمه بگویم که عاشقان همیشگیت به تو می بالند و قدردان تمام زحمات شما هستند. عاشقانه با تو زیسته ام و فقط آرزوی دیدار شما را دارم. همیشه بر اوج باشید و سربلند که این شادی هوادارانتان را تکمیل میکند. حامد | August 18, 2007 08:53 AMسلام به مرد اسطوره ايه زندگيم. آقای داريوش نمی دانم چرا جواب سوالم را نمیديد ولی مثل هميشه که به شما اميد دارم باز هم منتظر جوابتون می مونم!(به اميد آن روز) negar | August 18, 2007 08:39 AMسلام سلطان. کاش بزرگی هنرت را می شد در صحنه های بين المللی می ديديم. دريغ که وطن بی سرپرست است و دست حمايتی تو را نيست. ولی ما دوستدارانت تو را يک اعجازگر می دانيم، ترانه های مشترک با بزرگان موسيقی دنيا و کنسرت هاي مشترک خداحافظ تا داريوش علی معینی | August 14, 2007 10:50 AMوقتی يه درسی بيش از صد مرتبه به يه عده دانش آموز گفته ميشه اما بعد ديده ميشه که هيچ تاثيری نداشته آدم به اين فکر می افته که يا دانش آموز ها ايراد داشتند يا معلم. (وقتشه که يکی بياد يه شعر تازه تر بگه) Esrafil | August 10, 2007 07:31 AMسلام عزیزم... الهی من قربونت بشم خیلی دوست دارم. من تازه اولین باره این سایت رو میام. بچه ها گفتند این سایت رو داریوش می نویسه اصلا باورم نمیشه. خواهش می کنم التماس می کنم یه ایمیل واسم بزنین تو رو خدا میدونم وقتشو ندارین ولی تو رو خدا این کارو بکنین می پرستمت بنده حقیر شما حامد حامد | August 7, 2007 12:15 PMبا تو آسان می شد از دست سياهی ها گريخت داريوش عزيزم سلام من از زرين دشت استان فارس با شما ارتباط برقرار می كنم. فقط در آرزوی ديددنت در سرزمين آريايی خودمان هستم اميدوارم با تمام مشغله ی كاری كه داريد پيام مرا بخوانيد در آرزوی شنيدن صدای گرمت هستم صابر سليماني | July 31, 2007 09:45 AMسلامي دوباره به سلطان صدا. چرا خودتون جواب اين سوال را نمی ديد؟ (که ما طلبکاريم يا بدهکار؟) حالا براتون می خوام يک بيت شعر بنويسم: سلام داريوش عزيز. من 22 سالمه و از موقعی كه از سربازی اومدم دقيقا 18 ماه و سيزده روز مواد مصرف ميكردم به عشق تو سه ماه و هشت روزه كه پاكم. خيلی دوست دارم با شما صحبت كنم و از راهنمايياتون استفاده كنم. اگر امكانش هست جوابمو بده تا اميد داشته باشم به اينكه پاك بمونم. به عشق تو زنده ام. خدای منی!! ميثم | July 30, 2007 11:16 AMسلام آقا داریوش اقبالی عزیز. نمی دونی الان که دارم این نامه رو برات می نویسم چقدر خوشحالم من عاشق شما هستم روز نمیشه که اهنگتونو گوش ندم من الان 10 ساله دیونه وار شما رو می پرستم آرزوم دیدن شما از نزدیک و حرف زدن با شماست چندین بار با برنامه آیینه تماس گرفتم تا با شما حرف بزنم اما موفق نشدم داریوش جان تو رو خدا یه راهی بگو که بتونم باهات تلفنی حرف بزنم و به ارزوم برسم. خیلی دوست دارم داریوش کمانی | July 27, 2007 10:51 AMو می نشینی چه خسته اما کسی کنارت نمی نشیند دمت گرم. منم از نقطه عجز به رهایی رسیدم. می بوسمت behnam-m | July 25, 2007 04:07 AMداريوش عزيزم سلام من عباسم از کوهدشت لرستان نميدانم چه بگويم از دست اين نامردان مردنما تنها آرزويم اين است که روزی در کنارت باشم و با تو بخوانم به خدا نميتوانم باور کنم که ايميلم را روزی خواهی خواند دوست دارم با شما شمايی که سالهاست بر وجودم حکومت ميکنيد صحبت کنم التماس ميکنم به من زنگ بزنيد. من ميخواهم صدايم را با شما قشنگتر کنم abas | July 24, 2007 05:00 PMسلام به سلطان صدا. در مورد طلبکار يا بدهکار بودن ما از دنيا بايد بهتون بگم که ما نه بدهکاريم و نه طلبکار! چون ما به خواست خودمون به اين دنيا نيومديم و به خواست خودمون هم از اين دنيا نميريم. خيلی خنده داره نه اقاي داريوش!!! به اميد ديدار و به اميد ان روز. Negar | July 24, 2007 11:03 AMسلام داريوش عزيز دوستت دارم خيلی زياد. از خدا آرزو دارم که تو شماره تلفن خودت را در ايميل من بگذاری تا بتوانم با تو درد دل کنم اگر دوست داشتی من شمارم رو بدم. و اميدوارم که هميشه سالم باشی و برای دلهای خسته ما بخوانی . من از ۱۴ سالگی به آهنگهات گوش ميدادم و الان که بيست سال دارم عشقم به تو زيادتر شده.. دوست دارم روزی برسد که تو را از نزديک ببينم. من از تو درس مردانگي و آزادگی را آموختم... دوباره ميخوام بگم دوسست دارم خيلی زياد. دوباره ميسازمت وطن اگرچه با خشت جان خويش بدروووود امید جلالی | July 22, 2007 05:08 PMداریوش عزیز سلام. خیلی دوست در این وب سایت به شما کمک کنم.... سینا سعیدی | July 22, 2007 01:49 AMسلام. کاش می شد به همه ی سردمداران کشور خود يعنی ايران.... بفهمانيم که اومدنی رفتنه. کاش می شد که هميشه آزاد زندگی کنيم بدون قيد و بند. ای آزادی کجايی که بيايی. بعد از اين بر چرخ بازی گر اميدم نيست نيست... jojo حامد | July 21, 2007 10:56 PMسلام و درود فراوون خدمت شما خواننده محبوب قلبهای میلیونها ایرانی تموم عاشقا. آقا کار آخرتون معرکه بود از یه عالم حرف و تمجید یه جا تنها همین خیلی دوستون داریم و منتظریم که یه روز به وطن برگردید یه عالم ترانه دارم مقداریشون رو می تونین تو بلاگ بغض بارون ببینین. باعث افتخار همیشگیم میشه اگه منت بذارین و تشریف بیارین... هماره شاد و برقرار و بهروز و کامروا ابوذر اکبری | July 19, 2007 09:08 AMیعنی واقعن اینجا رو خود داریوش اقبالی مینویسه؟ سمیه | July 17, 2007 11:16 PMنازنین مرد روزگار! هزاران و هزاران درود بر تو و وجود آزاده ات.! تو بتی هستی! بتی پرستیدنی برای من و همسرم. و ما سرافراز از اینکه آوای تو بزرگ مرد نوازشگر روح و گوشمان است. پروردگار تو را بپایاد ای اهورای ایران! Rahil | July 17, 2007 01:03 AMسلام و خسته نباشی. بسيار خوشحالم که تا اين حد اوج گرفتی داريوش عزيز من برات ارمغانی از دنيای عرفان دارم به وبلاگ من سر بزن تا با شبکه شعور کيهانی آشنا بشی خودت رو از اين موهبت الهي بی نصيب نکن مطمئن باش به يک بار امتحانش می ارزه. با آرزوی توفيق الهی مهدیه | July 16, 2007 03:58 AMداریوش بزرگ، هنرمند انساندوست. نسل در نسل با صدای شیرین و دلنوازت بزرگ شدیم و اکنون نیز به خود میبالیم که چنین هنرمند بزرگی، رسالتی انسانی را به دوش گرفته و از بد حاثه و نامردی همراهان و ناملایمات روزگار نمیهراسد و چنین پیامآور شادی و زندگی به میان مردمیست که چراغشان خاموش مانده و در تاریکی هر یک به سویی دوانند. فانوسی که تو برافروزی، دیر نپاید که آفتابی از آگاهی برای ایرانزمین سازد. دوستت دارم و آرزوی سلامتی و پشتکار و تداوم و گامهای استوار. شکی به پیروزیات ندارم. با عشق و احترام. فرهاد فرهاد | July 13, 2007 01:08 AMسلام عرض ميکنم خدمت آقای داريوش اقبالی عزيز. خيلی خيلی خوشحالم که خودم رو از هواداران موسيقی اصيل ايرانی که توسط شما اجرا ميشه ميدونم و بيش از اون از اين خوشحالم که شما در عرصه های اجتماعي و سياسی هم فعال هستين. درسته که شما دور از وطن هستيد اما متاسفانه بايد بگم خيلی خيلی خوشحال باشيد که در وطن نيستيد چون وطن ما امروز به همت دولت طالبانی نهم و دولت احمدی فساد بدترين دوران سرکوب گری رژيم جمهوری اسلامی رو پشت سر ميزاره و هر روز به بهانه های مختلف از جمله سربازگيری و لباس آستين کوتاه پوشيدن و بيرون بودن چند تار موی دختران و... جوانان رو مثل حيوان داخل کاميون های قفس دار ميندازند و به کلانتری نو بازداشگاه ها ميبرند و شلاق و حبس و ... سلام عزيز خوب. خوشحالم که اينجا رو پيدا کردم. از نوجوانی تا حالا با آهنگ ها و کارهای خوبت و فعاليت های سازنده ات همراه و آشنا بودم و بوديم و حالا هم که اين عرفان زيبات. شاد باشی و هميشه همينطور زيبا باشی و باشی! مهتاب | July 12, 2007 04:06 AMاولين باريه که به اينجا ميام و حتی باور ندارم در حال نوشتن برای يکی از شايد ۱۵ انسانی هستم که واقعآ توی زندگيم به آنها و نظرات و عقايد احترام می ذارم. درود بر ناب ِ نایاب ِ موسیقی پاپ ایران. درود بر صدای عشق و آزادی و درود بر غربت نشین وفا و وطن دوستی. داریوش عزیز دنیا طلبکار من و ما نیست اما انسانهایش همه جوره طلبکار هستند، حتی در عین بدهکاری... amin | July 10, 2007 03:02 AMسلام خدمت دوست داشتنی ترین مرد روزگار. واقعا خسته نباشی داریوش جان. ما بدهکار هستیم اما به خودمون که بد زندگی کردیم و طلبکاریم چون بدهکاریمون صاف نکردیم خیلی ساده جواب دادم. آقا داریوش من از نسل شما نیستم ولی به قول داییم میگه داریوش همیشه زندس و همیشه همه نسلها اونو دوستش دارن و باهاش حال میکنن. از برنامه آیینه هم خیلی ممنون هستیم... داییم الان تو بهبودی هستش و وقتی شما رو میبینه حالش خوبتر میشه 20 روز دیگه تولد یک سالگیش هستش براش دعا کنید ممنون میشم.... به امید روزی که کشور عزیز ما هم به بهبودی برسه و به امید دیدار شما در خاک کشور عزیزمان. قربان شما آرش غروی از تهران محله فلاح! آرش غروی | July 8, 2007 01:18 AMسلام داريوش خيلی دوست دارم با كارهای زيبايت امام شيعيان حضرت علی را به من شناسوندی تازه فهميدم علی كيست و اميدوارم يك هو شناس واقعی باشی و مثل ديگران برای رد گم كردن اين كار را نكرده باشی. اميدوارم هميشه علی يار و ياورت باشد عليرضا عليزاده | July 7, 2007 11:39 PMکامنت قبليم رو قبول نکردين نمی دونم چرا... در هر صورت خوشحال می شدم اگه ايميل می گرفتم ازتون... mahyar | July 7, 2007 02:25 PMسلام داريوش عزيز. شايد اين مطلب قشنگ نباشه اما من و داريوش آقايی منتظريم تا برگردی به ايران و ايرانی ها و با شعرها و صدات لرزه به تنه اهريمنا بندازی به اميد بازگشتت دوست داريم حامد حامديان | July 5, 2007 06:36 PMسلام بر ابرمرد آريايی. باورم نميشه دارم برای الگوی زندگيم مينويسم. داريوش عزيزم ايران مهد تمدن دنيا به جايی رسيده که جز اعتياد؛ فقر و خفقان چيزی نيست. ما خيلی خيلی خيلی دوستت داريم. به اميد روزهای خوب ايران حتی اگه ما رفته بوديم.... منتظر ايميل عزيزترينم هستم. راستی شنيدم سيگار هم ترک کردی خيلي خوشحال شدم. ديونه وار دوستت دارم. منتظر ايميلت هستم. farhad | July 4, 2007 11:44 AMسلام داريوش عزيز: از اينكه غير از هنر اصلی خود كه واقعا افتخار موسيقی ايران هستيد در فعاليت های اجتماعی نيز كوشا و مصمم هستيد بسيار خوشحالم. براستی كمك به معتادان كه دست دردمند خود را به سوی ما دراز كرده اند وظيفه اخلاقی و وجدانی هر ايرانی است چرا كه بسياری از نيروهای جوان كه می توانند در رشد صنعت و فرهنگ جامعه مفيد باشند به علت كمبودها و كاستی های موجود در دام اعتياد گرفتارند. اميد آنكه با همت و تلاش همه جانبه از سوی همه ايرانيان در سراسر جهان جلوی اين فاجعه مهلك گرفته شود. علي روحی نژاد | July 3, 2007 04:43 AMبا سلام. تاثير مواد مخدر بر افراد بسيار متفاوت است و با يك نسخه همه را نميتوان درمان كرد. ولی علت شروع يا بهتر بگويم تداوم به مصرف آن افسردگی است و علت برنده شدن ايران در داشتن بيشترين تعداد معتاد در جهان افسردگی ناشی از درك بيهودگی پيرامون ماست. ولي شرمندگی از تغيير چهره كه به مرور زمان و بسته به نوع مصرف در افراد مبتلا ايجاد ميشود ميتواند به ترك اعتياد كمك كند. سيروس نظامي | July 2, 2007 04:29 AMبا نام خداوند مهربان. داریوش عزیز... در یک جمله نظرم را راجع به تو میگویم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل: "من در زندگی معاصر خود، بیش از 10 آدم بزرگ نمی شناسم! تو یکی از آنها هستی..." سلام داریوش تازه الان شانسی وبلاگتو پیدا کردم ! دو هفته پیش واسه اولین بار سن فرانسیسکو دیدمت برنامت خیلی عالی بود سلطان از اول تا آخرش باهت بودم و خوندم. وقتی فریاد زیر آب و شروع کردی و داشتی فیلمشو نشون میدادی از شوق صدامو از دست دادم هق هق میزدم چون من اون فیلمو حداقل صد بار دیدم و حالا با خودت می دیدم باورش سخت بود داریوش ! همه کسای دور و برم هم همینطور. بقیه ش هم خیلی خوب بود مثل کنسرتای خارجی . یاد دشنه بخیر یاد بهروز به خیر یاد جوونیت و جوونیم بخیر ما هم به همون یادها و نوستالیژا زنده ایم دیگه داریوش. من دو ماه دیگه برمیگردم ایران با کلی خاطره از اون شب. دوست دارم داریوش آرمان غنی پور | June 30, 2007 10:31 PMسلام. شما که حرف از ساختن ميزنيد چرا وقتی که نياز بود نمونديد تا بسازيد؟ (ميدونم موندن تاوان داشت!) چرا رفتيد!؟ چند سال بعد که کشور (ايران) توسط بيگانه مورد تجاوز قرار گرفت چرا برنگشتيد تا از "کهن ديارتون" دفاع کنيد!؟ سلام. نميدونم چرا همه ی نظرها قديمی است و چرا به سالهای گذشته است هر نظری که ميخوانيم مربوط به دو سال قبل ميباشد ايا کسی ديگر نظر نميدهد؟ ما منتظر تحول و تغيير هستيم سلام. خوشحالم که بازم فرصت شد که بنویسم. برای مبارزه برای بقا برای عاقل شدن برای حقیقت برای عشق برای زندگی بیایید با قلبمان نجنگیم با قلبمان بجنگیم! یعنی با قلب خود جنگ نکنیم بوسیله قلب خود بجنگیم با اعتیاد با ظلم با دروغ ... مهدی عسکری | June 25, 2007 01:24 AMکاش در تار و پود ايرانيان داريوش ها نهفته بود. لذت بخش ترين خاطراتم را با صدای تو تداعی کرده ام. و فرياد انسان دوستی. ايران دوستی و عشقت را بر همگان تکرار خواهم کرد. اميدوارم ۲ سال ديگه تو کاليفرنيا افتخار زيارت مبلغ وادی عشق را داشته باشم. محمدرضا کوهکن | June 24, 2007 02:14 PMموفق باشی داريوش جان whoopi | June 22, 2007 06:17 AMسلام به نظر من داریوش متعهدترین و پرکارترین هنرمند ترانه هست آوازهای او تاریخ مصرف ندارند و از وی به خاطر تلاشهایش در ترک و کمک به معتادین ممنونم همیشه زنده باشی داریوش جان مهدی عسکری | June 21, 2007 11:53 PMدرود بر تو ای زاده پاک ترين سرشت. من اشکان هستم. خيلي فداتم. داريوش جان در کشور ما سرب سوزان است پاسخ گر بپرسی از عدالت هر ره ديگر بود مسدود جز راه رذالت. من نويسنده هستم و توی کشورم آزادی قلم ندارم. ايران رو يک سری گرگ به دندون گرفتن. داريوش جان من عاشقتم. ديوونه وار دوست دارم. اشکان | June 21, 2007 12:32 PMکودکی ، نوجوانی ، جوانی ... همه جای وجودم تو را می بینم ... داریوش جان. بابک رفت.. تو بمان. نرو... حسام الدین کوهزاد | June 21, 2007 06:00 AMسلام، زندگی بايد کرد بايد از اسارت گريخت بايد از ظلم گريخت بايد معنی زندگی کردن را فهميد و فهماند. از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من. بيايد بطور واضح صحبت کنيم و هرچی که هست را رو کنيم و بطور واضح برای پيدا کردن آزادی بکوشيم. دوستت دارم بزرگ مرد هخامنشی حامد | June 20, 2007 03:52 AMسلام داريوش جان خيلی دوست دارم. آرزوم اينه که شما رو ببينم هميشه دعا می کنم تا انقلاب ديگه بشه تا شما بر گردين به ايران. هميشه برای شما دعا می کنم. يه خواهش از شما دارم هرچه که می تونيد ترانه های که جوان را معتقد کنه به انقلاب ديگر بخونيد. اميدوارم که موفق باشيد برای هميشه خدا نگهدار afshin mortazavi | June 19, 2007 06:16 AMبيشتر از همه دوست دارم داريوش جان.... شما براى من بزرگترين سنبل هنر و و آزادى و زيبایی هستيد... من كردم و كردستان عراق زندگى ميكنم.. اينجا ما عاشقت هستيم. اين بار، زيرا اولين باره، نظرى نميدم. فقط خواستم سلام كنم و بهت بگم در اين دنياى بزرگ كمتر كسى هست كه به اندازه من ترا دوست داشته بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست سلام داريوش عزيز و نازنين و دوست داشتنی ای بت و ابرمرد آوازه خوان ايرانی. من چندی پيش يه نظر برات گذاشتم که بجز عرض ادب و ارادت چيز ديگه ای نبود. ولی با کمال تعجب می بينم که آنرا پاک کردی. حالم خيلی گرفته شد. من با صدای مسحور و مست کننده شما بزرگ شدم و شما رو از جونم هم بيشتر دوست دارم. نفهميدم چرا اينطور شد؟! سلام داريوش جان. واقعا دارم از خوشحالی پر در ميارم. باورم نميشه که برام ميل زده باشيو به اين حقير نگاه کرده باشی. اينو به فال نيک ميگيرم. چون دارم اين هفته ازدواج می کنم و همسرم مهمترين شرط ازدواجشو دوری از دود و مواد مخدر گذاشته. کاش ايران بودی داريوش جان. کاش خاک وطن رو معطر می کردی. مرديم از اين همه خفقان و بی عدالتی. حی فرزاد روشن ضمير | June 10, 2007 04:50 AMبا سلام خدمت شما دوست عزيز آقای داريوش. آيا منظور از آزادی بی حجابی قتل های زنجيره ای و حوسبازی مستی قماربازی و بی قانونی است يا آزادی اسيری را بيماری را و مرده ای را زنده کردن همان کاری که شما هم ميکنيد. و حرفها بسيار زياد وقت کم. اما آرزو دارم به وب من يا ايميل من نظری بيافکنيد. سلام .. داریوش جان من شب را تا به صبح فقط با صدای گرم تو طی می کنم... داریوش... از صمیم قلب دوستت دارم .. از طرف تمام بچه های گروه کشاورزی دانشگاه آزاد مشهد امیر احسان | June 8, 2007 02:29 AMسلام. دوباره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خويش... خيلی دوست دارم معنی درست آزادی را به جوانان ياد دهم. من يک دانشجو هستم ولی فضای دانشگاهای ما مثل قفس ميماند، جای فرياد نيست. مانده ام که کجا فرياد آزادی را سر بدهم، عشقم آزاديست.... و عشق را کنار تيرک راه بند تازيانه ميزنند، عشق را در پستوی خانه نهان بايد کرد ولی اميدوارم به کمک جوانانمان و دانشجويانمان يک حرکت تازه ما را بسوی آزادی ببرد. به اميد آزادی ايران عزيزمان. ما جوانان ايران زمين جوانان کوروش ديربازيست که خسته هستيم. بزور قدرت مقامشان ما را در اينجا نگه داشته اند ما آزادی خواه هستيم، ما وطن را دوباره ميسازيم به کمک تمام آريايی ها! دوستت دارم حامد طيبي | June 3, 2007 03:47 AMاز کدامين ايران برايت بگويم...؟ از ايرانی که ديگر نيست... ايرانی که تبديل به ويرانش کردن...؟ داريوش ايرانمان را خراب کردند. هر روز اعدام هر روز جنايت... زمانی که بچه ای را ديدم که به خاطر ۱ لقمه ی کوچک التماس ميکرد... فقط گريستم. وقتی مادری را ديدم که سر قبر اعدام شده خود ميخنديد.... نميدونم چرا ولی اون ميخنديد و خودشو ميزد... بگو که سکوت ما بی فايده نيست بگو... A.z | May 29, 2007 03:52 PMداريوش جان ديدن شما و شنيدن صداي شما برام يه روياست. و از ماست که برماست مهدی | May 29, 2007 02:52 PMغيره بگم دوست دارم چيز ديگه ای ندارم داداش mahmood | May 28, 2007 07:52 AMداریوش جان چرا دیگر نمی نویسی؟ هر روز به خانه ی صمیمی تو سر می زنم بلکه حرفی و کلامی تازه بخوانم ولی همان نوشته ی قدیمی که تنها با نظرات تازه گرد و قبارش کمی پاک شده. به قول اردلان سرفراز: تو که دستت به نوشتن آشناست، دلت از جنس دل خسته ی ماست، بنويس هر چه که ما رو به سر اومد، بد قصه ها گذشت و بدتر اومد، بگو از ما که به زندگی دچاريم، لحظه ها رو می کشيم، نمی شماريم.... بنویس داریوش جان بنویس سرزمین من | May 27, 2007 12:13 PMبا سلام: من فکر ميکنم بعضيها به ما و نسل های بعدی خيلی بدهکاره! زندونی از ديوار بيزاره! عزيز دلم آدم چرا بايد کاری بکنه يا شعری بخونه که خلاف مصاله جامعه باشه که مجبور بهشه بره پشته ديوار! ولی خوشا به حالت که تو رژيم پادشاهی رفتی پشت ديوار اگر مثل ما تو رژيم جمهوري اسلامی می رفتی آنوقت می فهميدی زندان و ديوار يعنی چه! بپرس از بچه های زندان که مفهوم پشت ديواری بند ۴ زندان اوين يعنی چی؟ توی ۴۶ سالگيم دوست دارم مثل ۱۶ سالگيم amir | May 26, 2007 01:03 AMسلام داريوش عزيز. من فرزند طلاقم. طلاق به خاطر اعتياد. زخم خورده. دردها را ميشناسم. از احساسم در ترانه هام ميگم. ترانه سرا شدم. از عشق. از زخم. همه ميگن چرا از ترانه هات بوی نااميدي مياد؟ کمی بهترشان کردم. براتون بفرستم؟ شايد به دردتون خورد چون از دل برآمده و از احساس يک شلاق خورده از زندگی سخن ميگه. عاشقانه هاش هم لطيفند. با چند خواننده هم در تماسم و چند آهنگساز. ترانه ی سياسي هم دارم. بگو به چه آدرسی براتون بفرستم. ديدنشون ضرر نداره. اميدوارم جواب بگيرم. بدرود nima | May 24, 2007 12:49 AMسلام داريوش جان عزيز. اميدوارم که خودت واقعا متن منو بخونی. الهی فدای صدات بشم حقيقت اينه که هيچ خواننده ای نتونسته جای تو رو توی قلب من بگيره. واقعا با صدات با تمام وجودم لذت می برم. تمام آهنگاتو بيش از ده ها بار گوش دادم. اما هنوزم نتونستم بعد از ده سال که با آهنگات حال می کنم معنی خيلی هایش بفهمم. واقعا معنی اونا سنگينه. داریوش عزیز سلام. از این که مرا قابل دانسته و برایم میل فرستادید بسیار سپاسگزارم. خوشحالم از این که توانسته ام ارتباطی هر چند محدود با شما بر قرار کنم امیدوارم بتوانم در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی ایران با شما به تبادل افکار بپردازم. با سلام. امیدوارم حالتان خوب باشد... ارتشیان امروز ایران بسیار ناامید و رنجور از بی توجهی و تبعیض هستند... به خاطر حمایت ها و رسیدگی همیشگی به سپاه پاسداران، ارتش و ارتشیان غیور ایرانی تقریبا منزوی شده و نگران تر از همیشه تحولات را نظاره گر هستند... هلیکوپتر های تهاجمی ما به دلیل کمبود بودجه به سپاه واگذار می شود... در یک منطقه عملیاتی مشترک غذای سربازان ارتش لوبیای سرد بود و غذای سربازان سپاه چلو مرغ داغ... این همان ارتشی بود که سال ۵۷ به شاه پهلوی پشت کرد و به مردم پیوست و زمینه ایجاد جمهوری اسلامی را ایجاد کرد و اگر لازم باشد آمادگی دارد باز هم به مردم بپیوندد... ارتش در کنار مردم است نه مقابل مردم. با تمام همه مشکلات فعلی ما باز هم آمادگی مقابله با هر دشمن خارجی که بخواهد وارد حریم ایران پاک شود را داریم و مردانه و دلیرانه مبارزه خواهیم کرد. یا علی رامتین | May 20, 2007 10:01 AMعزيز دلم دست را به من بده! نامت را به من بگو من درد مشترکم! amir | May 17, 2007 11:20 PMسلام داریوش جان. امیدوارم همیشه پاینده باشی و آزاده البته نه مثل من. راستی چه کارمان دارند نمی گذارند با بوسه گفتگو کنیم. خیلی دوستت دارم آزاده | May 15, 2007 12:27 AMسایت جدید شما در ایران کار نمیکنه..... یعنی میکنه ولی اونقدر سرعتش کمه که مثل کار نکردنه. ساسان | May 14, 2007 02:09 AMسلام داريوش عزيز. اميدوارم زنده و سرافراز باشی. تو اميد دلهای شکسته ای. صدايت مرهم دردهای هموطنان و کلامت رهايی بخش اسيران در بند ديو اعتياد چهره زيبايت نويد بخش زندگی پاک و سربلند. برايت از اهوراي پاک ايران زمين سلامتی خواستارم و آرزومند آرزوهايت هستم. به اميد روزيکه شما را در مرز و بوم اهورايی ايران زيارت کنم. عاشق بی مدعای تو امير امير سلطاني | May 14, 2007 02:04 AMدر دیار ما جوانان خسته اند سلام داريوش جان من علی هستم يک معتاد در حال بهبودی: من امروز يک خبری رو از رسانه ها شنيدم که يکی از مسئولين اعلام کرد که با معتادان بايد برخورد جدی شود و آنها بايد پاکسازی شوند. من نميدونم پاکسازی به چه معنی ولی ميدونم که هرچی من و شما بگيم بازم مسئولين اين مملکت معتاد رو يک مجرم ميدونن مجرمی که جرمش بيمار بودنشه. من واقعا متاسفم و آرزو ميکنم که روزی بياد که يک معتاد هم در هيچ جای دنيا وجود نداشته باشه ولی من اينو برای خوانندگان ميگم که اعتياد هم يک بيماريه مثل همه بيماريهای ديگه فقط با اين تفاوت که هر بيمار ديگه ای که تو هر خانواده ای که باشه همه اهل اون خانواده به حال بيمار دل ميسوزانند و خشم و قهری نثارش نميکنن ولی بيماری ما عوارضش به صورت رفتار ضداجتماعی بروز ميکنه که همه چيزهای باارزش دنيا رو با خودش نابود ميکنه و حتی خانواده معتاد آرزوی مرگشو ميکنن. همه ما دعا ميکنيم برای معتادانی که هنوز از بيماری اعتياد رنج ميبرن. ممنون داريوش جان علی سلامت | May 13, 2007 04:22 AMسلام. شاید برای تو خیلی ها از زندگی شان گذشتند من هم یک از اون آدمها هستم که با گوش کرد شعرهای قدیمیت به قول گفتنی از خود بی خود می شدم و دنبال این مواد و اون مواد می رفتم من رفیق اون پسری هستم که تو هنگامی که مادر اون دردش گرفته بود برده بودی بیمارستان. اون پسر هم به سرنوشت ما دچار شده حرف من همین بود آهنگ فدیمی عروسک کاغذی شما را خیلی خیلی دوست دارم. ایمیل بدی خوشحال می شوم محمدرضا حدادی | May 13, 2007 04:11 AMسلام چرا ما آدما اینقدر زود خسته میشیم با فکر و جرقه ای فوری پرواز میکنیم و خودمونو تو اوج می بینیم با تلنگری و باد سردی یخ میزنیم و دیگه ازمون خبری نمیشه. خودمم خسته ام خیلی خسته مسعود | May 11, 2007 12:23 PMسلام بر صدای زخمی ایران، سلام بر صدای جاوید زمان و سلام بر طلایه دار آزادی استاد داریوش اقبالی. چند وقتیست دلم گرفته بود و بر آن شدم برای شما که همچون پدری دلسوز در فکر سعادت و سلامت عاشقانت می باشید مطلبی بنویسم. زمانه عجیبی است زمانه ی که در قلب آدمها به جای عشق و صمیمیت کینه و دشمنی در آن خانه کرده و مهر و محبت در این آشفته بازار رنگش را باخته. نمیدانم چه عواملی دست به دست هم داد و فرهنگ کهن ایرانی که اجداد روشنفکر ما آن را به نیکی برای ما به یادگار نهادند فرهنگی که من و شما به عنوان یک ایرانی باید به آن افتخار کنیم و از آن در زندگی خویش بهره جوییم. استاد من به عنوان یکی از عاشقانت با پیروی از اندیشه های پاک شما و آوای دلنشینتان از هر گونه پلیدی همانند سیگار، مواد مخدر و فساد اخلاقی در امان ماندم و برای شما که من را از خطر انحطاط رهایی بخشیدید بسیار سپاسگزارم و آرزوی سعادت و سلامت برای شما و خانواده محترمتان دارم. dariush | May 10, 2007 08:46 PMhttp://video.google.com/videoplay?docid=355889351785481238 عزيز وطن غريب وطن بی نوا وطن عزيز وطن غريب وطن بينوا وطن داریوش عزیز. من نماینده چند جوان هستم که همگی دوست داریم ایرانی بمونیم و ایرانی بمیریم، ما چند جوان هستیم که تو دنیای مجازی با هم آشنا شدیم و هم اکنون در دنیای واقعی با هم مثل برادر هستیم، هدف ما ساختن ایران و ایجاد آزادی بود ولی به این نتیجه رسیدیم که باید اول از خودمون شروع کنیم اگر بتونیم خودمون رو بسازیم ایران و حتی دنیا رو هم خواهیم ساخت. ما یک انجمن هستیم که همه ما عاشقانه تو رو دوست داریم و تمنا داریم در راهی که داریم به ما کمک کنی. علیرضا | May 10, 2007 09:10 AMداريوش من کار واجب باهات دارم ولی contact سايت اصليت کار نميکنه. ميل خودت رو هم پاک کردم. لطفا بهم ميل بزن محمد | May 9, 2007 02:09 PMسلام آقای اقبالی.امیدوارم هرجای دنیا که هستی خوش و سلامت باشی. میخواستم بگم دیدی چه راحت با یه طرح مضخرف افکار مردم ایران رو مخدوش کردن؟ با طرح برخورد با بد حجابی با بهتر بگم جمع آوری نوامیس مردم کاری کردن که ما یادمون بره اینا بنزین رو کردن لیتری ۵۰۰ تومان، یادمون بره دارن ثروت ملی ما رو غارت میکنند. بیشتر جوونایی که جمع کردن دختر بودن دخترهایی که چیزی از دین اسلام نمیدونند، اینا رو به بازداشت گاه میبرند که بتونند خرابشون کنند. نمیدونم تا کی باید سکوت کنیم؟ مگه ما همون مردمی نیستیم که همیشه ریشه ی ظلم رو خشکوندیم؟ یادمون رفته سال ۵۷ چی کار کردیم؟ یا یادمونه خجالت میکشیم یادمون بیاریم؟ چی بگم آقای اقبالی؟ فقط باید حسرت روزای خوب وطن رو بخوریم. قصه ی گذشته های خوب ما، خیلی زود مثله خواب تموم شدن. حالا باید سر رو زانو بزاریم، تا قیامت اشک حسرت بباریم. فدای شما خدا نگهدار. علیرضا حصارکی | May 5, 2007 11:43 PMسلام داريوش جان. می خوام بگم که خيلی دوستت دارم. هم خودت رو و هم کارهات رو. در ضمن من در يه زمانی با صدات آشنا شدم که می تونم الان بگم زنده بودنم رو مديون تو و حقيقت درون شعرهات هستم. به اميد ديدارت در سرزمين کوروش shohreh | May 3, 2007 02:59 PMسلام داريوش عزيز اول ميخوام اينو بگم که آهنگ ها و صدای تو برای من دلنواز ترينه و تو رو بهترين خواننده با يه سبک جدا ميدونم. شايد الان خيلی محبوبی ولی اگه موضوع آهنگات يه چيز ديگه به غير از نارضايتی بود و تو ايران ميخوندی تبديل به يه اسطوره ميشدی. ولی بعضی وقتا يه حرفهايی ميزنی که قابل قبول نيست مثل (۲۵ سال غارت ۲۵ سال شکنجه) اينو ميگی در حالی که حتی يه بار به جنگ ايران با عراق که مردم دردهای زيادی کشيدن اشاره نکردی يا يه هزاران نفر که با عشق توی اين جنگ شهيد شدن. اميدوارم انتقاد پذير باشی و اين متنو بزاری تو سايت. خدا نگهدارت و موفق باشی مهدی | May 2, 2007 02:08 AMبا سلام. از وقتی شما را شناختم همیشه گفتم و خواهم گفت صدای ماندگار ایران داریوش. سرزمین ما ایران با مشکلات زیادی دست به گریبان است و متاسفانه مسوولین مملکت کوچکترین اعتنایی به آن ندارند. ما به افراد دلسوز و آگاهی مثل شما برای آگاهی دادن به مردم بخصوص جوانان نیازمندیم. از فنلاند amanj | April 30, 2007 04:23 PMسلام داريوش جان. خيلی دوست دارم، من ايران زندگی ميکنم و الان که دارم واست مينويسم دارم البوم چشم من رو گوش ميدم... دوست دارم شعرهايی را که واست سرودم رو به دستت برسونم... موفق باشی هر جا هستی Ali | April 30, 2007 09:08 AMسلام داریوش. بزار راحت بهت بگم - من از اون طرفدارایی هستم که با آهنگ هات دارم زندگی میکنم - ولی من جوونی که صبح تا شب فکرم کار و بدبختیه تا سر ماه گرسنه نمونم هر چقدر هم که خلاق باشم فکرم به سمت حل مشکل مملکت نمیرسه. دوست داشتم الان کنارت بودم و یه دل سیر باهات حرف داشتم - حرف هایی که فقط با گوش کردن آهنگ هات به صدات میگم. دوستت دارم مسعود | April 30, 2007 03:50 AMداريوش جان سلام: من علی از بچگی آهنگهای تو رو گوش ميدادم و همه شو از حفظ بودم و تو سن کم معتاد شدم. چند سال مواد رو تزريق ميکردم و وقتی خبر ترک کردن تو رسيد مادرم خوشحال شد و به من گفت داريوش ترک کرده و تو هم که خيلی اونو دوست داری بايد ترک کنی. ميدونی جواب من چی بود؟ گفتم داريوش تو سن چهل پنجاه سالگی ترک کرد و منم به اون سن که رسيدم ترک ميکنم. ولی به هرحال لطف خدا شامل حالم شد و با انجمن معتادان گمنام آشنا شدم و من که هر کلينيک ترک اعتياد رو امتحان کرده بودم و شبی دويست عدد قرص مصرف ميکردم به لطف خدا پاک شدم و الان دو ساله که توی بهبودی هستم و نزديک دو ساله که قطع نيکوتين هم کردم. با آرزوی بهبودی برای همه معتادان و با اميد روزی که هيچ معتاد خواستار بهبودی بدون يافتن يک زندگی بهتر از درد اعتياد هلاک نشود. داريوش جون امروز من دو برابر دوستت دارم. علی | April 27, 2007 05:31 PMدرود بر تو ای بزرگ موندنی. یک سال و نیم میشه که ایران رو ترک کردم اما تا جایی که میدونم برای تغییر شرایط باید از درون تغییر ایجاد کرد. برای اینکه تغییر ایجاد کننده وجود داشته باشه، تغییر در درون یکایک ما لازم هست و بعد درون ایران. مدتی هست از جوّ ایران دور هستی ای طلایه دار نور. مردم ما متاسفانه خودشون را با دولت وفق دادن. میدونی که این از خصایص آدم های باهوشه که زود خودشون رو با محیط وفق میدن. اگه رشوه دهنده وجود نداشته باشه، بازار رشوه خورها تعطیل میشه. اگر آدم فروشی وجود نداشته باشه، نفس کشیدن راحت تر میشه... اگر هم با هم تصمیم بگیریم جوانمردانه زندگی کنیم، خودمون رو پیدا کنیم، به حقمون میرسیم. آزادی ایران و ایرانی پریسا | April 27, 2007 03:41 PMسلام داریوش عزیز. وقتی از دنیا صحبت می کنیم یعنی درباره ایران صحبت می کنیم پس بیایم ایران را بسازیم و با اینها نسازیم. بیایم هر جا که هستیم به بچه هامون به جای شعار ايرانی بودن عمال ايرانی بودن را يادشون بديم. بیایم همه با هم سرمشق زندگيمون اول ايران باشه بد هم ايرانی. اميدوارم در راهت موفق باشی. مهران | April 27, 2007 06:43 AMدرود بر داريوش کبیر. جات حسابي خاليه تو ايران. تک خواننده خودمی... ما در حداقل امکانات از خبرات اطلاع پيدا ميکنيم تنها ارتباط من اينترنته اونم با نظارت بچه های دولت... (در آخر نوشتم از ترانه هات نمینویسم تا با دیگران متفاوت باشه. مثل خودت که تکی تو موسیقی) hasan | April 26, 2007 02:03 AMسلام به ایران و ایرانی. من از دور به شما دوست عزیز سلام میکنم و میگم که موزیک شما در ذهن ایرانیان جاودانی شده. داریوش عزیز من شعر هایی دارم که دوست دارم ببینیشون و اگه علاقه مند باشی بفرستم برات و تولد مجددت رو تبریک میگم امین | April 26, 2007 01:13 AMسلام: سلام به محبوب دلهای ايران، داريوش. داريوش جان باورت نميشه اگه بگم هر آهنگی که تا بحال خوندی من بيش از ۴۰ بار گوش دادم. راستشو بخوای صدات برام تسکينه و هر روز گوش ميکنم. قبلا هم برات پيغام دادم ولی الان که تو نظرها گشتم پيداش نکردم! اگه براتون امکان داره ميخواستم يه چند تا عکس جديد از خودت برام بفرستی. راستی تا حالا توی هر خونه ی دانشجويی رفتم نشده که عکستو نبينم. زنده باشی شقايق سجاد | April 25, 2007 12:42 PMواقعا جالب بود لذت بردم من هم داريوش و بخصوص آهنگهاشون رو خيلي دوست دارم یاسمن | April 24, 2007 02:55 PMسلام بر صدای زخمیه ایران استاد داریوش اقبالی. سلام بر استادی که شاگردانش با گوش فرا دادن به آوای به حق استادشان از هر گونه کار زشت و پلید پرهیز می کنند و به مقام انسانیت رسیده اند. سلام بر داریوش ، سلام بر داریوش ، سلام بر داریوش dariush | April 23, 2007 10:27 PMجون هرچی نامرد و بی ناموس فدای خاک زير پات... خدا انشاا... روزی تو بيشتر بکنه yek irani | April 23, 2007 03:55 PMسلام. سلام به محبوب دلهای ايرانی٬ داريوش! خوشحالم که تونستم پياممو بهت برسونم. ۱ سوال:ا گه ميشه ميخواستم هرچی تو آرشيوت عکس داری برام بفرستی. يعنی ميشه!!؟ یادت باشه منم امشب واسه تو نامه نوشتم! سجاد | April 23, 2007 12:01 PMسلام داريوش عزيز تو گلايه كردی از دست ما خسته هم شدی و تا 90 درصد هم حق داری! اما ده درصد باقی مونده رو بذار حق ما باشه ما كه تمرين سكوت كرديم و گاهی كه امثال تو بهمون فرصت حرف زدن ميدن ميزنيم به خاكی جای فكر كردن به اصل مسئله قربون صدقه ی نويسنده ی مطلب ميريم. با درود فراوان، از انگلیس میل میفرستم. به نظر من ما هم طلبکاریم و هم بدهکار. اما خوب است که مانند کاسب ها رفتار نکنیم، کار کاسب ها این است که فشار اداره های مالیات و دیگر ادارات دولتی را به سر مردم عام خالی می کنند و گلیم خود را از آب بیرون میکشند. من معتقدم در مقابله ظلم باید ایستاد و ظلم نکرد. Parisa | April 22, 2007 05:40 PMعزيزم داريوش... انتظار نداشته باش طرفدارهات بهت اظهار علاقه نکنند و فقط جواب سوال هات رو بدن... ما طرفدارهات به عشق اينکه يه روز بيای ايران و کنسرت بدی روزمونو شب می کنيم پس دلخور نباش اگه بهت اظهار علاقه کنيم و سوالات رو بی جواب بذاريم. اما در مورد سوالت بايد بگم ما به اين دنيا بدهکاريم... اين دنيا چند ميليارد سال از سنش گذشته و تازه چند هزار ساله که برای ظهور بشر آماده شده... پس جهانی که ميليارد ها سال خودشو آماده مي کرده تا ميزبان اين بشريت باشه به گردن ما حق بزرگی داره... وظيفه ما اينه که دنيا رو بسازيم... هرچه بهتر... نه اينکه دنيايی که بعد از اين همه مدت به دست ما رسيده توی چند هزار سال اونو نابود کنيم... بايد بسازيمش... خوشحال می شم اگه به وبلاگ من هم سری بزنی... بزرگترين افتخار زندگی ام خواهد بود... دوستت دارم مارکوپولو | April 21, 2007 02:53 AMبا هزاران سلام و درود. هميشه يکی از آرزوهامه که در يکی از کنسرت هات باشم و شما را از نزديک ببينم. خيلی دوستت دارم بهرام | April 20, 2007 01:22 AMسلام آقای اقبالی. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید. آقای اقبالی نمیدونم شما فیلم اخراجی ها رو دید یا نه ، اگه ندید بهت توصیه میکنم ببینی خیلی جالب با عرض سلام و خسته نباشی. فقط ميتونم بگم قدر اين رسالتو که به گردنته بدان چون برای يه دنيا باور و الگوئي ..... و راه بسيار طولانی در پيش داری (هيچ موقع دلم نمی خواد جای شما باشم چون مسئوليت بسيار سختيه) من هم يک سری توانايی هائی در اين زمينه دارم دوست داشتی در خدمتم.موفق باشی حامد | April 16, 2007 12:53 AMسلام داريوش جان. در کودکی فيلمی ديدم که ابی در آخرش می خواند. پرسيدم اين صدای کيست؟ مادرم خنديد و به من ۶ ساله که از تاثير آهنگ "حالا ديگر تو رو داشتن خياله" گريه می کردم گفت صدای داريوشه! مادرم دروغ گفت اما من از آن روز به بعد به دنبال اين آهنگ تمام کاست های تو را گرفتم و گوش دادم. روزی شد که دانستم تفاوت ابی با داريوش چيست ولی باز من ماندم و صدای زيباي تو. امروز من در اصفهان هستم در کنار دختری که احساس می کنم دوستش دارم. او هم خيلی تو را دوست دارد. من در يک کنسرت تو بودم ولی نتوانستم به تو نزديک شوم. اميدوارم من و دوست دخترم در ايران صورت زيبايت را ببوسيم. بخوان هميشه بخوان، برای من و برای خودت برای ايران بخوان. سروش و مريم soroush | April 14, 2007 04:33 AMسلام داريوش جان. داريوش عزيز و دوست داشتنی . مقدس ترين کلمه خداوند زيباترين کلمه عشق پراحساس ترين کلمه نگاه عالی ترين کلمه دوستی تلخ ترين کلمه جدايی دردناکترين کلمه خيانت بدترين کلمه تمسخر و آشنا ترين کلمه تو!!! ديگه نمی دانم چی برات بنويسم فقط يادآوری به شما برای آن درخواست که از شما داشتم در مورد آهنگ های قديمی که ميخواستم. m | April 14, 2007 04:22 AMبا سلام و درود: من يكی از هواداران شما در ايران هستم. از وقتی 15 ساله بودم (در سالهاي 54-55) تا اكنون 48 ساله هستم. سروده ای دارم كه چند خط از آن را برايتان می فرستم. دوست دارم اگر مورد قبولتان بود از آن استفاده كنيد. در صورت تمايل از طريق ایمیل به من اطلاع دهيد تا به صورت ایمیل كامل برايتان ارسال كنم: باز هم سلام. من محسنم که برای شما پیغامی با موضوع زنگار نبندد فولاد آزادی فرستادم. غرض از مزاحمت اینه که من یک شوی تصویری برای شما درست کردم که سیاسی هم هست می خواستم اگه اجازه بدید و براتون مشکل ساز نمیشه تکثیرش کنم و تو اینترنت بگذارم خوش حال میشم نظرتون رو بدید به ایملم اگه هم افتخار بدید براتون ارسال کنم البته اگه لطف کنید و ایملتون رو به من بدید اگر هم قابل ندونستید که هیچی، چیزی از علاقه من به شما کم نمیشه.. منتظرم به امید دیدار محسن | April 11, 2007 11:06 AMزنگار نبندد فولاد آزادی داریوش جان همیشه از ماهواره میدیدمت، امروز برای اولین بار وبلاگت رو دیدم و یادداشت های علاقمندانت رو خوندم. کلی حال کردم وقتی داداشم گفت میتونم برات یادداشت بزارم و تو هم بخونیش. شقایق آی شقایق... محمود از مشهد | April 10, 2007 10:42 AMدرود بر تو عزيز. داريوش عزيزم صدای شما هميشه و همه جا در هر حال و هوايی شيرين است. زمانی كه غمگين هستيم فقط صدای تو مرهم درد است. زمانی كه خوشحاليم باز هم صدای تو. زمانی كه عاشق ميشويم باز هم ترانه های زيبای تو... هميشه دوستت داريم. و عشق را در پستوی خانه نهان بايد كرد... ناهيد | April 9, 2007 02:12 AMسلام داريوش عزيز. من يکی از ميليونها طرفدار عاشقت هستم. ترانه های تو مرهمی به زخم ما. داريوش مدتی حس می کنم دلزده شدی و نگران، تو ترانه هات می تونم اين رو حس کنم. البته حق داری وقتی تو يه کنسرت تو هلند چند تا جوون مست داد می زنن شاد بخون ديگه عشقی برای آدم نمی مونه. داريوش بخون مثل قديم، ايران خيلی بيشتر از قبل در سايه دار است. دوست دارم alireza | April 7, 2007 02:33 PMداریوش عزیزم سلام احمدم از اصفهان. یک خواهشی ازت داشتم و اون اینکه اگه میشه سایتتو عوض کن. ما که تو ایرانیم واسه هر یک صفحه سایتت باید بیشتر از ده دقیقه صبر کنیم تا بیاد (تازه اگه بیاد) اونقدر طول میکشه که آدم میترسه روی صفحه بعدی کلیک کنه که باز باعث ده دقیقه صبر کنه. لطفا یک فکری هم به حال ما بچه های داخل ایران بکن. کنسرتاتو که خارجیا میرن، آلبوم اصلتو که خارجیا میخرن، وبسایتم فقط خارجیا باید بتونن ببینن؟ پس تکلیف ما بچه های داخل ایران چیه؟ همین الان که دارم برات اینو مینویسم پنج دقیقه صبر کردم تا صفحه اول سایتت بیاد هنوز به بیست درصد هم نرسیده احمد | April 6, 2007 10:27 AMلحظه های من، انعكاس انتشار رنگ لحظه های توست. من توام و تو تمام هستی منی. بی تو بودن و نبودنم، يكی ست. دوستت دارم ای يگانه مرد آريايی محسن فروغي | April 5, 2007 12:07 PMداريوش جان سلام. من از شيراز برات می نويسم. داريوش دوست دارم و منتظر آلبوم جديدت هستم. قربانت. مجتبی. مجتبی | April 1, 2007 02:42 AMسلام به داریوش عزیز، سال نو بر شما عشق من مبارک. انشاالله که همیشه موفق و پاینده باشی داش ساقی | March 31, 2007 10:45 AMبا عرض سلام. از سايت شما ديدن کردم. در مورد اشخاصی که نظر داده بودن جای تاسف بسياری است. به نظر ميرسد مخاطبان يا قشر غافل جامعه ميباشند يا اشخاص بی هدف و خواهان سرگرمی. ايا در اين روزگار پر مخمصه و دنيای پر آشوب و جامعه از نفس افتاده ما به چنين نظرياتی نيازمند است حقيقتا؟ که جوانان ما نه تنها رو به تعالی و ادراک نيستند بلکه رو به بيهوشی و سر در گمی هستند. من را ببخشيد اما بايد حقيقت را گفت جوانان غافل به خود بياييد. آقای اقبالی به پيام های تبريک و تمجيد نيازی ندارد به اميد دادن های واهی درباره آزادی در صورتی که هنوز نمی دانيد آزادی يعنی چه. از نوع نظرها فرهنگ امام زمانی به خوبي استشمام ميشود. من هرگز از کامپيوتر و اينترنت استفاده نکرده ام، هنگام استفاده دوستم اين سايت را ديدم. حقيقت دارد که روشنفکران از جامعه و ارتباطات گريزانند من روشنفکرم اما متاسفم و ای کاش نبودم. خيلی چاکرتيم.... به صليب صدا مصلوبم ای دوست، تو گمان مبری مغلوبم ای دوست بهمن | March 29, 2007 08:21 AMبوی لطيف بهار بوی عطر سفره هفت سين يه اشتياق قديمی يه قدمت نوروز باز هم يه سال جديد. نوروز ۸۶ مبارک mahin | March 26, 2007 07:37 AMبا عرض سلام و خسته نباشيد و تبريک سال نو. داريوش جونم خدا قوت. من علی هستم ۲۰ ساله از مشهد. اين اولين باريه که اينجا نظر می دم. نظر که چه عرض کنم اينم بهونه منه ديگه ۱۰ بار نوشتم و پاک کردم آخرش فقط می تونم بگم تو زندگی خيلی چيزها داشتم و دارم خيلی چيزها هم ندارم ولی به يچی می بالم (دوست دارم) عيد کوروش را بر پيامبر آزادی (داريوش اقبالی فرزند خلف نژاد آريای) تبريک ميگويم و از حضرت دوست برای ايشان طلب عمری طولانی توام با شرافت و کرامت مينمايم. shahram | March 25, 2007 05:27 AMسلام، آقای داريوش چندين بار خواستم گفتگوی شما با راديو آمريکا را از وب سايت شما ببينم و آنقدر سرعت اينترنت در اينجا کم است که روی هم رفته تاکنون در حدود ده ساعت برای اينکار منتظر بوده ام و فقط توانستم تا آخر شعری که در مورد شطرنج خوانديد را ببينم آيا می توانم از شما درخواست کنم که فايل آن را به صورت صوتی و کم حجم برايم بفرستيد. با سپاس ali | March 24, 2007 11:14 PMسلام آقای اقبالی، سال نو مبارک و امیدوارم در این سال بهترین و شیرین ترین خاطرات رو بدست بیاری، به نظر من ما نه بدهکاریم نه طلب کار چون این دنیا آنقدر بی ارزش هست که نه میتونیم خودمونو بدهکارش بدونیم نه طلبکار ، ولی باید زندگی کرد خوب هم زندگی کرد دنیا رو اونجوری که مارو میبینه نگاه کنیم یعنی مثل یه مسافر چون این دنیا سالیانه درازه که رهگذاره خیلی از انسان ها بود و کسی نتونسته از دست عفریت مرگ فرار کنه؛ چه خوب چه بد همه یه روز میریم. به نام خداوند يکتا که صدای داريوش را به او امانت داد. سلام، داريوش چرا به ايران نميايی؟ مگر دوستدار ايران نيستی؟ تو با اين محبوبيتی که در ايران داری همه کار می توانی بکنی پس چرا... یک ایرانی | March 24, 2007 08:03 AMسلام ای بزرگ موندنی... سال نو بر تو مبارک. امیدوارم با کمک پروردگار در همه امور زندگیت موفق باشی... مدتیه که یک سری آهنگ به نام اهنگهای به اصطلاح بی بام تو منتشر میشه توی اینترنت که من بعد از بیست سال شنیدن صدات بعضی وقتا دو به شک میشم. لطفا یه توضیحی بده یا لیستی از آهنگهای بی بام واقعی خودت منتشر کن. آسمانی باشی عزیز... حسین | March 22, 2007 05:18 AMبا سلام... اميدوارم سال ۸۶ سالی خوب و پر از شادی برای تو و خانواده ات باشد. من از عاشقان صدای تو و ترانه هايت هستم. اينو بدون يک نفر تو ايران هميشه به فکرته اونم من هستم. خدا کنه اين مطلب و بخونی و اگه تونستی يه جواب کوتاه بدی. در ضمن اين سبک خوندن رو خودت انتخاب کردی يا اتفاقی تو مسيرش افتادی؟ با تشکر یوسف | March 20, 2007 04:18 PMسلام داریوش. پيشاپيش عيد و بهت تبريک مي گم و سال خوبی رو برای تو عزيز و خانواده ی محترم آرزومندم ميلاد نازنين رو از طرف ما ببوس. به اميد اينکه سال ديگه به جای دبی در زير سقف مملکت خودمون کنسرت داشته باشی... amir dariush | March 20, 2007 01:28 AMبا سلام به آقاي اقبالی: سال نو بر شما مبارک. اگر ممکن است از عکس هاي خود برايم بفرستيد. با سپاس سینا سعیدی | March 17, 2007 10:16 AMداريوش عزيز سلام. بزرگترين مشکل جوامعی مثل ما عدم آگاهی توده هاست، اين عدم آگاهی در هر زمينه ای که وجود داشته باشد برای آن جامعه ويران کننده است. اعتياد؛ فقر؛ بدبختی؛ استثمار؛ استبداد و ... زاده آن است و تا توده ها آگاه نشوند اتفاقی رخ نخواهد داد و ما همچنان با جا معه ای درگير اعتياد؛ استبداد زده و به تاراج رفته روبرو خواهيم بود. داريوش عزيز سلام ... من در تهران ساكن هستم ..از دوران نوجوانی كه صدای جاويدان تو را با آن آهنگهای مخملين بر بستر اشعار ماندگار شنيدم آنچنان دل بستم كه با صدای تو زندگی كردم ...در جايی كه متفاوت بودن مساوی است با نيست شدن!... كلام تو ناجی روح سركش من بود ..داريوش جان خوشحالم كه اينجا اين فرصت دست داد تا از تو تقدير كنم و بگويم با صدای تو زندگی را آغاز كردم ...ای كاش بتوانم از نزديك زيارتت كنم و لبانت را ببوسم شهريار | March 15, 2007 05:55 PMبا سلام فقط می خواهم بگويم که آقا داريوش بهترينه. زنده باشی. ما خيلی مخلصيم. من دانشجوی دانشگاه کوئينز نيويورک هستم و کنسرت روز ۳ مارچ هم بودم، واقعا محشر بود. دست آقا داريوش درد نکنه. الان هم خوشحالم که بلاگ شما را پيدا کردم. ممنون محمدعلی نوری | March 15, 2007 12:32 PMابر مرد مشرقی این احساس تعهد واقعاً ستودنیست. من به عنوان یه ایرانی افتخار میکنم که هموطنی چون شما دارم. آزاد و سربلند باشی داریوش دوست داشتنی آرش | March 14, 2007 03:05 PMسلام آقای اقبالی. امروز بهاراست، جشن نوروز خواهد مياد. وظیفه خودم دیدم که بیام و این پیروزی رو به شما تبریک بگم. براتون آرزوی موفقیت و سربلندی دارم، من يكی از صدها ثسر كوردم در كردستان عراق كه اشنا با صداى شماى عزيزم. من اسمم لقمان است عاشق انديشه مروف دوست شمام. ميدونيم تو يكی از اين مردمها هستی كه از درد مردم كرد ميفهمند. اميدم بيروز شدن جنابتانه. Luqman | March 12, 2007 04:44 AMداریوش جون سلام کنسرت نیویورکت خیلی عالی بود باور کن هربار که آهنگیو شروع میکردی اشک امانم نمیداد و سرازیر میشد. چه شب زیبا و با شکوهی بود خوب شروع کردی و چه زیبا تموم کردی. دست تو و گروه خوبت و همه همکارات درد نکنه که ما رو با یه دنیا خاطره از جدید و قدیم راهی کردی عکساتو که میدیدم یاد جوونیای خودم افتادم وقتی که همین عکسارو روی دیوارای اطاقم تو ایران داشتم یا با همکلاسیا رد و بدل میکردیم. خیلی خاطره ها یادم رفته بود که برام زنده کردی داریوش مرسی مرسی ترانه | March 7, 2007 12:17 PMدرود به همه دوستان، به نظر من رضا راست می گه، هيچ کس به فکر ما نيست ما هم نبايد سنگ ديگران رو به سينه بزنيم فقط بايد به خودمون و مهينمون بیانديشيم و طلب مون رو به زور از اين دنيا بگيريم هامان | March 7, 2007 08:17 AMداريوش عزيزم سلام. نميدونم اينقدر وقت داريد که بتونيد اينهمه نظر رو بخونيد يا نه. فکر هم نميکنم چون از مهر تاکنون چيزی ننوشتيد. شايد مرا دورادور بشناسيد. من ناهيد برادرزاده ی ناهيد رشيدی هستم. ميدونی که چقدر دوستتون دارم. عکسهاتون هم به دستم رسيد. البته اين مال خيلی وقت پيشه ولی اون موقع من نميتونستم باهاتون ارتباط برقرار کنم. الان هم اميد چندانی ندارم که شما نامه ی منو خونده باشيد يا نه. فقط ميخواستم بگم واقعا دوستتون دارم و صدای گرم و مهربون شما تو شبهای تنهايی و دلگيريم و يا تو روزهای شوق و ذوق عاشقيم به من دلگرمی ميده و آرومم ميکنه. باز هم ميگم دوستتون دارم. و اميدوارم اين نامه رو بخونيد. nahid | March 6, 2007 09:51 PMوطن نام تو نام نامداران، همه فصل تو بادا نوبهاران، وطن سبزی سپیدی سرخ گونی، مبادا دشمنت را جز زبونی... سلام داريوش عزيز. داريوش عزيز در اين دنيای كنونی تنها دم و بازدم برای انسان ها مانده. چنگ زدن به اين دنيا و كندن از اين و آن تابوی زيستن شده است. داريوش عزيز فكر اين كه فرد در خلوت خود و با وجدان خود در پی اين باشد كه در اين دنيا چه كرده و در كجاست در فكر خيلی از آدم های كنونی پوسيده است. داريوش عزيز به خدا برای من كندن از اين دنيا هديه ايست از طرف او كه يكتاترين است. و در پايان سپاس مي گويم تو را كه مفيد بودن را می آموزی و بدان كه همه ما حس كرده ايم بودنت را در تمام لحظاتمان emandariush | March 6, 2007 08:26 AMسلام داريوش عزيزم... اميدوارم هميشه در کارها و اهدافتان پيروز باشيد. من معتقدم همه انسانها به يکديگر بدهکاريم يک دنيا عشق و علاقه يک دنيا صداقت و پاکی تا يکديگر را انگونه که هستيم بنگريم... در پناه خدا! شیرین | March 1, 2007 03:31 AMکس نیست که این مملکت را از خطر بخشد نجات، قرنها باید که یک مرد کار آید حیاط... داریوش خیلی دوستت دارم، به امید آزادی محسن | February 27, 2007 02:34 PMداریوش جان بسیار خواستهام با تو تماس داشته باشم اما نشده، کاش ایمیل شما را داشتم، اگر میخوانی و فرصت داری برایم ایمیل خود را بگذار چون حرفهای نگفته با تو دارم... فؤاد | February 27, 2007 12:37 PMداریوش عزیز، فکر می کنم مدت 1 سالی از زمانی که در سیدنی برای اولین بار دیدمت بگذره. خوشحال شدم که بالاخره بعد از 29 سال زندگی این فرصت پیش اومد، هرچند که من رو ندیدی و نمیشناسی ولی چه اهمیت داره پیامی رو که سالهاست داری تو آهنگات می دی رو تازه دارم میفهم. می دونم این نامه از حد یک نت کوچولوی وب لاگ زیاد تر خواهد شد ولی بهت اطمینان میدم ارزش خوندنش رو خواهد داشت و پشیمون، امیدوارم نشی! داريوش گرامي اميد كه پيروز باشی. بزرگوار اگه بخوام برات ترانه ارسال كنم چگونه انجامش بدم و بدانم كه دريافت كردی؟ حسين | February 27, 2007 02:55 AMسلام بر طلایه دار آزاداندیشی و آزادیخواهی در ایران استاد داریوش اقبالی. امیدوارم برسه روزی که فریاد برآریم در کشور ما سرب سوزان نیست پاسخ گر بپرسی از عدالت هر ره دگر بود مسدود جز راه شرافت ، استاد از این همه ستمی که به مردم سرزمینم از سوی این رجال از خدا بی خبر میشه دلم میسوزد، دلم میسوزد که این نامردمان بنام دین سر دین را بریدند و صدای آزادی را در نطفه خفه کرده اند این بیشرفان که به دروغ ادعای حکومت عدل علی (ع) را دارند با هزاران ترفند مردم را به خیابانها کشیدند و نظام پهلوی بی عرضه را سرنگون کردند. به دروغ هزاران وعده رفاه به مردم مظلوم وطنم دادند که اکثر آن وعده های دروغین هنوز هم میسر نشده چندی نگذشت که جنگ از سوی ایادی مستکبر و چشم تنگ جهان به سرزمین مادریم تحمیل شد و مردم کشورم را به تکاپو وا داشت تا از کیان پاک یادگار قوم آریا ایران آزاد دفاع کنند و ریشه متجاوز را قطع نمایند و در این راه بهترین غنچه های وطن پرپر شدند آری زمانی که جادوگر پیر شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر میداد نمی فهمید که چه خانواده هایی داغ عزیزان خویش را می بینند چندی نگذشت که این شیوخ از خدا بی خبر که مثل آنان مانند طلحه و زبیر ، معاویه و یزید و دیگران است با هزار ترفند مردم زخم دیده وطنم را به اصطلاح خودشان در صحنه نگه داشته اند. آری اینان همان کسانی هستند که بهترین سرمایه ها، امکانات و تفریح ها برای آنان است کسانی که همیشه کشورهای دیگر را از لحاظ فساد و فقر مورد تمسخر قرار میدند در حالی که بدترین فسادهای مالی و اخلاقی در حکومت این شیوخ نجس داره رخ میده و در این برهه زمانی با روی کار آوردن یک آدم فاشیست که خودش را به دروغ نائب مهدی موعود میداند و با کارهای ابلهانه از قبیل نامه نوشتن به سران دول جهان که آنها را به دین و آزادی فرا میخواند. خدایا این چه مصیبتی ست واقعاً کسی نیست به این ابله بگوید مگر در کشور ما دین و آزادی رعایت میشود که برای دیگر همتاهای خود نامه مینویسی مثلاً میخوای کار پیامبر را تکرار کنی به والله این ها همه ریا و نیرنگ است می خواهند اندیشه و قدرت تفکر مردم ایران را خشک نمایند. صحبت در این باره زیادست ما قصد داریم تا با کمک شما ابر مرد مشرقی استاد داریوش اقبالی فریاد آزادی و حق طلبیمان را از این نامردمان بستانیم. گویی در این لحظه به یاد این بیت زیبایی که از زبان شما جاری شده رسیده ام که میفرماید: برای گفتن من شعر هم به گل مانده نمانده عمری صدها سخن به دل مانده با عرض سلام و تبريك پيشاپيش عيد نوروز به هموطن و دوست هميشگی از ديروز تا به امروز داريوش عزيز مانيا | February 25, 2007 02:51 PMسلام به دوستان عزیز. در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی، کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی.... تولدت مبارک. ببخشید که دیر رسیدم، به هر حال موفق باشی. اگه شد به ما سر بزن، یا علی زندونی | February 24, 2007 11:50 PMنوکرتيم کاکو، خيلی ميخوامت. فقط بگم: ياد تو هر جا که هستم با منه. خوب + خوش + خرم + سر حال باشی هميشه. ما برو بچه های شيراز = دوست داريم arash | February 23, 2007 01:07 PMسلام داریوش جان... میخواستم ببینم شما عید امسال هم مثل پارسال دوبی کنسرت دارین یا نه... اگه کنسرتی در دوبی دارین تو سایتتون بزارین. خیلی دوست دارم، خداحافظ. mandana | February 22, 2007 01:32 AMسلام ابر مرد مشرقی، شما باعث افتخار ايران و تمام طرفداران خود هستی. از صميم قلب دوست دارم به خاطر تمام آهنگ ها و فعاليت ها و شخصيت بزرگت. از شما خواهشی داشتم مبنی بر اطلاع رسانی جامع کامل در مورد فعاليت های هنری خود بخصوص کارهای جديد در سايت خودتان و تقاضا داشتم در مورد سرانجام آلبوم صفر اطلاعاتی بدهيد؟ با احترام و سپاس فراوان babak | February 21, 2007 09:19 PMداريوش را چنين که هست ميشناسم سجاد | February 20, 2007 07:06 AMسلام داريوش جان من عاشقتم می دونم گذشته ولی باز هم تولدت مبارک من و عموم عاشق تو بوديم ولی.... ۵۰ روز پيش عموم فوت کرد و يکي از طرفدارات کم شد من نوکرتم علی(ساقی) | February 20, 2007 04:21 AMسلام داريوش جان، اميدوارم که روز به روز آهنگ های عالی و تک اجرا کنيد. داريوش جان من خيلی خيلی شما رو دوست دارم و وقتی که صدای شمارو می شنوم جانی دوباره می گيرم. بخدا خيلی دوست دارم که يه روزی شما رو از نزديک ببينم. داريوش جان من چند دفعه ديگه برای شما پيغام گذاشته بودم که من دلم می خواد همه آهنگ های قديمی شمارا داشته باشم البته ثصويری آنها رو و از شما راهنمايی خواستم تا آنها را به دست بيارم ولی شما جواب منو ندادين و من هنوز منتظر جواب شما هستم. داريوش جان من هميشه منتظر صدای گرم و عاليت هستم. به اميد ديدار مهین | February 20, 2007 01:50 AMنمی خواهم و نمی توانم نا اميد شوم؛ همواره سعی كرده ام تا برای ساختن جهانی سالم، پاك و عاری از هر چه نازيبايی است؛ تا آخرين حد ممكن تلاش كنم. بسيار خرسند می شوم زمانی كه می بينم مردان با همتی همچون شما همانند يك ابرمرد بزرگ مشرقی سعی دارند تا زيباييهای درون خويش را با ديگران به مساوات تقسيم نمايند. ای كاش ديگران قادر باشند تا اين صفا و صميميت را بدرستی درك كنند. ولی اگر هم درك نكنند باز هم برای يگانه ياور هميشه مؤمن ما تفاوت چندانی نمی كند؛ چرا كه او با تمام وجود، درون زيبای خويش را به ديگران ارزانی داشته است و هيچگاه از اين هدف دست نخواهد شُست. چرا، واقعاً چرا اينگونه است؟ پاسخ كاملاً روشن است؛ زيرا گل بارون زده ی ما، بقاءِ خويش را در رهايی ديگران می داند. آری او با رهايی يك انسان، به اوج شكوفايی و خوشبختی می رسد؛ به درجه ای از معرفت می رسد كه تنها يك ابرمرد با صفای ديگر درك می كند كه او چه می گويد و چگونه به جهان مینگرد. درك می كنم كه تا چه اندازه سخت و دشوار است هنگاميكه هيچكس بدرستی آنچه را در ماورای ذهن انسان مي گذرد؛ درك نكند و نداند او چه می گويد و از چه دلگير است و چرا و به چه اميدی تلاش می كند. اما مردان بزرگ، روح بزرگی نيز دارند و قادرند تا در عين بزرگترين تنهايی، احساس آرامشی وصف ناشدنی در درون خويش داشته باشند و اين آرامش، عين خوشبختی و كمال است كه نصيب هر انسانی نمی شود. آری درد يك ياور هميشه مؤمن را تنها يك نفر از جنس خود او درك می كند. مشخصات چه كشوری است؟ 20 ميليون فقير، 7 ميليون بيكار، 4 ميليون معتاد، 300 هزار زن تن فروش، 14 ميليون بيمار روانى، 600 هزار كودك كارگر، يك و نيم ميليون محروم از تحصيل، 8 ميليون بيسواد، 180 هزار نابغه فرارى با 30 تريليون و 400 ميليارد تومان خسارت ناشى از فرار مغزها، 450 هزار تصادف در سال، 40 هزار بيمار ايدزی، سن بزهكاری زير 10 سال، كف سنی فحشا 14 سال، و كف سنی اعتياد 13 سال و... اين ويرانه ايران ماست. پيمان | February 19, 2007 06:44 PMدرود بر تو داريوش، می دونی ما طلبکاريم از آنهايی که ما رو از خيلی چيزهايی که در روند طبيعی صد سال اخير بايد می داشتيم محروم کردند. در بيست و هشت مرداد، در ۱۳۰۰ در سال ۵۷ و دوم خرداد. اما ازون سو بدهکاريم به فرزندان مون که اونها رو محروم کرديم از کارهايی که بايد می کرديم و نکرديم. كورش | February 18, 2007 11:31 AMسلام خسته نباشيد. شما نوشته هاتون هم مثل صداتون محشره. متاسفانه مردم کشور ما با هم متحد نيستن، اونايی که حرفشون يکيه اونقدر کلمات مختلف به کار ميبرن که طرف مقابلشون نميفهمه که با هم همفکرن و سر هر چيزی نزاع ميکنن. از يکی از آدمای قديمی که در زمان شاه هم زندگی ميکرد شنيدم که ميگفت شاه خودش لياقت نداشت که اينا اومدن جاش. آره شاه بايد خونريزی راه مينداخت تا اينا بفهمن که لياقت داشت. اگه اون نبود الان خيلي از زنا هنوز تو حرمسرا بودن. اون اجازه نميداد که يه مرد در عين حال دو تا زن داشته باشه اما الان چی؟ هيچ چيز حرمت نداره. و ما هم که دست به دست هم نميديم مگر خدا بهمون رحم کنه. وقت مبارکتون رو گرفتم sepideh | February 16, 2007 11:56 PMسلام سلام اول از همه تولد داريوش عزيزم را تبريک ميگويم هر چند گذشته ولی خوب ما پايمان به زنجير هست تا بتوانم اول به اينجا سر می زنم. مدتی است چراغ اميد در دلمان خاموش شده مخصوصا در دل ما جوانان. من ۲۰ سالمه انقدر بدبختی کشيدم راضيم همين الان بميرم، من برای آزادی می جنگم. نه زندان نه شکنجه نه مرگ هيچ چيزی من را نمی هراساند. اين را به آنان ميگويم که مرا هميشه مرا يک آدم کافر می خوانند چون از حقوقم دفاع کرده ام. اينان مرا می زنند، ای خدا چرا چرا؟ کو سازمان ملل کجاست؟ بياد جای شکنجه ها رو نشان بدم. داريوش جان دوستت دارم همه اميد منی. داريوش عزيزم در آخر طبق معمول طلب آزادی برای جهان می کنم و معذرت می خواهم اگر اين مسائل را اينجا ذکر کردم. دوستت دارم خداحافظ arshia | February 16, 2007 02:27 PMدووووووووووووووووووووووووووووووست دارم داريوش نازنينم sara | February 14, 2007 01:13 PMسلام داريوش جان ميخواستم بگم که خيلی دوست داريم ali mojtabaie | February 14, 2007 05:00 AMداريوش جان حرف زياده. بعد از کلی فکر کردن نتونستم تصميم بگيرم چی بنويسم ولی لابد می نوشتم. فقط اينو بگو که به اندازه حسرت داشتن ايرانی ـروی برج دنيا و نه همچون سايه ای زير پاها- حسرت داشتن دوست و همدمی همچون تو را دارم. در اوج می خواهمت وحید | February 14, 2007 02:46 AMسلامی دوباره به داریوش ایران..... پسرم وقتی که تو دنیا بیای... چراغ خونه مو روشن میکنی.... اگر درست شنیده باشم به مبارکی چراغ خانه ات روشن تر از همیشه شده است ...اگر هم نه ...خیالی نیست. بهر حال در صورت درست بودن خبر از صمیم قلب امیدوارم نورسیده -- پرچمدار --اندیشه شکوه 2500 ساله و عدالت مداری 1400 ساله شاخص ایرانی باشد .... که شکوه مندی و عدالت محوری -دو بال - انکار ناپذیر ایرانی بودن واقعی و انکار آن آرزوی دشمنان این مرز و بوم برای --خود درگیر --کردن و ناکام گذاشتن تلاشهای دلسوزان این سرزمین بوده و هست و همواره خواهد بود. امیدوار و سربلند باشید رضا آزادی | February 13, 2007 10:28 AMشرمنده كه دير شد ول عزيزم تولدت مبارك. به اميد ديدار تو ايران ناشناس | February 10, 2007 02:22 PMسلام داريوش جون. ميشه ترتيب آلبومایی که خوندی را خودت بگی؟ باور ميکنی هر کسی يه نظری ميده؟ همچنين می خواستم خواهش کنم اون آهنگايی که قبلاْ خوندی و الان وجود نداره را بازخوانی کنی. مثل آهنگ آه عشق و سال صفر. باور کن هرچی مي گرديم کسی نداره. می دونم اينجا جای اين حرفا نيست اما باور کن راه دسترسی ديگه ای به شما نداشتم shohre | February 8, 2007 08:38 AMمنم مثل بقيه و البته با يه كم تاخير تبريك ميگم. vahid | February 7, 2007 03:19 PMسلام داريوش عزيز از تو گفتن برايم سخت است. تنها جمله ای که می تونم بگم اينه که من با صدای تو آميخته ام. راستی می دونم سرتون شلوغه و.... من آدرس وبلاگمو نوشتم خواستی بيا می خوام تنهاييمو با تو قسمت کنم. در پناه حق شهريار | February 7, 2007 07:39 AMبه نظر من هيچكدوم. خود كرده را تدبير نيست آشنا | February 7, 2007 07:07 AMآقای اقبالی، میلادتان مبارک باد. افتخار ما ایرانیان هستید که چنین هنرمند متعهد و آزاداندیش و کسی که به آن چه می خواند اعتقاد دارد و عمل می کند داریم. سلامت باشید بابک رازی | February 7, 2007 05:14 AMداریوش جان، تولدت فرخنده ات مبارک باد ای آزاد مرد آریایی. کاش باشی، همیشه باشی، نه برای من، نه برای او، برای ما، برای ایران... فرامرز | February 6, 2007 02:05 PMداریوش عزیز: تولدت همچون روییدن گل همیشه بهار در نیمه ی زمستان و نامت در خور وجود اهوراییت است. تولدت مبارک. به امید روزی که در کنار خودت این خجسته روز را جشن بگیریم. حبیب | February 5, 2007 11:13 AMدرودی دوباره به داریوش ایران، تولدت فرخنده ای که می اندیشی، آزاد می اندیشی. (بهرحال اهل اندیشه بودن در گرداب وحشت زای مدعیان خودپسند مردم سالاری جهانی تحمیلی به ضرب بمب های خوشه ای تاخیری و گلوله های اورانیوم غنیمت است.) آرزومند پیوستن قطره ها به دریای ایران خواهی واقعی -- اقیانوس انسانهای تلاشمند که شیشه عینکشان دودی نیست رضا آزادی | February 5, 2007 09:24 AMسلام اي بزرگ موندنی... ميلادت مبارک... توطئه دشمنان دوست نما اثری نداره. همه دوستت داريم. آسمانی باشی عزيز... حسین | February 5, 2007 03:42 AMای یگانه صدای بی تکرار، ای ابر مرد مشرقی و ای زاده نسل آریا، میلادت مبارک باد. به امید دیدارت در وطن مهرداد | February 5, 2007 03:01 AMسلام به داريوش عزيز . جاودانه مرد صدا. داريوش جان اين روز عزيزو صميمانه بهت تبريک ميگم. و بهترين آرزوها رو برات دارم . و ميلاد کوچولوم از طرف ما ببوس. دوستدارت مسلم (يه عشق داريوش) moslem | February 4, 2007 01:42 PMداریوش جان: تولدت مبارک. خیلی دوستت دارم. آتنا - 10 ساله از ایران. آتنا بهمنی | February 4, 2007 08:16 AMداریوش عزیز سالروز شکفته شدنت طلوع همه ی زیبایی هاست. عاشقانه دوستت دارم parham | February 4, 2007 07:54 AMتولدت مبارک! دوست همیشگی | February 4, 2007 07:02 AMسلام داريوش عزيز .... پنجاه و ششمين سالروز ميلادت رو خدمت شما نازنين و خانواده محترمت تبريک عرض می کنم .... به اميد جشن گرفتن تولدت در ميهن عزيزمان. بدرود محمد رضا | February 4, 2007 06:42 AMداریوش عزیز ای صدای نور تو شب پوسیدنی، سالروز میلاد سبزت رو تبریک می گم. همیشه موفق باشی. به امید روزی که تو ایران تولدت رو جشن بگیریم با حضور خودت. همیشه دوستت داریـم. mohammad | February 4, 2007 01:39 AMداریوش جان! (۱۵ بهمن) طلوع میلاد تو را در شب بی سحر گرامی میداریم! همواره زنده و پاینده باشی! علی | February 3, 2007 09:25 AMداريوش جان: تولدت مبارک. به اميد روزی که با حضور سبزت اين خجسته ميلاد را به جشن و سرور بنشينيم. پاينده باشی. sama | February 3, 2007 06:32 AMبا سلام به ابر مرد مشرقی ايران، در درجه اول تولد شما را تبريک ميگم. اميدوارم سالهای دراز باشی و برای ملت خود خدمت کنيد. رنج هست، مرگ هست، اندوه جدايی هست، اما آرامش نيز هست، شادی هست، رقص هست، خدا هست. اگه دوست داشتی به زندان ما سر بزنيد. يا علی زندونی | February 3, 2007 12:13 AMپانزدهم بهمن سالروز تولد پيامبر آزادی (داريوش اقبالی) بر عاشقان ايشان مبارک باد. باشد که حضرت عشق، ايشان را سايه رحمت خويش محفوظ بنمايد. و از اين که تاريخ تولد خودم مقارن با چنين روزی است، مايه مباهات و افتخار خويش می دانم. شهرام حور | February 2, 2007 10:47 AMالملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم. یک مملکت با (حکومت) کفر باقی خواهد ماند ولی با (حکومت ) ظلم، هرگز! آرش | February 2, 2007 10:04 AMداریوش عزیز سلام . من با تمام شعرهای تو زندگی کردم. و این را بگویم که شما کتاب شعر و معنا هستید. اینقدر شما را دوست دارم که نام من را در محل داریوش صدا می زنند. فیلم فریاد زیر آب شما را بالغ بر ۵۰ بار دیدم و لذت می برم. داریوش جان آیا کار جدید در راه است. سلام ما را به دخترت بیتای عزیز برسان. و نام پسرت را برایم بگو طرفدار داریوش 39 ساله | February 2, 2007 05:15 AMبا سلام.. داريوش عزيز تولدت مبارک مسلم و يوسف | February 1, 2007 12:26 AMسلام به داريوش عزيز. از وقتی که چشمم رو باز کردم، اسلام دین من بود. نمیگم دین بدیه، ولی حق انتخاب هم نداشتم، با همون به دنیا اومدم و با همون هم می میرم (توی این کوچه به دنیا اومدیم، توی این کوچه...) همه ی نسل امروز فقط "مسلمان زاده" هستند و نه "مسلمان". از طرفی هم از وقتی دست راست و چپم رو شناختم، خمینی رهبرم بود و جمهوری اسلامی ایران هم کشورم، اینم که حق انتخاب نداشتم و از همون اول زندگیم گذاشتن توی دامنم. رفتیم مدرسه، به زور سر نماز جماعت نشوندنمون و به زور مرگ بر آمریکا و خمینی رهبر ماست و خامنه ای دلبر ماست گفتیم. شبش با داریوش می خوندیم: یاران منشینید خموش، ولی صبحش می رفتیم مدرسه یا سر کار و خاموش می نشستیم. حالا هم بیست و سه سالمه و مثل هزار تا همسن و سال خودم، داریم توی هم می لولیم و نمی فهمیم کی روزمون شب میشه و کی شبمون روز. نمی دونیم و نفهمیدیم که از اول اصلا چی مال ما بوده که حالا بخواهیم طلبشو داشته باشیم، یا چی مال ما نبوده که بخواهیم بدهیشو بدیم. آره داریوش جان، اون پارچه سفیدی که بیست و سه سال پیش وقت به دنیا اومدن، دورمون کشیدن، همون پارچه هم کفن ما بود و خبر نداشتیم. به دنیا اومدن و آغاز زندگی ما یک توهم بود، نگو جایی به دنیا اومدیم که از همون اول مرده بودیم. از اون نقطه تولد هم تا نقطه مرگ، چهل پنجاه سال می چرخیم و روزمرگی میکنیم و فکر می کنیم زنده ایم و داریم زندگی می کنیم. اینه زندگی ما برادر، یا بهتره بگم اینه مُردگی ما برادر... حمید | January 30, 2007 01:54 PMبا سلام و آرزوی پیروزی بر زمان: من در قالب فکری خودم دنیا رو به خودم بدهکار می دانم دنیا بود که این افکار و سوالات رو در ذهن من پروراند و حالا با سوالاتی رو به رو هستم که قسمت عمده مغزم رو به اصلاح این گونه افکار پرداختم. خدا کیست؟ چیست؟ علت؟ دلیل؟ چه خواهد شد؟ چرا؟ و... هزاران سوال بی جواب. آزادی چیست؟ کیست؟ در قالب من و ما است؟ تعریف و قالبش در من است یا دنیا؟ اسلام چیست؟ آیا راست است؟ آیا منصفانه است؟ آیا لازم است؟ آیا خاموش بماند؟ دلیل بد بختی افکار ملت ریشه افکار اسلامی دارد؟ آیا خدا هم از آفرینش پشیمان است؟ پس چه بوده است مراد وی از این ساختنم؟ زندگی در قالب بی آری زیباست یا در قالب عرفان؟ صادق و مولانا و محمد و خیام سبب پیدایش افکارشان چیست ؟ عاقبت تمامی سوالات بی جوابم ختم میشود به یک سوال: همه به دنبال چه هستیم؟ سلام، خدايا به عمر داريوشم بيافزای. شکرانه اش با من. benyamin t | January 30, 2007 07:04 AMداريوش جان سلام. مزاحمت نميخوام بشم، فقط ميخواستم بگم که به یادت هستم و هنوزم تو اين دنيای پر زرق و برق و متنوع، آلبومای بی زرق و برق تو رو به همه اين زرق و برق امروزِ ترجيح ميدم. خلاصه کلام اين که من از اينکه در اين مملکت کسانی مانند تو (هنوز) تک و توک وجود دارند بسيار خوشحالم، چون ملت ما روی هم رفته يک ملت بسيار ضعیف کش و فرصت طلب است. روزی روزگاری امثال مزدکان بودند، تختی مانند ها بودن، خود تو بودی، ولی تمام اين انسانهای ایران دوست به دست همين ملت بی چشم و رو کشته شدن، بهشون خيانت شد و آخر از بين رفتن. هدف از اين چند خط اين که داريوش جان، اتفاقا به عنوانِ يک ايرانی خيلی خوبه که انسان غرور داشته باشه و حتی اگه دم مرگ هم بود دست به دامان اين ملت نشه که منت سرش بذارن. اين ملت در تاريخ خودش نشون داده که هميشه بزرگانش رو به دست خودش پای جوخه دار برده و بهش خيانت کرده. يک ملت طلبکار، و روی هم رفته بی چشم و رو و بی بن. ملتی که امثال شاملو رو به حال خودش ول کردن در صورتی که در هرکجای ديگر اين دنيا چنين انسانی رو خيابون به نامش ميکردن. من شخصا به اين زندگی نه بدهکارم نه طلبی ازش دارم. نمی دونم چرا اومدم، نمی دونم کجا ميرم، به خدا و پیغمبرم ايمان ندارم. نمی دونم چرا زندگی می کنم که بتونم حالا درصد طلب و بدهی ام را تخمین بزنم. هرکی ميگه می دونه واسه چی زندگی می کنه خودشو گول ميزنه. اين کارو منم که گاهی می کنم واسه اينکه زندگی رو شيرين تر کنم. می بخشی اگه وقتت رو گرفتم دوست عزيز. هميشه پايدار باشی، هرمز از آلمان. Hormoz | January 30, 2007 04:39 AMسلام؛ اگه اجازه بديد مخاطب كلام آقای اقبالی باشه، نه آقای داريوش. چون نميخوام علاقهمند بودن به صدا و موسيقی ايشون تاثير بذاره بر نوع حركتی كه در اينجا شروع شده. شايد انتظار ميرفت شما، آقای اقبالی، كه از آزادی و استبداد و اين حرفهای قشنگ ميزنيد، (حالا بمونه كه واقعا معتقديد به چيزی كه ميگيد يا منبعيه برای اونچه كه داريوش با اون مطرح شده) در اين ايام محرم كه ايام آزادی و آزادگی بود هم حرف ميزديد. برای من خيلی جالبه چرا اينهمه آدم كه بيرون مرزها دارن زندگی ميكنند و خيلیهاشون هم پشت تريبون و دوربين تلویزيون انسانهای متشخص و دلسوز و آزادی طلب و با ايمان و وطن پرست و ... هستند، هيچ كس نمياد توی همين ممكلت خودش كار كنه! نميتونه؟ ميترسه بگيرنش؟! وكيل بگيره! راهش هست! نظر شما چيه آقای اقبالی؟ Farshooshtar | January 30, 2007 04:18 AMيا درود. اگر موافق باشی، يک بولتن آينه هم درست کنيم. من حاضرم همه مسوولیت را زير نظر آينه متقبل شوم. دست به دست هم enci | January 28, 2007 11:21 PMدوستت دارم ... نه به خاطر چراغانی چشمانت وقتی شقایق را زمزمه میکنی ... به خاطر همه آنچه که بر من ارزانی داشتی ... عشق را ... چگونه بودن را ... معلم عشق من .... ای شعله شکوه من ... همیشه بمان کاوه | January 28, 2007 02:18 PMسلام داريوش عزيز من يکی از فدايان شما هستم با صدايتان بزرگ شدم و با صدايتان زندگی می کنم لطفا بگوييد از دست ما که در ايران هستيم چه کاری بر می آيد sajad mohamad nia | January 28, 2007 04:42 AMبرای گفتن من شعر هم به گل مانده، نمانده عمری و صدها سخن به دل مانده. سلام داريوش عزيز، مثل هميشه عالی كوچه باغ | January 19, 2007 11:39 AMاول سلام، دوم: نمی دونم کی هستی ای تویی که این نوشته را می خوانی. فقط میدونم چی می خوام و دیگه اینکه به کمک یک انسان نیاز دارم ... منظورم آدمیزاد نیست. فکر کردم داریوش رو انسان تر از دیگر هنرمندانی که در خارج ایران هستند میشناسم و چون جای دیگه ای رو هم نمیشناختم اینجا ایجاد مزاحمت کردم براتون. حقیقت اینه که من یک جوان هستم که در ایران به سر می برم و رپ می کنم... درد جامعه رو در کلامی ساده تر از ترانه می خونم ولی اینجا این کار غیر مجاز محسوب میشه ... به کمک و راهنمایی محتاجم برای اینکه این کار رو در سطح جهان انجام بدم. خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید و پیغام من رو به داریوش عزیز برسانید. با سلام خدمت آقاي اقبالی: اميدوارم كه حال شما خوب باشد. ما ديگر نمی توانيم برنامه های شما را تماشا کنيم. (به دليل جمع آوری ماهوراره ها). لطفا در مورد چگونگی ارتباط سالم با جنس مخالف را هم در وب سايت خود قرار دهيد. چون امروزه بسياری جوانان با اين مشكل روبرو هستند، و نمی دانند كه چگونه با اين مسئله برخود كنند. با سپاس سينا | January 17, 2007 03:53 AMالملک يبغي مع الکفر ولا يبغي مع ضلم . رضا | January 15, 2007 04:45 PMسلام بر آزادی، سلام بر مردم، سلام بر داريوش dariush | January 14, 2007 02:43 PMسلام آقای اقبالی من عارف حسین زاده از طرافداران شما در اهواز هستم. من یک برادر برگتر به نام عادل که به مدت ۱۳ سال اعتیاد داشت خوشبختانه ۷ ماه در مرکز بهبودی اهواز ترک نمودند ایشان بعد از معرفی وبلاگ شما می خواستند به همراه دوستان خود در بهبودی سوالاتی از شما بکند اگر این امکان دارد به من جواب دهید. منتظر جواب شما هستم امیدوارم همیشه سلامت باشید، عارف از اهواز عارف حسین زاده | January 13, 2007 06:48 AMسلام و درود بر ياور هميشه مومن.... داريوش، بايد بگم با داريوش زندگي ميکنم و خواهم کرد، تا زنده ام با داريوش زنده ام. "ياران، ياران منيشينيد خموش... بپا خيزيد اگر باشب پرستان در نبرديد" پرنده مهاجر | January 12, 2007 02:06 AMداريوش جان الان که دارم اين مطلب رو ميفرستم گريه امونم نميده. آخه چرا اين دولت لعنتی ترو از ما، از کشورت و از هموطنانت گرفتو مجبور شدی به کشور غريب بری. من و خيلی از جوونهای گذشته و حال با صدات بزرگ شديمو زندگی کرديم. من صدات و همينطور شخصيتت رو می پرستم به خاطر اون چيزي که هستی نه اينکه تظاهر ميکنی maysam | January 11, 2007 02:06 PMای که بی تو خودمو، تک و تنها می بینم سلامی دیگر به داریوش ایران، واقعا داريوش اسطوره ی جهانی است و برای عاشقان ميخواند...دوست شما شيدا sheda | January 10, 2007 06:21 AMبر انچه دلخواه من است حمله نميبرم خود را به تمامي بر ان می افكنم اگر بر انم تا ديگر بار و ديگر بار بر پای بتوانم خواست راهی جز اينم نيست. شادروان احمد شاملو سلام جناب داريوش باور کنيد مدتهاست به دنبال تماس با شما هستم - من کهيلا هستم - ترانه ها و اشعاری دارم - که ميخواهم برايتان بفرستم تا استفاده کنيد ولی نميدانم به چه آدرسی بايد بفرستم اميدوارم با من تماس بگيريد. kouhila | January 8, 2007 02:08 AMسلام داريوش من اگر من اين چند وقت نبودم تو زندان بودم من زندگيمو برات گفتم برام دعا کن بچه ها به دعای شما هم محتاجم دوستدار ايران و دوستدار همه آزاد انديشان ارشيا arshia | January 7, 2007 02:54 PMسلام عزيز هميشگی، با صدايت در غم و شاديهايم خاطره ها دارم. فرياد هميشگی صلح و آزاديت را می شنوم و پاسخی که هرگز داده نمی شود. متاسفم که باوبلاگت دير آشنا شدم و خوشحالم که می توانم به آرزويم برسم و از تو تشکر کنم. به خصوص به خاطر اين برنامه اعتياد. گرچه فرصت چندانی برايم نيست ولی گاهی برنامه را می بينم. اميدوارم در هدفت موفق باشی. چند روز پيش مطلبی می خواندم از تاريخ ويل دورانت که می گفت اگر تمام شاهان ايران همچون کوروش و داريوش بودند چه بسا سرنوشت ايران چيز ديگری بود. به نظر من هم تا وقتی بيگانگان به ظاهر ايرانی بر ويرانی کشورمان چنگ انداخته اند و مردم هم در خواب غفلت باقی هستند نه تن هايمان ما می شود و نه فرهنگمان و تمدنمان باز می گردد. به اميد روزی که به خود آييم به اميد روزی که هيچ انسانی به جرم انتخاب خويش از وطنش محروم نباشد و به اميد ما شدن همه دنيا. به اميد روزی که گفتار نيک و پندار نيک و کردار نيک بر قلبهای ما حکومت کند. نغمه | January 5, 2007 02:23 PMداريوش جان، ما در خود شكسته ايم و وا مانده ايم كه با اين شكسته هامان كه نمی دانيم چرا و كی شكسته چه كنيم! ما درگير خويشيم! ما درگير خويشانمان نيستيم! هيربد | January 3, 2007 12:10 PMبا سلام علی هستم از ایران .. کارهای هنری تجسمی و ویدیوهایی در زمینه اعتیاد ساخته ام برای ارسال آنها برای شما چکار باید بکنم ali | January 2, 2007 06:15 AMسلام داریوش جان امیداورم خوب باشی خیلی به صدای شما علاقه دارم و خیلی دلم می خواد شما رو ببینم نه ایمیل دارین که براتون ایمیل بدم البته شاید دارین من نمی دونم کاش می شد جواب ما رو می دادین قربان شما جواد جواد | December 31, 2006 05:05 PMسلام، خوبی داريوش من؟ دوستت دارم. من گويم که مرا از قفس آزاد کنيد، قفسم برده به باغيو دلم شاد کنيد. همه با هم بر سر مراز فروغ فرخراد arshia | December 28, 2006 03:02 PMسلام به اسطوره ملی و سالار عاشقان و درود بر آزادی و برابری، داریوش عزیزم هر جا باشی دوست دارم فقط امیدوارم که مطلب منو بخونی. مثل همیشه پیام ها و گفته های شما حرف اول و میزنه ما همه با تو یکصدا هستیم. دوست دارم، شقایق دوری دستات چه سخته، شکستن های بی صدات چه تلخه... کاوه | December 28, 2006 11:47 AMداریوش جان از فلوریدا برات پیام میزارم. با خانواده توی کنسرتای لاس وگاس بودیم و از برنامه زیبات خیلی لذت بردیم. از همه برنامه های دیگه اون سه شب بهتر بود هم برنامت و هم صدات و هم خودت و ویدیوهات هم خیلی خوب و تک بودن فقط کاش طولانی تر بود واسه هر آهنگ. مرسی که واسه برنامه هات اینطور زحمت میکشی و همیشه با بقیه فرق داره. شهرام حدادی | December 28, 2006 09:14 AMسلام داریوش. با آرزوهای خوب برای تو. با صدای تو چه خاطره ها که برام زنده نمیشه..... Mahnaz | December 27, 2006 02:25 PMداریوش عزیزم: تو را از اعماق وجودم می خوانم و می پرستمت. دوستت دارم و همیشه برایت آرزوی سعادت و پیروزی دارم. یاسر | December 27, 2006 01:27 AMسلام داریوش جان.. من الناز هستم 20 ساله از ایران - تهران. یکی از زخم خوردگان این روزگار.. کسی که پرپر شدن عزیزترین کسش را دید و شکست. داریوش جان برادر من نیز در دام اعتیاد سالها اسیر بود و وقتی ما فهمیدیم که داشت کم کم دیر می شد اما خدا نگذاشت و نجاتش دادیم. داریوش عزیز من مدت 8 سال است که حرفهای قلبم را به صورت ترانه می نویسم. و چند تا از آنها اجرا شده است. اما یکی از کارهایم قرار بود موسیقی آن را شادروان استاد بیات بسازند که متاسفانه فرصت آن پیش نیامد می خواستم این ترانه را که برای روزهای زخم خوردگی من و تنها برادرم بود را به شما بسپارم. منتظر جوابتان هستم.. توی این کوچه به دنیا اومدیم..... سبز باشید الناز (اسفند فرد) | December 26, 2006 12:10 AMسلام داريوش عزيز: نگرانی شما تحسين بر انگيز است و بايد به اين پشتکار احسنت گفت. و بیشتر از همه ساخت مرکزی برای افراد معتاد تا بتونن دوباره به زندگی برگردن قابل ستایش. همه ما ایرانیها از صمیم قلب آررزو داریم که روزی فرا برسه و تو نازنینو در کنار خودمون ببینیم و صدای دلنشینت از ایران به همه جای دنیا منعکس بشه. به امید اون روز. داریوش عزیزم بهترینها رو برات آرزو میکنم، منتظر آلبوم های زیبات هستیم tara | December 25, 2006 05:12 AMداریوش عزیر با آرزوی تندرستی برای شما تقاضا دارم یک ایمیل از خودتان در این سایت بگذارید تا اگر کسی خواست برایتان میلی بزند ایمیل شما را داشته باشد. ممنون مهدی | December 25, 2006 02:54 AMداريوش عزيزم مي دونی عشق منی؟ می دونی اگه نباشی و نخونی ديوونه می شم؟ می دوني زندگی من هستی؟ می دونی چقدر دوست دارم؟ پس مواظب خودت باش... ميخوام کنسرتتو تو ايران ببينم. ميام جلو کلی بوست ميکنم و بهت گل می دم. هرجای ايران که کنسرت بذاری... ولی دوست دارم بيای شيراز تو شهر خودم... دوستت دارم. هم به خاطر صدات هم به خاطر شخصيتت که باهاش تا حالا هزاران معتاد رو سالم کردی... فدات شم... شاهين | December 25, 2006 01:33 AMسلام داريوش عزيز و صميمی. مشکلی که مطرح کرديد ريشه در تاريخ اين سرزمين دارد. سرزمينی که مورد تجاوز بيگانگان واقع شده. بيگانگانی که دين و عقيده خود را به اجبار به اين مردم تحميل کرده اند و اجازه هيچ گونه تفکر ديگری را به اين مردم (نياکان ما) نداده اند. نياکان ما چاره ای نداشتند بجز اينکه عقايد واقعی خود را پنهان نمايند يا آن را در لفافه بيان کنند. آيا اکنون زمان تغيير فرا رسيده است؟ پاسخ اين است که تا زمانی که اراده جمعی برای تغيير در ما شکل نگيرد، چيزی تغيير نخواهد کرد. بياييم مشکل را بشناسيم و بشناسانيم تا بتوانيم تغييری اساسی ايجاد کنيم. داريوش! ما با ترانه های تو زندگی کرده ايم. زنده و پايدار باشيد حسن | December 22, 2006 05:15 AMسلام داریوش جان. امیدوارم که حالت خوب باشه. داریوش جان خوب راهنماییمون کردی اما ازت توقع بیشتری داشتیم. (من و اسماعیل) با این حال باز هم برنامه آیینه رو یکشنبه ها تماشا می کنیم. دیدار باقی، یار باقی مسعود | December 22, 2006 01:33 AMسلامی ديگر به داريوش ايران. ما برای وصل کردن آمديم. درگذشت ناصر عبدالهی خواننده ـ صاحب سبک ـ جوان به عالم هنر ايران تسليت باد. گفتنی است او که با ترانه (ناصريا) معروف شد و از ۲۰ روز قبل بعلت عوارض کليوی (ظاهرا ناشی از تصادف اتومبيل) به حالت کما رفته بود ديشب ۲۹ آذر ۱۳۸۵ در ۳۶ سالگی از دنيا رفت. رضاآزادی | December 20, 2006 06:00 PMمن مسعود ۲۰ سال و نظرم اين است که روزی باشد که کره زمين خاصيت يک کشور داشته باشه من از خدا ميخواهم که ديگه مادری به داغ فرزندش گريه نکنه جهان رو اين آدم های مغرور دارند آتش ميزنند خدا هدايت شون کنه باز هم مردم ايران خيلی خوب زندگی ميکنند اگر ميخواهند به وضع خود را مقايسه کنند بيان توی افغانستان من ۱۴ سال که يک صبح نشده با روحيه آرام بيدار شوم من تا حال چندين مرتبه از طرف اين آمريکايی های استعمارگر توهين و تحقير شدم من واقعا از زندگی سير شدم و نمی خواهم ديگه افغان رو تحقير کنند و خواهش من از ايراني های عزيز اين است که مردم خوب افغانستان رو بشناسند چون اين مردم زيادی رنج کشيده اند من اميد آزادی افغان ها را از خداي بزرگ ميخواهم. تشکر از شما، به اميد ايران و افغان آزاد و سربلند مسعود | December 19, 2006 09:08 PMداريوش خيلی دوستت دارم آقايی يکشنبه ديدمت در مورد اعتياد سخن می گفتی به خدا اگه ۱۰ نفر مثل شما داشتيم امروز مملکتی اين چنين نداشتيم دوستت دارم. الهی در شب فقرم بسوزان، ولی محتاج نامردان مگردان arshia | December 19, 2006 04:09 PMزنگی برگ بودن در مسير باد نيست. امتحان ريشه هاست. ريشه هم هرگز اسير باد نيست. زندگی چون پيچکی ست. انتهايش ميرسد پيش خدا... سلام استاد. مبارکه سايت داريوش ۲۰۰۰ خيلی عالی شده... ما را هم تحويل بگيريد... سينا سعيدي | December 15, 2006 05:13 AMسلام داريوش جان. واقعاْ وقتی ترانه هات رو گوش می دم به آرامش خاصی می رسم. دوست دارم روزی برسد که مستقيم در کنار هم در مورد خيلی مسائل صحبت کنيم. دلتنگ شما رها | December 14, 2006 07:35 PMباسلام خدمت آقای اقبالی .. مرا که بخاطر داريد؟ شعری تقديم حضور سبزتان نمودم.. مطلب جديدم مي خواستم تسليت مرا نيز در مورد اقای بابک بپذيريد. راستش من چون سنم به اين حرفها نمی خوره زياد باايشان اشنايی نداشتم اما زمانی که به پدرم گفتم بسيار اندوهگين شد و گفت که از طرفش به شما تسليت بگويم .. و اما ما هر زمان بخاطر از دست رفتن هنرمندانمان اندوهگين می شويم چه انها را بشناسيم چه نشناسيم. سلماز شجاعیان | December 14, 2006 11:00 AMامام علی (ع): آن كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خدا ميان او و مردم را اصلاح می كند و آن كه كار آخرت خود را درست كند، خدا كار دنياى او را سامان دهد. و آن كه او را از خود بر خويشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است. ما را هم تحويل بگيريد.... سينا سعيدی | December 14, 2006 09:43 AMشگفت روزگاری است زمانه ما برادران. آن سوی آبها، مردمانی هستند كه ناز و نيازشان يكی است. وكيل را مزد میدهند كه متهم را مبرّا كند و از همان كيسه، دادستان بيرون می آورند كه كيفر بخواهد و جرم بنويسد. آنجا شهروندی، يعنی دست در جيب ديگری نبردن برای پر ماندن جيبهای خود. سايهها را بر ديوارها می كوبند تا كسی آمد و رفت خورشيد را رصد نكند و ستارهها را نشمرد، كه شمردن وظيفه كارمندان بانك است. سلام داريوش سلام سلام به همه دوستداران سرزمينم ايران سلام به آنان که ناخواسته به اين دنيا آمده اند و اکنون بر دوش کوله بار نا اميدی خويش را می کشند. من از جهان طلب آزادی دارم من دوست دارم در کنار پنجره بنشينم گلهای شقايق را نگاه کنم عاشقان را نگاه کنم من دلم می خواهد پرواز آزادانه پرنده ها را ببينم به اميد روزی که آزاد باشيم سلام داريوش گرامی. توان شکستن و ساختن دوباره ات را تحسين ميکنم. به نام ايزد پاک که ايران. کوروش و داريوش اقبالی را افريد. سلام داريوش جان. با دلی پر از اندوه از غم زندانی شدن ايران در بند مذهب سنگسار. هميشه گريانم. و ميخندم از امروز تا ازادی وطن و ديدن روی تو. kurosh | December 12, 2006 03:09 PMسلام به کلام آخر به نام خدا، با عرض سلام خدمت تنها حامی عشق و معرفت و انسانيت. من ميخوام از همه چی بگم بنالم؛ از دست اين منه نوعی از دست خودم که چرا دست بر زانو دارم و بی حرکتم که چرا ظلم بر همنوع را ميبينم و ساکتم ننگ بر من که بی حرکتم وقتی خواهرم را ميزنند وقتی برادرم را ميکشند وقتی ايران متمدن را ميدرند. آيا راهی برای ساختن هست با اين جوانان معتاد بی هويت، با اين دختران هوسباز، با اين پسران غرق دود و فساد. داريوش عزيز من هستم تو هستی وطن هميشه در بند هست اما آيا کسی هست که دست ياری بدهد تا من و من بميرم که ايران تا ابد پايدار و مردمان ايرانی تا ابد سرشار از عشقو آزادی باشد. فرزند ايران امروز يعنی درد و دود مستی می و آب انگور. از تو ميپرسم ای تمام وجودم داريوش عزيزم تکليف چيست؟ حسین | December 10, 2006 01:36 PMسلام نقطه عطف صدا. تا وقتی طنین صدای تو باقیست هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنم. فقط پنج ساله که میشناسمت و بهترین رفیقم شدی ولی بخدا روز به روز برام عزیزتر میشی. منو چشم انتظار جوابت نذار، مراقب خودت و صدات باش pouya | December 10, 2006 06:52 AMدرود به ياور هميشه همراه داريوش عزيز هميشه در کنارت هستيم برای هر گونه همکاری برات نوشتم که پيشنهادی دارم در ارتباط با کارهايی که انجام ميدهيد، از شما فقط يک جواب ايميل خواستم که متاسفانه از بس گرفتاريد وقت نکرديد ولی مهم نيست گرامی. من به عنوان يک هموطن هر کاری که داشته باشی در خدمتم در ضمن در صدد انجام کاری هستم به اتفاق دوستان در رابطه با حمايت شغلی از زنان بی سرپرست. فکر ميکنم يکی از راههای مبارزه با اعتياد و غنی کردن فرهنگ نوين ايران و اتحاد و همبستگی در جای خود کاری مفيد باشد که نياز به همراهی همه هموطنان در کنار خود داريم زيرا بيشترين صدمه را همين زنان متحمل می شوند. اميد است با همياری شما به اهدافمان برسيم، اگر برايتان گنگ بود خوشحال ميشوم که توضيح دهم به اميد رسيدن به صلح و ازادی در پناه خدا... شقايق | December 8, 2006 10:19 AMداريوش جان سلام. حرفی ديگر دارم با تو اما ابتدا بگويم که من هم مثل همه جوانان ايران عاشق صدايت بودم و هستم٬ مثل همه شبهای تنهايی آهنگ چشم من را گوش کردم و گريسته ام پس با تو تنها نبوده ام. اما اينجا می خواهم بگويم که دستانت را می بوسم نه برای صدايت نه برای آن روزها بلکه برای مبارزه ات با دشمن جان جوانان وطن٬ دستانت را ميبوسم تا با بوسه ام شايد انرژی مثبتی باشم در راه مبارزه ات با اعتياد! خدايت پشت و پناهت! Omid | December 7, 2006 08:48 AMسلام: داریوش جان می خواستم از دست دادن هنرمند عزیز و دوست خوب بابک بیات را به شما تسلیت بگم... عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم شد مصطفی | December 6, 2006 11:22 AMسلام عزيز ترين داريوش جان ۸ سالم بوده با صدای زيبای شما آشنا شدم و الان ۲۰ سالمه و اين صدا برام لالايی شده بزرگترين آرزويی که دارم بيام يکی از کنسرت هات دوستت دارم داريوش دوستت دارم فعلا خداحافظ arshia | December 5, 2006 02:26 PMسلام رهبر عزيزم. داريوش جان تا به حال هيچ حرفی به اندازه سخنان تو برايم موثر نبوده و در روحم نفوذ نکرده. و بخاطر تو که صدای ايران را فرياد می زنی تا پای جان ايستادگی می کنم. با آرزوی اينکه روزی در آغوش بگيرمت. دوستدار تو از گرگان. هادی | December 5, 2006 12:16 PMسلام. واقعا دوستون دارم. دوست داشتم کسی که اينهمه از آزادی و عشق به وطن می خونه حداقل برای عمل به همه حرفاش برگرده ايران اگه برگردی ممکنه زندانی بشی يا اعدام اگه اينجور بشه تا هميشه اسمت می مونه ولی اگه اونور آب توی خاک بی بوی غربت بميری دير يا زود ((از دل برود هر آن که از ديده برفت)) وقتی که تو سر مردم اين مملکت گلوله و بمب مي ريختن اگه بر می گشتی مثل خيلی جوونای ديگه که فقط به خاطر ناموسشون ايران از اين ممکلت دفاع کردن تو هم دفاع می کردی يعنی می خواستی که دفاع کنی الان همه مردم اين مملکت با هر بينشي عاشقت بودن. اميدورام به خاطر جاودانه شدنت هم که شده برگردی. iran | December 4, 2006 08:21 PMداریوش عزیز آنچه سالهاست پنهان کرده ایم چیزی جز مصیبت فهممان نیست. مشکلات حکومتی بر کسی پوشیده نیست اما آنچه مایه خفت ماست، دست و پا زدن در باتلاق عدم پذیرش انتقاد هاست. مشکل این کشور فراتر از دولت و حکومت است؛ این کهن دیار به ملتی خودخواه و خودبین و کاهل دچار است که گر: قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند*** بس خجالت کزین حاصل اوقات بریم وگرنه ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم*** از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم... ایرانی | December 3, 2006 03:40 AMسلام داريوش جان نميدونی که چقدر دوستتون دارم و براتون احترام خاصی قائلم. اميدوارم که در همه زمينه ها موفق باشين و در کنار همسرتون خوشبخت زهره | December 2, 2006 11:43 PMداريوش عزيز سلام اميدوارم که شاد باشی و سلامت گفته های من ارتباطی با موضوع مطرح شده ندارد. داريوش جان ضايعه ی پر کشيدن شادروان بابک بيات عزيز را به هميشه های آزادی خدمت شما بزرگوار تسليت عرض می کنم باشد که راهش پر رهرو باد مجید بیدار | December 2, 2006 07:40 AMدوست دارم داريوش - تو همه ی دنيامی - به اميد روزی که برگردی ايران - وبسايت منم اگه دوست داشتی ببين در مورد دوستيابی و ازدواج ايرانيا فعاليت ميکنه و الان بيشتر از ۱۱ هزار نفر عضو داره - هر گونه تبليغ و آگهی خواستی بفرستی برای اين افراد با افتخار برات انجام ميدم. عاشق هميشگی شما محمد، زنده باد داريوش mohammad | December 2, 2006 03:57 AMداریوش عزیز سلام. هر شخص ابتدا می بایست خودش رو بشناسه و اصلاح کنه و بعد هم اقدام به اصلاح جامعه خودش بکنه. متاسفانه باورها و سنت های غلط و نیز تنبلی ذاتی ما ایرانیها منجر به مشکلات زیادی برای ما و جامعه ما شده است. من از دورترین نقاط ایران از زاهدان نظرم را ابراز کردم. دوستت دارم و خواهم داشت. آزاد ایران-آزاده ایرانی و سر فراز باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان مسعود | December 2, 2006 12:02 AMبدرود پرنده مهاجر... انگار همين ديروز بود ... تهران محله های پايينی شهر سال ۱۳۲۵. وای چگونه می چرخه اين چرخ دوار. انگار همين ديروز بود. تا همين ديروز پريروز بود که در اين محله ها ميخراميد ... بين مردم نفس می کشيد ... در تکاپو و جنب و جوش بود ... انگار همين ديروز بود که در دانشگاه های تهران مشغول تدريس موسيقی بود ... چه روزها که به ساخت نتها و ملودی های متعدد برای اين و آن کارگردان نگذراند ... چه آهنگها که برای "داريوش" و "مانی" و غيره نساخت ... و چه شب ها که برای بهتر شدن کارش در فلان جشنواره تا صبح بيدار نماند ... چقدر زود گذشت ؛ انگار همين ديروز بود ... سلام من امروز رفتم پیش دوستم متاسفانه چیزی دیدم که برام غیر قابل باور بود دوستم بهترین دوستم پس از چند وقت از سربازی اومد مرخصی کمی باهاش گشتم دیدم سیگار خرید گفتم حبیب سیگار . گفت چیزی نیست که بعد از کمی گشتن رفتیم خونه حبیب اینها متاسفانه چیزی دیدم که برام غیر قابل باور بود بهترین دوستم معتاد شده اونم از بدترین نوع ، کراک می کشه اخه یکی بگه اونجا سرباز خونن یا خانه اعتياد جوانان خدايا به همه ما کمک من تا بتونيم اين اعتیاد را ريشه کن کنيم. داريوش دوستت دارم زياد زياد arshia | December 1, 2006 01:38 PMچرا از بابك بيات نمی گوييد؟ چرا از فقدانش سخن نمی گوييد؟ رامين | December 1, 2006 12:30 PMسلام هفتم به داریوش ایران، ما برای وصل کردن آمدیم. ۴-۵ دقیقه قبل تکرار برنامه ای از شبکه ۲ - بنام صندلی داغ که مدتی قبل با شرکت مرحوم- بابک بیات - انجام شده و به مناسبت تولد امام هشتم ع (که آهنگساز سریال - ولایت عشق -- با موضوع زندگی امام رضا-- آن مرحوم بود) پخش تکراری آن صورت میگرفت تمام شد. در این برنامه او از فرزند ناکامش مانی که در ۱۰ سالگی بعلت (تالاسمی) از دست رفته و اثر آن فقدان در آثارش گفت... همچنین از دوقلوهای پسر خود بنام باربد و.... که آنها هم آهنگساز بوده و کار قطعاتی از موسیقی آن سریال را به تنهایی به انجام رسانده اند و از دخترش که نقاش اکسپرسیونیست است... سخن گفت. بعلاوه او مکررا به دوست مشترکتان -- ایرج جنتی عطائی -- حتی پدر او که تار می نواخته اشاره کرد و سروده او در موضوع فقدان -مانی بیات- را دو بار خواند. او همچنین از زادگاه خود جنوب شهر تهران صحبت کرد و تاثیر معنوی ساختن موسیقی سریال امام رضا حرف زد.... بسیار صمیمانه و راحت.... نتیجه ای که شخصا میگیرم آنکه - جهنم بی حرمتی به عزیزان هنرمند - به آن داغی که بعضی ها در تماسهایشان با شمای نوعی عنوان میکنند - هم نیست....نهایت اینکه... چه بهتر (با شعور) شعار دهیم: ما برای وصل کردن آمدیم.... نه آنکه فاصله ها را از آنچه هست بیشتر نشان دهیم. پیروز و امیدوار باشید رضا آزادی | December 1, 2006 10:36 AMداريوش عزيز سلام. ۱۵ دی همه با هم سر مزار فروغ فرخراد خواهيم بود. الهی در شب فقرم بسوزان ولی محتاج نامردان مگردان arshia | November 30, 2006 02:24 PMبا عرض سلام خدمت آقای اقبالی. اميدوارم که حالتان خوب باشد. اشاره کردی که نوشته ها مختصر باشد، اما متاسفانه در اين زمينه صحبتها خود به خود طولانی ميشود چرا که در طول اين 27 سال به اندازه کافی با مساله غير انسانی رو به رو شديم. سعی ميکنم که صحبت را کوتاه بنويسم. سلام داريوش جان خيلی دوست داريم مرسی که به فکر ما هستی و برنامه آينه رو تهيه کردين برادر ۲۲ ساله من هم متاسفانه به دام اعتياد افتاده واقعا برنامه شما به من و مادرم آرامش ميده. خيلی دوست داريم. maryam | November 30, 2006 04:27 AMما اسير تفکرات نادرست خود هستيم، ما دچار بدبينی به همه چيز و همه کس شديم، ما و نسل ما دچار بی اعتقادی شديدی شده ايم، چشمها را بايد شست. داريوش عزيز تو تنهااميد و يگانه رهبری هستی که راه رااز بی راه نشانم دادی و مرا از خواب غفلت بيدار کردی و مرا به اين فکر وادار کردی که از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. سعی کردم مفيد باشم و خودم رااز دنيا طلبکار ندونم راه زيادی تا تکامل در پيش دارم و سخت ولی با راهنمايی شما به مقصد ميرسم چون هم من ميخواهم هم شما..... راستی از طرف شما به مراسم بابک عزيز رفتم، حضور شما را آنجا حس ميکردم. مرا هم شريک بدونيد. mostafa | November 30, 2006 03:45 AMرازقی پرپر شد باغ در چله نشست سلام به کسي که خاک طنش از خاک داوود و گل، صورتش از يوسف، سلام به صدايی که وقتی منعکس ميشه خدا به عالم فرمان سکوت ميدهد و ميگويد و اين صداي آزاديست. در مراسم بابک بيات برحسب وظيفه شرکت کردم و خدا را شاکرم که چشمانم لياقت گريستن بر مزار او را داشت در تالار وحدت اتوبوس سرمزار خواهش کردم که از نيمه گمشده بابک بيات يادی کنند اما افسوس هيچکس داد نزد داريوش اقبالی جايت خالی همه فقط بعد و قبل صلوات ميخوندن رازقی پرپر شد. انگار يک نفر همه دهانها را ميبوييد تا مبادا گفته باشيم دوستش داريم. و صد افسوس که در خاکمان نامرد هايی هستند که از سوگ برادر هم شاد هستند و ميخواهند به شهرت برسند به اين آگهی دقت کنيد. داريوش جان منت بر سرم خواهی گذاشت اگر به اين نوشته من فقط يک جواب بدهی هادی خمسه | November 29, 2006 02:50 PMدرود. درود آقای اقبالی. اين نتيجه ايست که اکثر روشنفکر های امروز ايران به آن رسيده اند. خانه تکانی فرهنگی. و اول بايد خودمان را بتکانيم. چون اين خانه تکانی اگر قرار باشد درست انجام شود نسل های زيادی بايد بيايند و بروند و .. شاد باشيد و درست! میثم یوسفی | November 29, 2006 08:06 AMآن مرد مهربان بود. آن مرد نواهايی در سر داشت كه رهايش نمیكردند. آن مرد وقت كمی داشت، نه آن قدر كه صداهای سرش را رديف كند يا به دستگاهی بسپارد، نه آن قدر كه همه را مجاب كند. آن مرد، گفتن بلد نبود، لبش میلرزيد، میلرزيد. گلويش كه ميگرفت، میگرفت. درود بر داریوش اقبالی عزیز، علی هستم از ایران . چندین بار کاریکاتورها و کارهای گرافیکی خودم اعم از پوستر و اعلانهای هنری در مورد نابودی بیماری اعتیاد را در ایمیلهای شخصیتان فرستاده ام. ایمیلهایی که خودتان برایم دادید. من تخصص در زمینه ساخت موزیک ویدیو دارم و چندین بار موزیک ویدئو در مورد صلح جهانی ساخته ام و چندین بار آنها را در شبکه ماهواره ای نشان داده اند. که اگر مایل باشید آنها را برایتان میفرستم. اما اکنون مشورت دیگری میخاستم با شما بکنم و آن این است که میخاهم موزیک ویدئویی در مورد معضل و بیماریی اعتیاد درست کنم. میخاستم که اگه میشود آهنگی به من معرفی کنید و اگر خود شما در این زمینه آهنگی خوانده اید بگویید. تا ویدیو آنرا بسازم. از بابت کوالیتی و مضمون پربار آن مطمئن باشید. چرا که تجربه و تخصص خوبی در این زمینه دارم با توجه به مهارتی که بر روی نرم افزار های گرافیکی دارم. من برنامه شما در تلویزیون امید ایران را دنبال میکنم و همانطور که گفتید همیشه،،، هر کسی کاری از او برای نابودی اعتیاد برمیاید عنوان کند. من هم میخاهم وظیفه خود را در این زمینه انجام دهم. خوشحال میشوم اگر با من در این مورد تماسی داشته باشید تا راهنمایی کنید برای انتخاب آهنگ و شیوه خاصی که مد نظرتون است. با سپاس ali shafeei | November 29, 2006 03:37 AMآقای اقبالی عزیز، داریوش خیلی کارت درسته ولی ای کاش مطلبی هم از بابک بیات سازنده آهنگ فریاد زیر آب که فوت شد توی وبسایتت میذاشتی. آهنگساز خوبی بود، خدا بیامرزتش و روحش شاد. masoud | November 29, 2006 01:48 AMسلام. داریوش عزیزم می دانم که از وضعیت ایران آگاهی ... مشکلات اقتصادی، فرار دختران، اعتیاد، شکاف نسلها و رواج خرافات روز به روز خود را عریان تر نشان می دهد و ناکار آمدی دولت در مبارزه با این مشکلات هم حرف تازه ای نیست، گرایش به معنویات هم بر خلاف آنچه گفته می شود سیر نزولی دارد و در این گندزار هر لقمه ای را میشود به نام مذهب در دهان مردم گذاشت.. اما داریوش عزیز دریغ و درد بزرگ امروز ما چشمان بسته خودمان است بر واقعیات، درست و کامل گفتی! دارند عادتمان میدهند که بسوزیم و بسازیم و آنکس که می سوزد و می سازد چطور می تواند به فکر ساختن دوباره وطنش باشد؟ داریوش عزیزم، کمتر از یک سال است که با دنیای جوانی و نشاط فاصله گرفته ام هرچند می کوشم بدان بازگردم... دختری هستم 23 ساله که چندی پیش مورد تعرض قرار گرفتم به جرم اعتماد و به این گناه که نمی دانستم در ایران اگر دختری در خانه تنهاست باید تمام درهای اتاقها را از پشت قفل بزند. تا به حال جرات بیان این موضوع را حتا به مادرم که تنها کس من است در این روزها نداشتم و زمانی که در دنیای مجازی اینترنت درد و مشکلم را بیان کردم وبلاگم هک شد به این دلیل که ضد اخلاقی ست و... سلام خوبی داريوش جان من همه جوره حاضرم تا با فساد، اعتياد، فقر و... مبارزه کنم من عاشق آزادی عاشق عاشق شدن. من دوست دارم تا مردم کشورم را به آنچه که لايق آن هستند برسانم من يک دستم که آماده خدمتگزاری به اين مملکتم من حاضرم برای اينکه مردممان به فرهنگ غنی که حق مسلم ما آرياييهاست برسند هر کاری انجام بدهم داريوش جان بچه ها اگر کاری از من بر ميامد به من بگوييد با کمال ميل انجام می دهم. در ضمن به داريوش عزيز به خانواده و به جامعه هنری، به مردم ايران، به مردم دنيا از دست دادن بابک بيات را تسليت ميگويم زيرا مانند اين افراد بسيار در اين روزگار در جامعه ما کم ديده مي شود پس بياييد قدر اين تعداد اندک را بدانيم. من برای ۱۵ دی برنامه ای دارم که بعدا اعلام می کنم من از اين به بعد هميشه اينجا هستم ميل و ای دی ام را در ياهو برای دوستانی که مايلند با من رابطه بهتری داشته باشند ميگزارم. قربان شما ارشيا arshia | November 28, 2006 02:14 PMبا سلام خدمت شما داريوش عزيز و عرض تسليت بخاطر فوت آهنگ ساز چندين آهنگ زيبای شما و آهنگ ساز مشهور و محبوب ايران بابك بيات. روحش شاد. و تشكر فراوان از شما به خاطر اين همه فعاليت اجتماعی از گذشته تا هنوز. به وبلاگ من هم منت گذاشته سر بزنيد. من هم كارشناس علوم سياسی هستم البته كار و شغلم ربطی به رشته ای كه خوندم ندارد و ليسانسم اينجا بازار كار ندارد و كسانی كه از علم سياست هيچ نمی فهمند سكان كشتی را به دست گرفته اند. خدا به فريادمان برسد! قربان شما خدا نگهدار. كامبيز | November 28, 2006 08:57 AMداريوش جان فوت بابک را به تو تمام عزيزان موسيقی تسليت ميگم. منتظر برنامه های تو هستيم ehsan | November 28, 2006 05:14 AMداریوش عزیز فوت یار دیرینت را تسلیت میگم ارش | November 28, 2006 05:07 AMسلام داريوش جان منم به عنوان يه ايرانی و طرفتار هنر و معرفت وفات بابک بيات رو به شما و خانواده اون عزيز از دست رفته تسليت ميگم. روحش شاد. مسعود | November 28, 2006 04:56 AMسلام بر داریوش سالک، من میتوانم ماهیانه ۱۵۰ هزا ر تومان از نظر مادی به هر کار معنوی که با توجه به شرایط فکر میکنی بهترین است اختصاص دهم. در کنار این دوست میدارم من و دیگر دوستانی که بوسیله پیام تو زنده تر از لحظه قبل شده ایم، باید علاوه بر مادیات از وقت و درونمایه و رفتار خود نیز در این راه استفاده کنیم لذا خواهشمندم از طریق ایمیل من راهنماییم کن که چگونه میتوانم در این راه با تو هماهنگ شوم. در انتظار مشاوره ات ashkan | November 28, 2006 04:47 AMنوشتن برای تو در اين شرايط بسيار سخت است! تويی که می دانم چقدر به بابک دلبسته بودی و هميشه از او به نيکی ياد ميکردی. داريوش نازنينم٬ رفتن بابک غم سنگينی را بر دل تمامی اهالی موسيقی و هنر دوستان گذاشت. کاش می دانستيم او الان در حال ساختن چه ملودی برای فرشته های آن دنياست! از طرف خودم اين غم بزرگ را به شما و ديگر هنرمندان عزيز تسليت می گويم. هميشه مثل بودن جاريه... bamdad | November 28, 2006 01:18 AMسلام داریوش، من برنامه ات رو در OITN دیدم، اینکه چکار می تونیم بکنیم رو چطور بهت بگیم؟ دوم اینکه بابک بیات هم رفت... majid | November 27, 2006 08:19 PMداريوش عزيز از صميم قلب بهت تسليت مي گويم.. بابک نرفته است موسيقي هايش جاودانه اش کرده اند. negar | November 27, 2006 12:59 PMمرگ تنها واقعیت زندگیست. سایه ی ماست، اما مرگ دوست باور نشدنیست. نمی دانم چرا انسان مرگ آنها را که می شناسد سخت تر باور می کند و گرنه مرگ که کم نیست در این دنیای نا به سامان که ما داریم در آن میزییم. از این اتفاق ها زیاد می افتد اما بدون توجه به تمامی آنچه که میدانیم در گذشت استاد فقید بزرگوار و گرانقدر استاد بابک بیات را به تمامی خانواده استاد بیات و همچنین خانواده دوم وی، یاران و همسفران و همکاران او، و بی شک تمامی دوستداران ترانه نوین تسلیت عرض نموده و از این اتفاق سوگ خود را اعلام میداریم. اگه حتی بین ما فاصله یک نفسه، نفس منو بگیر... برای یکی شدن اگه مرگ من بسه، نفس منو بگیر با عرض سلام خدمت داريوش عزيزم، داريوش جان من در شهری مرزی (زاهدان) زندگی می کنم که متاسفانه از لحاظ اعتياد در شرايط بحرانی به سر می بره. خواستم از اين طريق و با توجه به امکاناتی که در اختيار دارم برای ياری رساندن به کسيکه تنها مونس تنهاييام هست برای هر گونه ياری اعلام کنم. با اميد آن روز که بتونم از نزديک ببينمت. (عرفان.دانشجوی مهندسی برق) erfan | November 27, 2006 11:57 AM سلام ششم به داریوش ایران. سفر آخرتی -بابک بیات- ستاره ای از آسمان هنر ایران تسلیت باد. دیشب یکشنبه ۸۵/آذر/۰۵ بعد از ۵ سال داشتن ماهواره برای اولین بار شما را در تلویزیون امید ایران دیده و برنامه شما را مشاهده کردم در برانتز بگویم از اینکه خواننده --( بوی گندم--و سبید وسیاه ) را آینه سیاستهای فرهنگی غرب (وحشی) بوجود آورنده حمام خون الجزایر بس از بیروزی ـجبهه نجات ـآنکشور --در انتخابات آزاد--و نمونه جدید!! دزدیدن اعضای دولت منتخب (حماس) و کشتارهای آنچنانی فلسطینی ها توسط -ملیجک آمریکا (اسرائیل) --بقصد بشیمان کردن آنها از انتخاب آزادشان انجام شده ...ورها نکردن عراق از ترس دمکراسی بومی را....دیدم - دلم گرفت ) -و بنا بر قاعده علت و معلولی عرض میکنم برای زیاد شدن انگیزه اجراهای خوب و بر مخاطب --( مشکلات یا درد های حقیقی و بروسعت و احیانا جهان شمول )را بیابید کسی غیر از تو نمونده اگه حتی دیگه نیستی داریوش عزیز سلام. سلامی به گرمی آفتاب مهر. برنامه دیروز شما را دیدم(اولین بار). من تهران هستم و حقوق خواندم. دوست دارم به مملکتم و مردمش خدمتی کنم چرا که وظیفه است. در شیراز مرکز ترک اعتیاد تاسیس کردیم. به امید خدمت. میسوزم از بی تفاوتی نا اهلان. خوشحال میشوم مرا در همفکری هدف تعالی خود شریک کنی. به امید روزی که قبیله یک نفر شود. یا حق محسن | November 27, 2006 02:06 AMبا سلام به آقای اقبالی، روز يكشنبه كه شما را در تلوزيون اميد ايران ديدم و صحبت های شما را شنيدم تصميم گرفتم آن چرا كه به ذهن من در مورد گفته هايتان می رسد در چند روز آينده حتما عنوان می كنم. به روی چشم... ياد و خاطره دكتر مصطفی مصباح زاده (مدير مسئول روزنامه كيهان چاپ لندن) و استاد بابك بيات گرامی باد.... با سپاس، سينا سعيدی سينا سعيدي | November 27, 2006 01:28 AMبابک رفت!امروز هم اگر بگذره فردا رو چه کنم؟اشک هم نمی تونه آرومم کنه... به نیمه ی دیگه ی بابک تسلیت! محمد سیدی | November 27, 2006 01:00 AMسلام ای بزرگ موندنی... از بين همه اسمهای قشنگي که داشت بيش از همه طلايه دار بود. با وجود اينکه هرگز نديده بودمش با مرگش همه وجودم سوخت. يه عمر با صداي بی نقص نتهای جادوييش پا به پای تو و بقيه خوند. ولی حيف کسی قدرش رو ندونست... حيف که در سرزمينی به دنيا آمد و در سرزمينی زيست و در سرزمينی بار بربست که فقط موقع درد به يادش افتادند و در لحظه مرگ وبسايتش مسدود بود. ولی راه دلهامان مسدود نبود... حيف که او آسمانی بود و ما زمينی... بابک رفت. رازقی جان! ياد دلنشينت هميشه با من است... حسین | November 27, 2006 12:24 AMرازقي پرپر شد... ما نشستيم و تماشا کرديم... بابک بيات جاودانه شد. تسليت... بابک بيات از دست رفت و کار از ما برنيومد فرزانه | November 26, 2006 11:44 PMسلام داريوش عزيز- مطلبت مرا به ياد حکايتی از رابعه عدويه انداخت. از او پرسيدند روزگار چگونه ميگذرانی؟ گفت دنيا را گول ميزنم. گفتند چگونه؟ گفت نان دنيا ميخورم و کار آخرت ميکنم. (طلبکاريم و بدهکار!) برقرار باشی. shirin | November 26, 2006 10:53 PMسلام عزيز دور، سال هاست با صدای گرم تو آشنا هستيم. صدايی که فقط می شنويم اما عجين شده با تارو پود ما. مثل تو دلم گرفته. حرفهای زيادي هست که دلم از دستشون خونه. اما ديگه دليلی برای گفتن حرفام نيست. ديشب برای اولين بار برنامه قشنگت رو ديدم. به دلم نشست حرفهات. وقتی که رضا گريه ميکرد با اينکه دلم گرفت اما به حالش غبطه خوردم که تونسته با برنامه شما تماس داشته باشه و شما از نزديک کمکش کنيد. حرفهام زياده اما باز هم می گم دلی برای نوشتن يا گفتن نيست. fatemeh | November 26, 2006 09:44 PMداریوش هم پروازت جدا شد... خدایا یک بغل ترانه پرپر شد... رضا | November 26, 2006 07:46 PMداريوش ما امشب در غربت وطن و در سوگ استاد بيات نابود شديم.... جون کنديم.... با خاطراتش.... با آثارش..... خدا به داد تو برسه...... نمی دونم شماها که باش زندگيها کردين چه کشيديد و می کشين.... omid | November 26, 2006 04:19 PMبابک ِ فرياد زير ِ آب ... بابک ِ جشن ِ دلتنگي ... بابک ِ جنگل ... بابک ِ علي کنکوری .... بابک شب آفتابی ... بابک شب شکن ... بابک ِ خونه ... بابک ِ کوچه ی بن بست ..... مثل ِ پدر بزرگ، تو همين کوچه ی بن بست بی نفس شد....... داريوش نازنين تسليت مرا بپذير... Shadi Mahmoodian | November 26, 2006 01:58 PMبابک بيات به حضرتش پيوست... خدمت داريوش عزيز و همه دوستان تسليت عرض می کنم... يه روز هم مثل پدر بزرگ بايد تو همين کوچه بن بست بميريم :(( بدرود ... The End محمد رضا | November 26, 2006 01:25 PMسلام داريوش عزيز: حضور شما و همه ايرانی ها در گذشت خاطره ساز ديروز و هميشه (بابک بيات) رو تسليت عرض ميکنم.... لحظه ای چشم هامون رو باز کنيم و باور کنيم که واروژان و بيات نه تکرار می شن و نه تکراری!... و يادمون باشه که اونها هيچگاه به خاطر مطامع شخصی ساحت انسان و ايران و هنر رو زير پا نگذاشتند. يادمون باشه...يادمون باشه ashkan rahimi | November 26, 2006 01:23 PMداريوش عزيز در گذشت بابك بيات را به شما و هنر نوين ايران زمين تسليت مي گويم. بابك عزيزم "از هجرت تو شكنجه ديدم كوچ تو اوج رياضتم بود..." روحت شاد كه با هنر والايت دل ما را شاد می كردی majid | November 26, 2006 11:30 AMآقای اقبالی خبر فوت دكتر مصباح زاده را هنوز پخش نكرديد. ولی آقای بابك بيات امروز فوت كردند.... سينا سعيدي | November 26, 2006 01:52 AMباسلام به آقای اقبالی. لطفا در مورد زنده ياد دكتر مصطفی مصباح زاده مدير مسئول روزنامه كيهان لندن هم پيام تسليت بنويسيد. سينا سعيدي | November 25, 2006 11:41 AMداريوش عزيز. اگر زندگی به معنای با هم بودن و با هم زيستن است، به يکديگر بدهکار و از هم طلبکاريم. به قدر تک تک مان بدهکار عشق و محبت و به شمار قلبهايمان طلبکار يکرنگی و يکدلی. ما نياموختيم که با هم بسازيم. به ما آموختند که شوقانه بر اندازيم. يا حق saeb | November 24, 2006 12:48 PMداریوش نازنین، بسیاری از سایت ها و وبلاگ هایی که روزانه می خوانم در حرکتی هماهنگ نشان بابک بیات را بر سر در خود نهاده اند تا بلکه گشایشی در کار شود. الان که نشان بابک بیات را در وبلاگ تو نیز دیدم، از داشتن هنرمندی چون تو به خود بالیدم که چه مؤمنانه به یاد یار دیرینت هستی و به یاری او شتافتی و چه فروتنانه در این حرکت همصدای دوستداران خودت و دیگر همراهان ترانه شدی. بگذار بگویم شادی ام دو چندان شد زمانی که نشان را در سایت ایرج جنتی عطائی نیز دیدم، در این روزهای غمگینی که بر اسطوره های ترانه می گذرد که مملو از جدایی و "من" گفتن هاست، این همصدایی و "ما" شدن چه زیبا و باشکوه است. باز هم داریوش، باز هم ایرج... دست خستمو بگیر، تا دیوار گلی رو خراب کنیم... رها | November 22, 2006 10:18 PMبا سلام دوباره به داریوش ایران، ضمن تشکر از شما بخاطر ایجاد این به گفته آقای مهرزاد (آوردگاه اندیشه ) حضور ایشان عرض میکنم آیا در نوشته من نشانه ای از چماق - تخطئه و شبیه آن دیدند که در برابر مطرح شدن تنها بخشی از بدیهیات جهان امروز چنین واکنش نشان میدهند؟؟؟ رضا آزادی | November 22, 2006 10:26 AMسالروز شهادت داريوش و پروانه فروهر؛ دو فرزند راستين ايران گرامی باد.... راهتان استوار و پاينده کوروش | November 22, 2006 05:47 AMداريوش جان سلام! اولين باره که بلاگت رو می بينم. نمی دونستم وبلاگ هم داری. راستش بابت قضيه بابک بيات و انسان دوستيت اين جا رو پيدا کردم و اومدم که به عنوان يکی از دوستدارای بيات عزيز ازت يه دنيا تشکر کنم. کارات رو هميشه دوست دارم و برای شخصيتت احترام فوق العاده ای قائلم. پست امروزت رو هم آفلاين می خونم و از اين به بعد خواننده دائميت خواهم بود. موفق باشی فرزانه | November 22, 2006 03:39 AMسلام استاد آهنگساز "خونه" در بستر بيماری، اون هميشه به يادت هست، حتی در مصاحبه هايی كه رسانه های دولتی با او انجام ميدن. ما هم هميشه به يادت هستيم. هرگز از راهی كه مدتهاست آغاز كردی عقب نشينی نكن. به اميد روزی كه در كنار برج آزادی تهران همه با هم بلند و يك صدا سرود آزادی بخوانيم. benyamin | November 21, 2006 10:24 PMهنگام مطالعه نظرات دوست گرامی: آقای "رضا آزادی" که در ذيل آمده... لازم دانستم يک اصلاحيه کوچک را به ايشان و ساير نازنينان يادآوری کنم: حتی با پيش فرض ارزشمند بودن آيين اسلام با مطالعه تاريخ و به دور از تعصب در می يابيم که اقوام بدوی عرب (به مانند هر قوم بربر ديگر) در هنگام فتح امپراطوری ايران (به طور طبيعی) مردها را کشته... به زنها تعرض کردند، کتابخانه ها را به آتش کشيدند و... ادله بسيار (نه در انديشه من) که در تاريخ موجود است.. قتل عمر (خليفه دوم اعراب) بدست فيروز... قيام ابومسلم... بابک خرمدين و هزاران ديگر دليل روشن. حال چگونه می شود که اين مردم ستم ديده با آغوش باز پذيرای قوم و فرهنگی بيگانه باشند؟! سلام: آقای رضا آزادی لطفا با پرهيز از غوغا سالاری و هجمه و حمله و تخطعه ديگران و پايبندی (حتی در مقام حرف!) به صداقت / به عقايد و نظرات افراد نا همسو با خويش احترام گذارده و بر خلاف سنت معهود هم فکرانتان به اين آوردگاه انديشه بی چماق وارد شويد. برادر جان! لااقل در اين سرزمين مجاز... نظری به آينه ای که ۲۸ سال در پيش روی خلق خدا نهاده ايد بيفکنيد و از ديدن چهره واقعيت روی در هم نکشيده به وجدان نيز در اين ميانه مجال پس و پيشی بدهيد. mehrzad | November 20, 2006 02:27 PMچه بی صداست شکستنش رضا حیدری | November 20, 2006 11:29 AMسلام دوباره به داريوش ايران. ضمن تشکر از درج پيام و پرسش هايم، خواهشمندم همانطور که در متن ارسالی خواسته ام پاسخ صريح روشن و نکته به نکته خود را به سوالهای مطرح شده در اين وبلاگ (صفحه شخصی؟) خودتان درج کنيد. چرا که برای رسيدن به يک خانه در کوچه پس کوچه ها بهر حال افراد-- (هر چه ناآشناتر) بايد از ورود به (شاهراه های بزرگتر)ی آغاز کنند.. رضا-اصفهان رضا آزادی | November 20, 2006 10:53 AMسلام بر فرزند هميشگی ايران داريوش، من يک انسانم يک ايرانی خداوند مرا مجبور به زندگی کرده همانند تو همانند او همانند همه بالا و پائين نشين های اين شهر خداوند مرا آزادی داد تا به آسمانش غلبه کنم زمينش را بدرم خداوند به من بخشيد ولی ديگران قاپيدند و به من چه عطا کردند حقارت کوچکی بندگی با اعتياد مرا تسخير کردند مرا از خودم ربودند مرا با خود بيگانه کردند ميدانی چرا؟ چون ببرند بخورند وطنم را چپاول کنند و سهم مرا از اين دنيا صاحب شوند. پس حال چرا من بدهکار نباشم چرا من نگیرم اوج منزلت به تاراج رفته ام را آری من بدهکارم نه تنها فراموش نميکنم بلکه اسبم را زين کرده ام تا کوروش وار ببخشم به انسانها آزادی را. پاينده باشی و برقرار داريوش عزيز که ايران نيازمند به توست مهدي | November 19, 2006 10:14 PMسلام داريوش. از آنروز که نمی دانستم عشق چيست با عشق ورزيدن به وجودت عشق را دانستم دوستت دارم داريوش که تمام خاطرات زيبای عمرم را در کنار کلام زيبای تو سپری کردم. بزرگترين آرزويم اول آزادی و بعد ديدن توست به اميد ايرانی آباد و آزاد و به اميد آنکه در هيچ کجای جهان بيماريی بنام اعتياد وجود نداشته باشد... دوستت دارم با تمام وجود داریوش | November 19, 2006 10:56 AMسلام به داريوش عزيز، ميگم چه ملتی هستيم ما. هر حکومتی که سر کار بياد شور آزاد کردن وطن رو در سر ميپرورونيم. صبح گفتيم زنده باد مصدق؛ شب گفتيم مرگ بر مصدق. سال ۵۷ انقلابی کرديم که گمان نميکنم در تاريخ کشورمون همچين انقلاب بزرگی شده باشه؛ الان ميگيم اينا بيگانه اند کشور رو آزاد کنيم. بنی صدر اومد گفتيم بنی صدر صد در صد؛ مدت زيادی نکشيد گفتيم مرگ بر بنی صدر. خاتمی اومد همگان او رو حمايت کرديم پس از آن به ادامه دهنده راهش نه گفتيم. خلاصه هر کاری کرديم پشيمون شديم. اکنون بايد پرسيد آيا مردم با توصيفات فوق صلاحيت مشارکت در انتخاب حکومت رو دارند؟ تا حالا شده اکثريت مردم تصميمی بگيرند که بعدش پشيمون نشند؟ يه نمونه عنوان بشه، اينایی که ميگند وطن، وطن، ميپرسم کدوم وطن؟ آيا منظور همين ايران فعليست؟ يا ايران قديمی که افغانستان و عراق و قسمتی از روسيه و حتی هند هم جزوش بود؟ همه رو ميخواند آزاد کنند؟!!! اگه منظور ايران فعليست که به چه درد ميخوره افت بزرگيه ما سرزمينای بسيار ديگه ای داشتيم که از دست داديم. ميخوام بگم که وطن غايت مقصود نيست. به فکر غايت مقصود باشيم. وطن سرزمين خوب و دوست داشتنی است که با ملتش معنا پيدا ميکنه و بخاطر تربيت شدن با فرهنگ بوميش ما به اون عشق ميورزيم. ولی هدف نهایی نيست abtin | November 18, 2006 01:19 PMبا سلام خدمت داریوش عزیز..... من فکر میکنم که ما عمرمون رو به دنیا بدهکاریم ولی زندگیمون رو از دنیا طلبکاریم... موفق باشید مجید | November 18, 2006 06:22 AMسلام به داريوش ايران. اولا لطفا يک گزينه - پيام ذخيره شود - اضافه کنيد. سلام داریوش عزیز، خوشحالم که راهی پیدا شده که بتونم باهات حرف بزنم. من از بچگی با ترانه های تو بزرگ شدم. خوشحالم که همچنان به دردهای جامعه اهمیت میدهی. من هم با شما موافقم. متاسفانه مردم هنوز فرهنگ آزادی را درک نکرده اند. با هم هماهنگ نیستند. امیدورام که ایران به آزادی برسد. من به عنوان یه جوان ایران آزاد را دوست دارم. ایران سرافراز و سربلند. به امید آنروز داریوش عزیز خدانگهدار به نظر من ما به دنيا شصت درصد بدهکاريم و چهل درصد طلبکاريم. ما به دنيا بدهکاريم چون همه با هم همنوع هستيم و وقتی بعضی از همنوعان در حال زجر کشيدن هستند بايد به ياری آن ها بشتابيم. هم چنين طلبکاريم چون بعضی ها حق ما و مردم را می خورند. ما بايد سعی کنيم تا حد امکان دين خود را به دنيا و همنوعان خويش ادا کنيم و حق خود را از دزدان بد سيرت بگيريم. آتنا - ۱۰ ساله آتنا | November 15, 2006 10:27 AMمن در آستانه طلوع غروب کردم. آغاز شامگاهان من در ابتدای سحرگاهان بود. من از آن ساعتی که هستی يافته ام خود را نيستی ديده ام و از آن تاريخی که آغازيده ام به پايان رسيده ام. آه بگذار در آخرين نفس هايم محروميت باغستان ها موج زند و شاخسارانم همچنان مامن بی آشيانه ترين مرغان زمين بماند. داريوش جان سلام، من خيلی خيلی شما را دوست دارم و هميشه ترانه های شما را گوش می دهم چون واقعا به من آرامش می بخشد و خيلی خيلی عالی هستند mahin | November 15, 2006 03:53 AMبا سلام داریوش جان من 20 سال دارم. من هم مانند همه دوستت دارم مانند عاشقانت با آهنگهایت بزرگ شدم گرچه سنی ندارم و مانند...... میدانم که این حرفا همه تکراریست اما چه کنم جوانان ایران زمین بی هدف شده اند... مواد مخدر مشروبات و... همه و همه دست به دست هم داده اند تا ایران زمین را نابود کنند. من هم جوانی هستم که اوقات فراقت خود را با مشروب گاهی سیگار و... میگذرانم در دانشگاه و میان دوستان پاک ترینم شاید نه بدترینم.... واین همان دو گانگی ارزشی است که جوانان ما هر روز با آن کلنجار میروند... چه کنم در جای زندگی میکنم که دم از مردانگی میزنند اما پر از نامردی... آیا درست است.... و که گوید زندگی اینچنین زیباست.... و شاید من اشتباه میکنم.... چه کنم تو بگو: امیدوارم روزی برسد که همه بدانند.... البته آن روز هیچ وقت نمیاید مگر من و تو بخواهیم...(ما) و میتوانیم بخواهیم. شرمنده شاید حرفهای من ربطی به موضوع نداشت حامد | November 15, 2006 01:42 AMدکلمه آزادی قلم و بیان که از زبان خدای صدای ایران استاد داریوش اقبالی جاری شده را تقدیم به تمامی کسانی میکنم که برای بیان آزادی در اسارت اند داریوش عزیز وصف نشدنی هستی milad | November 13, 2006 09:17 AMداريوش جان سلام، از تو به يك اشاره از ما به سر دويدن. باور كن تصور اينكه حتی نامه منو بخونی هم قلب منو به تپش ميندازه وای به روزی كه ببينمت كه اونروز حتما غش ميكنم... از بچگی با صدات بزرگ شدم ازت وقتی اعتياد داشتی دفاع كردم حتی با گريه كه داريوش يا بهتر بگم حضرت داريوش معتاد نيست حالا كه 28 سال سن دارم هم باز هم با چكاوكت دوباره عاشق شدم.. من نوه ی صاحب شكوفه نو هستم و ايكاش قبل از انقلاب بودم تا برات فرش قرمز پهن ميكردم... دوست دارم تا ابد تا هميشه عليرضا | November 13, 2006 07:57 AMبا درود و سپاس از توی نازنین. ابراز علاقه من به تو برای وقتی دیگر..... گوئی که زمان برای سرزمین ما با سرعت بیشتری حرکت میکند و ما خفته تر از همیشه در سیاه ترین روزهای تاریخ این سرزمین.. سیاه تر از تاخت و تاز اسکندر و مغول و حمله نخست اعراب. نازنین تو درد دل گفتی و پرسیدی و اگر من بیراهه و آشفته مینویسم ببخش که زندگی در جامعه آشفته ایران جز این آشفتگی نیست: سلام ای بزرگ موندنی... مصاحبتو با رادیو زمانه شنیدم. شطرنج خیلی قشنگ بود. امیدوارم خوش قول باشی و همون موقع که گفتی آلبوم در بیاد. آسمانی باشی عزیز... حسین | November 13, 2006 12:06 AMهمه خبر رو شنيده اند. بابک بيات در آی سی يو بيمارستان ايرانمهر بستری است. نياز فوری به پيوند کبد دارد. اما گويا همه خبر همين نيست. هفته نامه چلچراغ شماره 222 به تاريخ شنبه 20 آبان 1385 صفحه 17 (موسيقی ايران) منصور ضابطيان و بابک صحرايی در دو يادداشت به بيماری بابک بيات پرداخته اند. بنا به گفته پزشک معالج بابک بيات از هر چهار نفری که به علت نارسایی کبد به کما می رن یک نفر ديگه بر نمی گرده بابک بيات در چهار ماه گذشته دو بار به کما رفته... ايشون بايد فورا عمل پيوند کبد روشون انجام بشه و مشخصا اين عمل فوری برای اينکه انجام بشه نياز به کمک مالی داره. اين دفعه اين عمل در ايران بيمارستان نمازی شيراز گويا قابل انجامه (خدا رو شکر) اما برای پذيرش بيمار 30 ميليون تومن بايد پرداخت بشه. و حتما مبلغ مورد نياز از اين بيشتر خواهد شد اما باور کنيد کلش اين دفعه مبلغی نيست. چيزی بين 50 تا 60 ميليون تومن. شايد کمی بيشتر از قيمت يک دانه ماکيسمای ناقابل... ای خدا! منصور ضابطيان به اهالی ترانه پيشنهاد کرده کنسرت برگزار کنند . گويا اشخاصی هم اعلام آمادگی کردند هر کاری بشه انجام می دن... ولی زمان داره میگذره. یه کمی فکرامونو... فکراتونو رو هم بذارين ببينم چطوری خيلی سريع می شه اينکارو انجام داد؟ ... اگه اونور آب به خواننده هايی دسترسی دارين که شور مهار نشدنی کنسرتهاشون رو مديون اجرای چند باره ترانه های قديمی ای هستند که ملودی شون رو بابک بيات نوشته، خبر رو به گوششون برسونيد. شايد اگه مبلغ مورد نياز به دلار و یورو تبديل بشه خيلی فراهم کردنش کار سختی نباشه فقط عجله کنيد... اهالی وبلاگشهر اين دفعه بيشتر از کليک کردن و پتيشن امضا کردن ازمون بر می ياد. قرار نيست از کسی بخواهيم حکمی رو تغيير بده... پيشنهاد کنيد چه کار کنيم؟ و از چه مسيری؟ مجله چلچراغ چطوره؟ آدم های اسم و رسم دار وبلاگشهر به جای اينکه بهم بپرين و يقه کشی کنيد آتش بس موقت اعلام کنيد و از بقيه هم دعوت کنيد بيائید با هم يه کم فکر کنيم، سريع تصميم بگيريم و تصميمون رو عملی کنيم. لطفا ... لطفا ... لطفا قبل از اينکه خدای نکرده ... زبونم لال تنها کاری که بشه کرد اين باشه که به تمپليت وبلاگهامون نوار سياه اضافه کنيم و بنويسيم: سالهای زیادی از زندگیم با صدای نقطه اوج صدا پر شد، صدای تکرار نشدنی، ممنون از بابت یک عمر سرخوشی و آگاهی که به من دادی، با کلمه کلمه شعرهای خوبی که انتخاب کردی زندگی کردم، بزرگ شدم و فهمیدم. لحظه هات به نابی صدای با صلابتت!!! اما کاش هیچ وقت برادر جان رو نمی خوندی، کاش هیچ وقت دل من رو نمی خوندی، جنگل..... این اشعار با کاشکی هشیاری نصیبم نمی شد قابل جمع نیست استاد.... به هر حال اولین و آخرین خواننده عمر ما تویی امین | November 11, 2006 01:13 AMداریوش عزیز و دوست داشتنی، چند روز قبل مطلبی نوشتم اما متاسفانه آن را در جمع نظرات کاربران ندیدم. بگذریم؛ یادم می آید زمانی که کودکی بیش نبودم عکس های کوچک دو نفر بر روی دیوار خانه قدیمیمان هر روز به من سلام می کرد من نمی دانستم این دو تصویر کیست اما بزرگتر که شدم فهمیدم یکی از آن دو تصویر تو بودی و این عکس به جا مانده از عشق برادری بود که تو را واقعا دوست داشت و هنوز هم زمزمه می کند ترانه های تو را، داريوش عزيز، در مورد اينکه ما طلبکار يا بدهکار هستيم نظرات مختلفی هست که بستگی به ديد هر کس از دنيا داره، مثلا هنرمند شادروان ما آقای "حسين پناهی" ميگه: "تا زنده هستم، دنيا ارث بابامه" يا شادروان "شاملو" ميگه: "ما ياد گرفتيم به صدايی گوش فرا دهيم که می پرسد: اين لحظه به من چه هديه ميدهد، ولی نياموختيم به صدايی گوش دهيم که از ما می پرسد: من به اين لحظه چه هديه می دهم". دوباره می سازمت وطن ولی با کمک داريوش عزيز، دوست دارم فقط وقتی از شقايق می خونی tarkan | November 9, 2006 09:19 AMروزگارغریبیست نازنین... همانگونه که می دانی متاسفانه، زندگی ما در ایران، تک بعدی شده و تنها دارای کمیت است و از کیفیت بهره ای نبرده! بیشترین تقصیر از خودمان است که بر آن نشدیم تا دنیای خود را بسازیم. همه منتظرند تا یکی دیگر شروع کند و هیچکداممان نمی اندیشیم که شاید من همان دیگری هستم که باید آغاز کنم. هر یک از ما باید برای ایجاد تغییر در دنیا و سامان دادن به زندگی اجتماعی، ابتدا خودمان را بسازیم. باید نگاهی ژرف به درون خود داشته باشیم تا بهتر بتوانیم دنیای اطرافمان را نیز بشناسیم. آنگاه که خودسازی کردیم و دریافتیم که زندگی تنها پلی است بین تولد تا مرگ، و آنچه مهم است کیفیت عبور از این پل است، باید بر آنان که زندگی ما را خاکستری کرده اند بتازیم و فریاد برآریم: ماییم فرزندان کوروش و آرش و بانگ زنیم که: بیایید ره توشه برداریم، قدم در راه بگذاریم. حبیب | November 9, 2006 08:57 AMخراب سر چنان است اين همه بوم عزا گشته چنان اين سفره ی سور که کر بايد شد و لال بايد هوم و بايد بود چون بوف انچنان کور ای نفس های فرورفته به تکرار مدام با سلام. خيلی دوست دارم. داريوش جان می خواستم بدونم ترانه زن را چه معنی داره. ممنون داريوش تو يه نعمت بزرگ از طرف خدای سرزمين خورشيد برای دل عاشقای ديار خون عشق هستی. دوست دارم يه كم از خدا كمتر... shabgarde khaste | November 8, 2006 12:51 PMچه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟ ..خانه اش ویران باد.. من اگر ما نشوم تنهایم.. تو اگر ما نشوی خویشتنی... سلام بر داريوش عزيزم می خوام بگويم که من با شعرهای تو زندگی می کنم و دوست دارم شما را از نزديک ببينم و حاضرم برای اين کار نصف عمر خود را بدهم. اميدوارم هميشه بخوانی تا من زنده بمانم دوستت دارم میلاد | November 7, 2006 02:09 PMبا نظرتون کاملاْ موافقم. اما چه راهکاری داریم؟ من | November 6, 2006 03:02 PMبا درود به داريوش عزيز، مثل هميشه زيبا بود اما نگفتی چگونه نبايد با دنيا بسازيم و چگونه دنيا را بسازيم. از خانه تکانی فرهنگی گفتی کاملا با تو موافقم. بعضی ها شايد بگويند الان مردم به فکر نان شب و ... هستند. قبول اما هميشه که در يک "حرکت رو به پيشرفت" قرار نيست همه ی مردم با ما يک صدا شوند. چرا ما از خودمان شروع نکنيم و همراه با داريوش گرامی پرچمدار اين حرکت نباشيم. و حالا خارج از بحث از داريوش عزيز به خاطر راهنماييهايش برای ترک اعتيادم سپاس ويژه ای دارم. در به در همیشگی | November 6, 2006 01:43 AMداریوش جان دوست نازنینم، خوشحالم که این دریچه را دوباره گشودی. شمس نازنین تصور من بر این است که از دنیا و از هر آنچه که در اوست طلبکارم. ادعایم هم فقط کمی انساندوستی صداقت و همدردیست. ولی به باورم برای ماشینهایی که به نام انسان تمام عمر خود را وقف در آغوش گرفتن رویایی به نام خوشبختی میکنند، دیگر فرصتی برای توجه به اینگونه ادعاها باقی نمیماند. از توجهتان متشکرم، دوستار شما مینا مینا | November 5, 2006 11:34 PMممنونم از اين وب سايت زيبا و زيبا تر از اون آقای داريوش اقبالی که باعث افتخار همه ماها هستند. مهناز | November 5, 2006 03:51 AMسلام به تو داريوش عزيز، ميخواستم بدونم آلبوم سال صفر كی بيرون مياد و جريان آلبوم شطرنج چيه؟ مجتبي | November 5, 2006 12:28 AMسلام، اجازه بدهيد ساده حرف بزنم... خارج از القاب و عناوين كه ميدانم ساليانه شنيديد... اجازه بدهيد با آقاي اقبالی، تفكر او، هدف او، و ايده آلها صحبت كنم... نه با آقای داريوش... (كه سالهاست با صدای ايشان آشنا هستم) وقت نشد تمامی مطالب گذشته را بخوانم و در ميان گفتگوی شما قرار بگيرم... (ولی به اميد خدا خواهم خواند) اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان چراغ بياور، و دريچه ای که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم nihilist | November 4, 2006 06:26 AMروزگار غريبيست نازنين! داريوش! قفس به اين بزرگی....کاشکی پرنده بودم. فرهنگ ايران و ايرانی متروکه شد. چند سال هستيم که دوباره وطن را بسازيم؟ کی شروع کنيم؟ تا کی حقيقت از دست دادن عزيزی را نپذيريم؟ و به طبع به زندگيه نو پا ننهيم. داريوش! ايران داريوش کبير با همت ملی مي خواهد و ما به نام ايران عاشقانه تا آزادی و پيروزي شريک شما هستيم.داريوش! نقش بزرگی داشتی و خواهی داشت از اين پشتوانه استفاده کن. من عاشقتم..... nima | November 3, 2006 06:23 PMسلام خوبی داریوش عزیز. من بعنوان کسی که از کودکی با صدای تو بزرگ شده از سنی که فقط صدایت را دوست داشت حال که بزرگ شده و معنای آن صدا را فهمیده. برای اینکه بتونم خودمو آروم کنم میخوام قدمی در راه آگاه سازی و پیشگیری از اعتیاد بردارم. خواستم تو دانشگاه یه همایش با این موضوع برگذار کنم ولی کسی با من هم صدا نشد. همه دردسرشم به جون خریده بودم ولی هنوز نا امید نشدم شما میتونید منو راهنمایی کنید؟ با تشکر فراوان خدا فقط پاینده است ولی پاینده باشی داریوش عزیز علیرضا | November 3, 2006 06:07 PMبا سلام خدمت داریوش عزیز بزرگترین ستاره در آسمان موسیقی ایران زمین... به نظر من ما از زندگی طلبکار نیستیم و بدهکار هم نیستیم ما فقط خواستاریم، خواستارِ عشق و آزادی که در این راه حتی به احساسِ داشتنِ عشق و آزادی بسنده کردیم که به همین هم نرسیدیم و نمی رسیم، که البته نباید فقط فکر کنیم که تقصیرِ این قصه ها بود و تقصیرِ این دشمنا بود بلکه تک تکِ ما در وجودمان تاریکی هایِ زیادی داریم... بی صبرانه منتظر آلبومِ جدید شما هستیم... به امید دیدارِ شما در این دیار... محمد | November 3, 2006 12:28 PMسلام به داريوش عزيز من با صدای و آهنگهای زيبای شما خاطرات زيادی دارم و با اونها زندگی کردم و می کنم. زنده باشی داريوش و پاينده سعيد | November 2, 2006 04:59 PMسلام داريوش عزيز. اميدوارم هميشه زنده باشی تا بتونی برای ما بخونی. من حامد هستم. اگه يک روز از آهنگهای تو گوش نکنم شب نمی توانم بخوابم. برنامه آيينه هم دنبال می کنم. دوستت دارم حامد | November 1, 2006 03:23 AMسلام داريوش جان، خوب هستيد. مثل هميشه شما عالی عالی هستيد. نمی دونم چی بگم فقط اين که خيلی خيلی دوستتان دارم اميدوارم که هميشه پيروز باشيد mahin | November 1, 2006 01:35 AMسلام بر ابر مرد مشرقی... اميدوارم حالت خوب باشه... صدای قشنگت از بچگیم تا امروز تو گوشمه... با صدات بزرگ شدم.. با صدات هم خواهم مرد... فقط يه خواهش! لطفا فقط رو موضوع اعتیاد تمرکز نکنيم... ایران باید آزاد بشه..اونم به دست خودمون... ای رسول بزرگ رستاخيز.. دست حق بهترین سلاح توست.. فاتح پاک در زمان جاری.. رخش تاریخ ذولجلال توست... fahimeh | October 31, 2006 11:59 PMداريوش جان سلام: دردمندانه نوشتی و از سر درد هم خواهی شنيد... حقيقت مطلب! داریوش نازنین با درود فراوان: پس از اینهمه مدت و اینهمه که فکر کردم به این حقیقت پی بردم که چقدر بدهکارم و منم وظیفمو نتونستم انجام بدم. واقعا شرمنده ام. اما حالا بگو چه باید بکنیم ؟؟؟ دوستدار همیشگیت شرمین | October 31, 2006 11:34 AMسلام بر اسطوره ی عشق و زيبايی. سلام بر ياور هميشه مومن سوخته دلان. سلام بر رهبر تمامی جوانان ايران. سلام بر معلم عشق و زندگی من. و در نهايت سلام بر پادشاه بزرگ ايران. آقا داريوش من حقير داوود هستم ۱۸ ساله که در گوشه ای از اين سرزمين خاکی که بوی تشنگي می دهد و کسی حاضر نيست تشنگی اين سرزمين را رفع کند زندگی می کنم. من در يکی از محله های قديمی تبريز که سر تا سر مردمش يک پارچه منتظر پرنده ی مهاجر ايران هستند که در غربت بالهايش زخمی شده است و نمی تواند به کاشانه ی خود باز گردد. داريوش جان سلام، حرف های تو را بايد با طلا نوشت و با نگين آن را آراسته كرد. من بچه جنوب هستم، بچه خوزستان و اهواز.....! 22 سالمه و آرزوی ديدنت رو دارم. چند وقت پيش برادرم كه 3 سالشه از من پرسيد كه داريوش كي مياد به شهر ما.....؟ من نميدونستم چی بگم به مولا...... نميدونستم؟ مجتبي | October 30, 2006 02:23 PMتو رو فرياد می زنم تو که معجزه گری ای که اين شب زده رو به سپيده می بری، واسه ی اين شرقی تن داده به باد تو گوارايی حس وطنی تو شقاوت شب قرن يخی تو شکوفايی تاريخ منی ای طلايه دار. داريوش عزيز الهی من فدات بشم. الهی هميشه پاينده باشی abbas | October 29, 2006 03:53 PMسلام به سلطان صدا، داريوش جان من برای اولين باره که واسه ی شما مینويسم. فقط می خوام بگم که خيلی خيلی دوستت دارم. به اميد آن روز. negar | October 29, 2006 09:28 AMداريوش عزيز سلام، من فقط ميدانم عاشقانه دوستتان دارم. عشقی که لحظه به لحظه پررنگتر ميشود. سوده آقالو | October 29, 2006 08:59 AMبا آهنگ زیبای پرنده ی مهاجر داریوش زندگی ام را هر صبح آغاز می کنم رقیه | October 29, 2006 04:14 AMسلام، بار اوله که در این سایت آمدم... با خواندن مطلب شما و دوستان عزیز دیگه چشمانم پر از اشک شد، اشکانم روی گونه هایم سرازیر شد... اما نه از غم و ناراحتی بلکه از خوشحالی و شادی که همنوز هستند کسانی که دل برای ایران بسوزانند. با سلام خدمت کسی که تنها با صدای او آرام می گيرم شبی شاهد نشد بر ما با سلام خدمت بزرگ مرد مشرق زمين. بگذار كه بگويم: به قول خود شما درد از ماست عيب از ماست مشكل ماييم اما شما هنرمندان كه به بهانه ی آزادی سرزمينتان را ترك كردين الان كه با آزادی رسيدين چكار كردين البته نه اين كه كارهای بزرگ شما را می خواهيم انكار كنيم. آيا هدف اصلی همه ی شما هنرمندان آزادی وطن نبود، چرا كه هست همان طور كه همه هنرمندان كماكان اگر به كارنامه هايشان بنگری ميبينی كه سرود آزادی وطن را نغمه كردند و فرياد زدند ولی دريغا اين ها همه شعار و تظاهر بوده و هست چرا اين گونه باشد اگر آمار كليه ی هنرمندان خارج از ايران را بگيرين مجموعا دروود بر ابر مرد مشرقی، دروود بر آنی که امپراطور قلبهای ماست، دروود بر بزرگ مرد ایران زمین بر داریوش بزرگ سلام، از آلبوم جديد شما به نام شطرنج تشکر ميکنم. در عين فقر و گرسنگی کشيدن در شش روز از هفته ولی هنوز از فکر ايران آزاد خسته نشده ام و در اين راه رهبری بهتر از شما سراغ ندارم. داريوش | October 26, 2006 06:53 AMسلام من از شرقی ترين نقطه کشورمان ايران به آنور دنيا به يک ابرد مرد به معناي واقعی مرد. داريوش جان چه بگويم از غم دل با تو که ياراي سخنم نيست. اميد ما به شماست. ما را از اين خفقان و بدبختي نجاتمان دهيد. بسيار غمگينم بسيار... masood | October 25, 2006 02:24 AMسلام. سلام به ياور هميشه مومن. سلام به گل بارون زده. سلام به داريوش كبير. داريوش جان من حقير كيهان هستم از ايران گوهردشت كرج. برای من افتخاری است كه اسطوره ای چون داريوش اقبالی روزگاري را در كرج زندگي ميكرده. داريوش جان تو از اين دنيا طلبكاری چرا كه زندگی و عشق و ايمانو... برای وطن گذاشتی. اين رو همه ميدانند. تو سختی های زيادی را متحمل شدی و اينك امروز خوشحالم كه مثل هميشه موفق هستی. درود بر ايرج جنتی عطايی كه اين شعر را به تو عزيز موندنی به تو طلايه دار تقديم كرد. هيشكی مثل تو نبود هيشكی مثل تو نشد... فقط كيهان و امثال كيهان ميتونن بگن داريوش متشكريم داريوش نازنين دوستت داريم. به اميد ديدار تو نازنين در سرزمين اهورايی ايران. درود بر تو. قربانت كيهان | October 24, 2006 11:04 AMای کاش ما داريوش های بيشتری داشته باشيم فرشاد | October 24, 2006 06:31 AMداريوش عزيز جاودانه صدای بی تكرار سلام. می داني چرا تنهاييم چون چيزی به نام وحدت و يكپارچگی سرمان نمی شود. چون نمی توانيم و نمی خواهيم به حرفهای ديگران گوش دهيم چون حاضر به شنيدن نظرات ديگران نیستيم. چون چيزی به نام آزادی بيان نمی دانيم. چون می خواهيم حرف حرف خودمان باشد. به عنوان مثال همين قشر خواننده در خارج از كشور. همه با هم مشكل دارند. شما چه توقعی داريد. سيمای زيبايتان را در صدای آمريكا ديدم. گفتين محفلی برای جمع كردن می خواهيد درست كنيد. با وحدت شما همه متحد خواهند شد. در ضمن خواهشی دارم گذاشتن تمام وقتتان برای افراد معتاد (اگرچه امری بسيار انسان دوستانه و به جا هست) اما از هدف اصلی شما كه آزادی ايران است دور می شويد. به شما افتخار می كنم. شهرام ۲۲ ساله هر انسانی فقط يکبار متولد ميشود و در اين فرصت محدودزندگی، حق دارد که از آزادی، صلح و آرامش بهره مند گردد. ما نسل سوخته ای هستيم که قربانی جاه طلبی دولتمردان و سکوت پيشينيان خود شده ايم. اما اگر به طلب خود نرسيده ايم، دليل نمی شود که ما نيز کوتاهی کنيم و لجاجت و نامردی و نامردمی به خرج دهيم و بدهی خود را نپردازيم. در چنين حالتی اين حلقه ی معيوب نسل به نسل تکرار خواهد شد و بر آيندگان نيز همان خواهد گذشت که بر ما گذشت! امروز بايد بپاخيزيم و با ادعای طلب خود، در واقع بدهی خود را به زندگی و نسل بعد بپردازيم. شايد طلب ما از دنيا اکنون اين باشد که به مااجازه ی پرداخت بدهيمان را بدهند و جواب آزادی خواهيمان را با گلوله ندهند! درنگ جايز نيست. نبايد طلبکار بمانيم و بدهکار بميريم... SAMA | October 23, 2006 09:58 PMاميد به سی سال آينده زياد است! اگر همه اهل گوش دادن و مثقالی فکر کردن باشند... من نيز سهيمم... SaBa | October 23, 2006 09:17 PMسلام داريوش جان. راستش اگر بخواهيد بدانيد ما با ترانه هايی که شما اجرا کرديد که ترانه سراهايی مثل مرحوم احمد شاملو و ايرج جنتی عطايی و شهيار قنبری و اردلان سرافراز و مخصوصآ حافظ خوانديد و بسيار بسيار قشنگ اجرا کرديد ما را به سمت اعتياد برد و خودت گفتی که کاشکی هوشياری نسيبم نمی شد باعث رنج و عذابم نمی شد. و حالا در اين آتش اعتياد خانمان سوز می سوزيم و کم کم اعتبار خود را از دست داده ايم. و به شوق ترک شما ما هم ترک خواهيم کرد به شرطی که جوابم را بدهی که چه جوری بايد از اين آتش خانمان سوز نجات پيدا کنم. از طرف بچه های خطه ی کورش کبير آريا مهر. (تخت جمشيد) داريوش جان بوی نَم می آيد ... سلام، داريوش عزيزم خوشحالم وبلاگ مجدد راه اندازي شده. واقعيت اينه که اکثر ما تو اين مملکت ديگه ابقا شديم راضی نيستيم اما ناراضی هم نيستیم چرا؟ چون اينجا کسی نيست بگه حق و حقوق ما چيه! مردم تو اروپا و آمریکا چه سطح زندگی دارن ما اینجا چطور زندگی میکنیم؟ به نظر من یه نگاه به چهره تک تک این مردم بندازیم میبینیم همه با هم دشمن شدن کسی حاضر نیست به خاطر دیگری و بخاطر آزادی یکم خطر کنه. به نظرم تغییر تو این وضعیت خیلی سخته خیلی زیاد. یه چیز دیگه هم بگم اینکه دسترسی اکثر مردم ایران به ماهواره کمه کاش میشد برنامه تون رو و حرفهاتون رو از طریق اینترنت هم دریافت کنیم. داریوش عزیز خیلی دوستت دارم. وحید | October 23, 2006 08:12 AMبا سلام مجدد خدمت صدای بیدار مردم ایران: داریوش اقبالی سلام من اولين باره اومدم اينجا.. ايول کلی حال کردم به مولا... داريوش ميخوامت.... خوابزده | October 22, 2006 09:48 AMداریوش عزیز ظاهرا اینجا خیلی وقته تعطیل بود. موفق باشید و سرفراز. خیلی آرامش دهنده ای چه با ندا چه با آوا چه با سیما داریوش بلادی | October 22, 2006 06:37 AMسلام.. سلام به کسی روح دردهای منو و روح دردهای بشريت رو يک عمره فرياد می کشه.... کسی که بسيار انسان شکر گذاريه چون نعمتی که داشته رو دقيقا در همون راهی استفاده کرده که قرار بوده استفاده کنه. داريوش می دونم اينجا جای درد و دل نيست، می دونم و به همین خاطر فقط به جواب سوالت می پردازم.... سلام آقای داريوش هنرمند موفق ايرانی و عاشق ايران و مردم آن هميشه ميگم بعد از شما و هنرمندهای قديمی كی مياد كی از دل مردم ميخونه الان كه دارم اينو مينويسم آهنگ شما رو گوش ميدم (مرا به خانه ام ببر) من با ترانه های شما خاطرات زيادی دارم... خيلی خيلی دوست دارم افتخار بدی وب وبلاگم سر بزنی آرزو دارم هر چند خيلی گرفتاری آرش | October 21, 2006 01:51 PMدکتر حسابی در جواب یکی از دانشجوهای نروژی اش در آخر یکی از کلاس هایشان وقتی از وی می پرسد استاد شما که از جهان سوم هستید، این جهان سوم کجاست؟ استاد جوابی می دهد که بعدها اقرار می کند علیرغم اینکه فی البداهه آن را گفته ولی هر روز اعتقادش به آن بیشتر می شود. ایشان در جواب آن دانشجو گفته بود: جهان سوم جایی است که اگر در آن کسی فکر ساختن باشد خانه اش ویران می شود و اگر کسی بخواهد خانه اش آباد باشد باید مملکتش را خراب کند. خیلی خنده داره که ما هر روز این شعر زیبای حمید مصدق عزیز رو تکرار می کنیم اما انگار هیچ کس باور نداره که با برخاستن اون میشه به تغییر و اصلاح امور ایران عزیز امیدوار شد. و نامید کننده تر اینکه کسایی که سعی دارن با استفاده از همون امکانات محدودشون کاری انجام بدن مدام بهشون گفته میشه که آخرش که چی؟ چه اتفاقی مگه می افته؟ فکر نون باش این کارا عاقبت نداره. (اما به قول معلم شهید دکتر شریعتی غم نان دیگری داشتن ابتدا کشتن غم نان خویش در خویش است) نمیدانم چه بلایی سر این مردم آمده! آیا میتوانی به عنوان نماینده یونیسف وارد ایران شوی؟ مجید دهقان | October 19, 2006 04:21 AMسلام ای ابر مرد مشرقی.. اميدوارم که حالتون خوب باشه... مصاحبتون و در تلوزیون آمريکا ديدیم.. به نظر من بهتره فقط رو موضوع اعتياد تمرکز نکنيم.. مسائل و مشکلات در ايران بيشتر از این حرفاست.. فکری برای آزادی کنیم... دوستت می دارم.. با عرض ادب: ما به زندگی و دنیا بدهکاریم و باید با سعی و تلاش برای زندگی بهینه و زیباتر شدن دنیا و حاکم نمودن فرهنگ احترام و ارزش گذاشتن برای تمام اقشار ساکن جهان دین خود را ادا کنیم. حبیب | October 18, 2006 10:48 AMسلام، در وهله اول مثل هميشه قابل ستايش هستيد. با سلام خدمت بزرگ مرد مشرق زمين، ما از دنياي بيرون طلبكار و به دنيای درون بدهكار و علت بدهكاری به دنيای درون همان طلبكاری از دنيای بيرون می باشد. (از ماست كه بر ماست) از اين روزگاری که من ديدم؛ چه شبها خدايا خدا کردم ... ای بزرگ موندنی ؛ پابرجا بمان تا بمانيم امیرحسین | October 17, 2006 03:54 AMسلام نازنين، داريوش جان به نظر من اهداف زيبايی که داری به هيچ وجه از راه دور قابل تحقق نيست... تو شايد بتونی از طريق رسانههای تصويری خارج از کشور پيامتو به گوش محتاجان برسونی اما من فکر می کنم بودنت تو ايران خيلی خيلی بيشتر می تونه تاثيرگذار باشه! مطمئنم خيلی به اين موضوع فکر کردی.... می دونم شک داری که با مشکل ورود به ايران مواجه هستی يا نه.... اما هر وقت مطمئن شدی که می تونی با حداقل مشکلات پا تو به تهران برسونی يک لحظه هم ترديد نکن برای بازگشتت... به اين فکر کن که خيلی ها ديگه غم ترانه ندارند... خيلی وقته.... آنقدر مشکلات هست که ديگه مردم ترجيح ميدن همون يکی دو ساعت اوقات فراغت خودشونو بشينن پای برنامههای مبتذل!... پس پا شو بيا... شايد اينها يادشون بياد داريوشی هم هست... اينها فرق تو و بقيه مهمونهای صدای آمريکا (و ساير برنامه ها) رو نمی فهمن... پا شو بيا اگه می تونی. علی | October 16, 2006 11:32 PMسلام خدمت داریوش عزیز. واقعا صحبتهای شما حرف دل ماست و آرزوی ماست. داریوش جان ازت میخوام که حتما به وب من سر بزنی و نظر بدی. دلگرمی میدی مهدی | October 16, 2006 01:03 PMبا سلام به داريوش عزيز. اميدوارم در پناه حق موفق و پيروز باشيد. به اميد بازگشت تو به وطن... با تشکر داریوش جان همه حرفها درست؛ ولی همه ما احتیاج به یک راهبر داریم تا از اون فرمان بگیریم و هماهنگ بشیم تا اینکه اصلا بفهمیم که چی می خوایم. راه اتحاد و جلوگیری از تفرقه همینه هادی | October 16, 2006 02:42 AMداريوش عزيز دغدغه هايت بسيار زيبا و خواستنی است ليک نبايد از ياد برد ما مردم سرزمينی هستيم که از ۲۰۰۰ سال پيش خود ۱۰۰۰ سال عقب افتاده ايم. با سلام خدمت صدای بيدار مردم ايران: داريوش اقبالی سلام به دوست و برادرم داریوش اما صحبت های بالا جواب سوال شما بود، چند خطی هم من به حرف دل من گوش کن داریوش نازنین: نوشته بودی "کماکان امیدوارم و نمی خواهم ناامید باشم"، هیچ دلیلی برای اینکه حتی کلمه نا امیدی در فکرت بیاید وجود ندارد، چرا فکر می کنی که کارتان بی نتیجه بوده، یا دست بسته و تنها هستی؟؟ تو نازنین به هدفت همین حالا رسیدی، همین حالا... می تونید از هر بابت اگه قابل بدونید رو ما حساب کنید. مخصوصا در مورد وطن و آقای اقبالی meysam | October 15, 2006 08:16 AMخيال من معبر توست ازخاطرم گذر کن درود به عاشقه هميشه همراه. خوبی عزيز؟ مصاحبه چندی پيش شما رو در تلوزيون آمريکا ديدم در مورده کار بعد از ترک اعتياد پيشنهادی دارم که بستگی به نظر و کمک شما دوستان دارد من و دوستانم هم کمک خواهيم کرد. در ابنجا چيزي نمينويسم منتظر جواب ايميل شما هستم. برای باره دوم در اين سايت زيبا نظرم رو ميارم، اميد آن دارم که همه از پشت نقابهای خود بيرون بيايند و فکری کنند هم برای خود هم برای وطنشان. ديگر وقت شعار نيست، وقت عمل است. جايي که ظالمان حاکمند بيگناهان مجرمند به اميد فردايی بهتر. جواب ايميل رو که داديد شماره تلفنم رو برای شما ميفرستم. اميد آن دارم که با همياری هم ديگر قدمی در راه نجات ميهن بر داريم چون هر کدام از ما زخم خورده همين روزگاريم (دوباره ميسازمت وطن) بدرود عزيز دست خدا هميشه همراهت شقايق | October 14, 2006 03:15 PMThe truth is we don't even know. For those of us who are out here, on the west side of the globe, we don't know how to care for it any more. We have fought a battle to get here. I remember I met Dariush and he asked me how I leaved Iran. And I said "I walked through the mountain." He was so excited to see me, (Thank you Dariush, for every thing). We all had to pay an amazing price to get here; the price was not being with our Iran. Life is not all that nice and dandy here. It is hard and it has got its own involvements. All you west globers know what I am talking about. سلام استاد اميدوارم هميشه در تمامی مراحل زندگيتان به ذات اقدس الهی بدهکار باشيد. اين بدهکار بودن به خداوند باعث عزت، شرف، آبرو و پيشرفت طي مسير زندگی ميشود چون انسان با چنين انديشه ايی در ميابد که خداوند چه نعمت هايی به او داده و او قدر نميداند. اميد است تا تمامی انسانها با چنين تفکری به آزادی انديشه - احترام و کمک به همنوع - رعايت قوانين انسانيت - ايثار - فداکاری - عشق به خدا و ديگر صفات پاک انسانی دست يابند. داریوش | October 13, 2006 07:15 PMسلام بر توئی كه مانند گل شقايق سمبل اميد و عشق به زندگي هستی. داريوش عزيزم ما بدهكاريم به خودمان به خاطر گرفتن زندگي سالم و بعد از بهبودی بدهكاريم به عزيزان همدرد مان كه هنوز در عذاب هستند و ما بايد پيام بهبودی را به آنها برسانيم. ما طلبكاريم از آنچه كه بر سرمان آمد بخاطر آنكه كشتند آگاهي را در وجودمان و اطرافيانمان! داريوش عزيز از تو ممنونم به خاطر آگاهی دادن به من و هدايتم در مسير بهبودی و در آرزوی ديدارت. بابك مداح | October 13, 2006 03:04 PMدرود بر پيامبر آزادی. زندگی زيباست ای زيبا پسند... من فقط اينو می دونم که من به تو بدهکارم. اونقدر بدهکارم که با دادن هيچ چيزی نميتونم دينمو به تو ادا کنم حتی جونم / کسی درد منو انگار نمی فهمه، مرده زنده خواب و بيدار نمی فهمه... نیما | October 13, 2006 12:24 PMسلام، ما ايرانيها از همه بدهکارتريم. چون از همه بيشتر خراب کرديم. از توبه های کرده اين بار توبه کردم saeed m6 | October 13, 2006 09:25 AMبه نام عاشقان حق پرست حيوانات به زنده ماندن ادامه ميدهند ما طلبکاريم بابت همه تصميم هايی که پيشتر از ما بزرگترها برايمان گرفتند و اشتباه کردند يا نگرفتند و کوتاهی کردند و بدهکاريم به همه جوانهای فردا که در راهند تا بيايند و همين را از خودمان بپرسند. بدهکاريم به آنها که به عشق داريوش شدن نابود شدند. طلبکاريم از همه آن ها که نمی خواهند به عشق داريوش ماندن نه بگويند به تباهی و اعتياد. به بی گناهي خودت در آينه نگاه کن... فرجام | October 11, 2006 03:48 PMدر پاسخ به پرسشت بايد بگم در اين دنيا ما يک سری طلب داريم و يک سری بدهکاری. اول از طلب بگم که ما حق و حقوقی داريم که بايد به وسيله ديگران محترم شمرده بشه! اين حقوق ما حقوق ويژه ای نيست و يک سری حقوق کلی بشری است. و اما بدهی ما نيز در رابطه با همون حقوق هست ولی اين بار در رابطه با ديگرانی که امکان کمتری از ما برای گرفتن حقوقشون دارن. البته کار ما مثل رابين هود هم که از ديگران بگيره و به نيازمندان بده نيست. کار ما گرفتن حقوق ديگران نيست بلکه آموختن به او برای گرفتن حقش هست. به عبارتی به گرسنه ماهی نديم که بخوره ولی راه ماهی گيری رو بهش ياد بديم که خودش هر وقت خواست ماهی بگيره. siamak farid | October 11, 2006 03:28 PMسلام به داريوش عزيز. با تاثير از گفتگو تو در صدای آمريکا نوشته ای دارم با تيتر (در اين خيابان چشمهايت را ببند) که در بخش جامعه گويا نيوز و کار آن لاين بازتاب يافت. در اين مقاله تلاش کرده ام مسئله ان جی او ها را برجسته کنم. در آن اشاره ای هم به تو کرده ام. گفتگوی تو با صدای آمريکا عالی بود، تنها مسئله ای که در آن نپسنديدم اشاره تو به خلخالی بود که فکر می کنم لزومی نداشت که به او اشاره کنی و می شد به لزوم سختگيری در مرزها بدون اين پديده ی منحوس هم اشاره کرد. آدرس مقاله رو در زير ميارم. شاد باشی سلام داریوش عزیز. ببخش که اینجا برات چیزی مینویسم. دیدن تو برای من یک آرزو و یا یک رویاست. برای همین اینجا برات چیزی نوشتم که خیالم راحت باشه که مطالب من را میخوانی. با این که از نسل تو نیستم ولی واقعا دوستت دارم. خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنی. خوب از همه معذرت میخوام که اینجا مطلب نوشتم ahmad | October 10, 2006 10:19 PMسلام نازنينم/ بی تو اما دل من را طلب عشق نبود/ با تو اين عشق فريبا به نظر می آيد// داريوش عزيزم اينک که خويش را در منظر پاسخ شنوی و پاسخگويی می بينم بر خويش ميبالم که هموطنی که ميتوانست همچون ديگران خويش را به روزمرگی مبتلا کند در آن ديار/ هنوز غيرت و وجدان وطن پرستی و هم نوع دوستی را در ديار فراموشی حفظ کرده / پس همچون گذشته خويش را مريد تو ميدانم عباس | October 10, 2006 03:18 PMبعد از حریق و انفجار فرو نشستن غبار به سال صفر می رسیم در پی سال ۲۰۰۰... برای خانه تکانی فرهنگی باید بی پروا بود. باید اشتباهات ، انحرافات و بیهودگی های فرهنگ ایرانی را به صورتی کاملا عریان هویدا کرد و سپس در صدد پیدا کردن راه چاره و جایگزین کردن روشهای اثربخش و امروزی به جای سنت های پوسیده چندهزارساله برآمد. سلام داريوش جان، ما همه به خودمون بدهکار هستيم اما از آنجا که تنبلی جزيی از فرهنگ ما شده قصد صاف کردن اين بدهی را نداريم. بايد قبول کرد که مردم بدی شديم. گاهی اوقات چيزهايی از اين مردم ميبينم که پيش خودم ميگم اين دولت از سر اين مردم زياد هم هست. وای به روزي که اين مردم آزادی داشته باشند. نميدونم شايد هم اشتباه ميکنم. مثل ابرای زمستون دلم از گريه پره، شيشه نازک دل منتظر تلنگره saeed m6 | October 10, 2006 01:00 AMحقيقت تلخ اين است كه ما همه خود را طلبكار ميدانيم و هرگز از احساس بدهكاری در ما نشانی نيست. ما اشتباه را می فهميم ولی نمی پذيريم. هميشه استاد ديدن عيوب ديگران هستيم ولی ذره ای در خود خطايی نمی بينيم. ما هرگز از پشت دوربين عكاسی نميتوانيم عكس خود را بيندازيم. داريوش عزيز سلام.. دغدغه خاطر و نگرانی شما قابل احترام و قابل ستايش است . اينکه به فکر درد های هم وطنان خود هستيد در شرايطی که ديگران به اين نحو نيستند .. اين خانه تکانی فرهنگی حرکتی چندين ساله ست که ابتدا بايد از هر نفر شروع شود ولی متاسفانه آگاهی عموم در چه حدی ست که اين اطلاعات را بدانند؟ .. هنوز اغلب ما به دنبال منافع شخصی خودمان هستيم و نسبت به هم بی اندازه بی اعتماد .. روابط از هم گسيخته و شرايط نامتعادل زندگی خيلی انسان ها ما را از هم دور کرده ... در اين همبستگی و همراهي شکی نيست اما نکته ای که فراموش شده اين است که هم سالان ما و به عبارتی نسل جوان هميشه سردرگم همان نقطه آغاز و شروع است و هنوز ياد نگرفته ايم که مقابل حرف يکديگر نايستيم و بيشتر گوش دهيم تا حرف بزنيم ... داريوش جان ما بيش از هر چيزي آرامش و اطمينان از اين دنيا ميخواهيم اما تا به امروز جز روزمرگی هاي بی حاصل چيزی نديديم يا بيش از آن به زندگی چيزی نداده ايم که در خور پاداشی باشد برای بهتر زيستن ... شاد باشی و سلامت. مريم | October 9, 2006 11:20 AMسلام خدمت داريوش اقبالی عزيز و بزرگ. چی ميشه گفت به اين دل ديونه هر چی ميگم باز ميگيره بهونه. داريوش عزيز ما طلب کاريم نه بدهکار. ما چرا بايد شما عزيز رو در خارج از ايران ببينيم؟ چرا ما به پا نميخيزيم چرا خاموش نشستيم؟ ما بدهکار نيستيم ما چرا بايد بدهکار باشيم؟ ما در حسرت آرزوی خود باقي مانديم و در حسرت ديدن شما در ايران آواره شديم. من خودم شما رو ۲ بار در کنسرتای دبی ديدم و افتخار پيدا کردم اما چه فايده که در ايران نميشه شما رو ديد؟ قربون داريوش که براش جون ميدم. amir ibrahimi | October 9, 2006 05:04 AMبا عرض سلام و خسته نباشيد، اگه مردن آخرين نقطه راهه اگه هر آمدنی رفتنی داره خيلی وقتا پيش از اين رفته بودم عمری دل مرده به سر برده بودم اگه مردم روی قبرم ننوبسيد کی بودم چی مي خواستم چی شدم خيلی وقتا پيش از اين مرده بودم. آنا ۲۱ شيراز ana2006_200 | October 9, 2006 03:58 AMبا عرض سلام و خسته نباشيد، خوشحالم از اينکه توانستم عضويی از گروه شما باشم اما واقعيتش امروز دلم خيلی گرفته چون خيلی تنهام، احساس می کنم با اينکه توی جمع انسانها هستم اما بيشتر از هر روز تنهام به من کمک می کنيد فقط برام دعا کنيد چون خداوند شما رو خيلی دوست داره سلام ای بزرگ موندنی. نازنين امان از ترس. بيشتر مردم ما از بيان حرفهای به حقشون ميترسن. اما توجه نميکنن به حرف شکسپير در جوليو سزار که ميگه: سلام داریـــوش عزیز... داریـــوش جان به نظر من همه ما هم طلبکار هستیم از این دنیا و هم بدهکـار، چه خوبه که طلبمون معرفــت باشه از این دنیا و بدهیمــون هم اطاعت و نیکی به خلق خـــدا. موفق و سلامت باشی همیشه. مجیــــــد قیصـــری | October 8, 2006 06:43 PMبا سلام به داريوش عزيز داريوش عزيز تمام مطالب و جملات و حتی ترانه هايی که از زبان تو می شنوم حقيقتا برام قابل تامله... اما هميشه تمام گفته هايت برايم فقط در نهايت تبديل به آرزويی دست نيافتنی ميشه. من نمی دونم از شرايط موجود در ايران تا چه حد اطلاع داری اما بايد بگم اصطلاح (خانه تکانیه فرهنگی) برای مردم امروز ايران جمله ای خنده دار بيش نيست. و اين موضوع تبديل به يک بيماريه مصری شده که ديگران معتقد به اين مطلب رو هم در بر می گيره. من تا مدتی قبل بر اين تصور بودم که ما تحولی را به زندگی بدهکاريم که هر کس در وسع خودش بايد به رخداد اين تحول کمک کنه. اما بعد از اتفاق تلخی که برام افتاد و خوشبختی رو ازم گرفت و تمام روحم رو آشفته کرد، احساس ميکنم چيزی از زندگی طلب دارم که تا اين حق و طلب رو دريافت نکنم نميتونم باقيه دينم به زندگی رو ادا کن. و برای رسيدن به اين هدف تا جايی که توان دارم تلاش می کنم. سلام داريوش جان. خوشحالم که دوباره بهروز کردی وبلاگت را. سلام بر بت من داريوش اقبالی. ما هم به دنيا بدهكاريم و هم طلبكار. بدهكاريم از اين بابت كه كمتر توانستيم به مردم و همه انسانها خوبی و كمك از همه نظر، مالی فكری، عاطفی، و روحی كنيم. طلبكاريم از اين بابت كه محيط و زمان و شرايط برای ما كه در اين دنيای بد زندگی می كنيم فراهم نشده كه بتوانيم طلبمان را به اين دنيا بدهيم. بطور مثال: او ميخواهد كمك روحي كند زمانی كه خودش روحيه ندارد، او ميخواهد كمك مالی كند زمانی كه خودش وضع مالی خوبی ندارد، مثال عكس: او نميخواهد كمك مالی كند چون وضع ماليش خيلی خوب است، او نميخواهد كمك روحی و عاطفی كند چون خيلی خودخواه و پر روحيه است. البته همه اينجوري نيستند نبايد خيلی منفی فكر كرد، يكی ايستاده رو اوج يكی افتاده تو موج، يكی تو گل تا گلو يكی خواب رو پر قو. داريوش عزيز خيلی خوشحالم که دوباره وبلاگت رو راه انداختی. ما آماده ام که يه شعر تازه تر بگيم و قيامتی بپا کنيم عليرضا گرگين | October 8, 2006 06:46 AMداریوش جان سلام، امیدوارم همیشه در راهی که پیش گرفتی موفق باشی. من کاملا با حرفهای زیبایت موافق هستم، من فکر می کنم باید اول حسابمان را با دنیا صاف کنیم چه بدهکار هستیم و چه طلبکار. تنها در این صورت است که با خیالی آسوده و قلبی مطمئن می توانیم به هدف والای خود برسیم. من می دانم که به این دنیا بدهکار هستم و حتی بدهی زیادی هم از نظر عاطفی و روحی به اطرافیان دارم چون چیزی که آنها از من انتظار دارند، من نیستم. درود داريوش جان، در گذر اين مطلب شما آن چيزی که دستگير من شد نه به راحتی که پس از مدت ها غفلت و دور افتادن از راه اصلی و گمراه شدن در پيچ پيچ نام ها و رنگ ها نصيبم گشته. امروز اما با مرور دوباره ی آنچه که بوده ام و آنچه که انجام داده ام می توانم به راحتی به اين نکته اعتراف کنم که آن چيزی نبوده ام که ميبايست باشم و آن کاری را نکرده ام که ميبايد انجام می داده ام. طی مطلبی در صفحه ی خودم اشاره کرده بودم که عمل زيبايی را از شما فرا گرفته ام و آن اعتراف کردن است، اعتراف به آنچه که تا امروز بوده و نبوده ام و چه زيباست چشم ها را باز کردن و جور ديگر ديدن، صحبت های شما را با اکثر دوستان در ميان گذاشته ام و پيگير يافتن راهی برای همراهی و هم فکری با شما هستيم که تا امروز همراهی و همفکری با شما اگر در حد حرف بوده است زين پس آنرا حداقل برای خودمان هم که شده در عمل به اثبات برسانيم، شاد باشيد و هميشه پايدار حسين | October 8, 2006 01:28 AMمثل همیشه عالی... حامد | October 8, 2006 01:19 AMزندگي جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو آخ که من چقدر به این خانه تکانی فرهنگی علاقه مندم. سرگیجه گرفتم از بس از فرهنگی که سالهاست گمش کرده ایم تعریف کردیم و به به و چه چه. من به زندگی بدهکارم چون هنوز راه حلی برای استفاده از زندگی پیدا نکرده ام و از زندگی لحظه به لحظه دور میشوم. حال چگونه باید بدهیم را بپردازم نمیدانم. از دنيا طلب آزادی و محبت و صلح و آرامش داريم. ولی گويا دنيا به فکر پرداخت طلبش نيست. بايد برای گرفتن طلبمان حرکت از اين بيش شتابان کنيم. رضا حیدری | October 7, 2006 03:16 PMارسال مطلب به دوستان |